سایت بدون – آیا واقعا ترتیب تولد، یعنی فرزند چندم خانوادهبودن، عامل اجتماعی تاثیرگذار مهمی در دوران کودکی است؟ آیا این مهمترین عاملی است که شیوه زندگی خاص هر فرد را رقم میزند؟ آیا همه بچه اولیها یا همه تهتغاریها شبیه هم میشوند؟ و آیا همه تکفرزندها خصوصیات کموبیش مشابهی خواهند داشت؟ اینها سوالاتی بودند که در سال ۱۹۰۸ ذهن فردی به نام آلفرد آدلر را به خود مشغول کرده بود و او اولین کسی بود که به تحقیق و مطالعه در این زمینه پرداخت. در نهایت آدلر و طرفدارانش به این نتیجه رسیدند که رتبه تولد تاثیر بسزایی در ساخت شیوه زندگی هر فرد دارد و این حیطه از روانشناسی شخصیت، پژوهشهای بسیاری را تا به امروز برانگیخته است که بیشتر درباره ۴ موقعیت هستند: فرزند اول، فرزند دوم، فرزند آخر و تکفرزند. ما نتایج برخی از این تحقیقات را به اطلاع شما میرسانیم.
شخصیت فرزند اول
فرزندان اول با خصوصیات رهبری، هدفمندبودن، کمالگرایی، مصمم و
جدیبودن، مسئولیتپذیری و اربابمنشی شناخته میشوند. آنها وظیفهشناستر،
جاهطلبتر و سلطهجوتر از خواهر و برادرهای کوچکتر از خود هستند و
معمولا در رشتههای مشکلتری مثل پزشکی، مهندسی و حقوق میدرخشند. بیشتر
والدین از تولد فرزند اول خوشحالاند و وقت و توجه زیادی را صرف این بچه
تازه میکنند. پس فرزندان اول مورد توجه فوری و تقسیمنشده والدین خود قرار
میگیرند و نکته مثبت این قضیه این است که اعتماد بهنفس بالایی به آنها
القا میشود، اما نکته منفیای هم هست و آن این است که احساس اربابمنشی
نیز به آنها القا میشود و آنها که یک زمانی مزایای قدرت را چشیدهاند،
علاقه زیادی به حفظکردن همان نظم و اقتدار دارند. هیلاری کلینتون و
وینستون چرچیل فرزند نخست خانواده بودهاند و بیش از نیمی از برندگان جایزه
نوبل نیز فرزند اول بودهاند.
فرزندان اول حداقل برای مدتی موقعیت بیهمتا و حسادتبرانگیزی دارند. در
نتیجه، این کودکان، تا زمانی که فرزند دوم پدیدار شود وجود شاد و امنی
دارند. پس از ورود فرزندان جدید ناگهان، فرزندان اول دیگر کانون توجه
نیستند، مورد محبت و مراقبت فوری قرار نمیگیرند و به عبارتی، معزول
میشوند. آنها بیشتر باید منتظر بمانند تا نیازهای نوزاد تازهوارد برآورده
شود و به آنها تذکر داده میشود که ساکت باشند تا نوزاد جدید را آشفته
نکنند. هیچکس نمیتواند توقع داشته باشد که فرزندان اول به راحتی این
جابجایی شدید را تحمل کنند.
آنها سعی خواهند کرد موضع قدرت و امتیاز سابق را دوباره به چنگ بیاورند ولی این مبارزه از همان ابتدا محکوم به شکست است.
امکان
دارد آنها برای مدتی سرکش، بدرفتار و ویرانگر شوند و از خوردن یا خوابیدن
خودداری کنند. آنها با عصبانیت واکنش نشان میدهند اما در صورتی که به خاطر
رفتار مشکلآفرین خود تنبیه شوند، احتمالا این تنبیه را دلیل دیگری برای
سقوط خود دانسته و شاید از فرزند دوم که علت این مشکل است، متنفر شوند.
شخصیت فرزند دوم
فرزند وسطی با خصوصیات واقعگرا، انعطافپذیر، اهل رقابت، با سیاست،
اجتماعی و مستقل ممکن است خود را درجه دوم یا نادیده گرفته شده احساس کند.
آنها افرادی خانوادهدوست هستند که دیگران از بودن با آنها لذت میبرند.
آنها آرام و بیسر و صدا، شیرین و دوستداشتنی هستند و شنوندگان خوبی به
شمار میروند. مهارت زیادی در حل مشکلات دارند، چون همیشه هر ۲ جنبه یک
مشکل را بررسی میکنند و دوست دارند همه را خوشحال کنند. همین مساله باعث
میشود که مشاوران و میانجیگران خوبی باشند. نسبت به فرزندان ارشد
خانواده، احساس سلطهگری کمتری دارند، اما دوست دارند همه آنها را ستایش
کرده و دوست بدارند یا حداقل با آنها احساس شادی کنند. این افراد بیشتر به
همسالان خود میپیوندند و به راحتی میتوانند از خانواده جدا شوند چون یاد
گرفتهاند که چگونه با منابع حمایتی دیگر ارتباط برقرار کنند، نمونهای از
فرزند وسط مشهور، بیل گیتس است. فرزندان دوم، همانهایی که چنین آشوبی را
در زندگی فرزندان اول برپا کردهاند، هرگز موضع قدرتمندی را که یک زمانی
فرزندان اول اشغال کرده بودند، تجربه نمیکنند. حتی اگر فرزند دیگری به
خانواده آورده شود، فرزندان دوم احساس عزلی را که فرزندان اول تجربه کردند،
متحمل نخواهند شد.
فرزندان دوم از همان ابتدا، خواهر یا برادر بزرگتر را بهعنوان پیشتاز
دارند که برایشان الگو، تهدید یا منبع رقابت محسوب میشود. این رقابت،
فرزند دومها را، با انگیزه میکند اما گاهی امکان دارد که نتایج عکسی را
هم داشته باشد. برای مثال، اگر فرزند اول در ورزشها و کسب علم و دانش خیلی
موفق باشد، احتمال دارد که فرزند دوم احساس کند، هرگز نمیتواند از فرزند
اول جلو بیفتد و شاید دست از تلاش بردارد. در این صورت، رقابتجویی بخشی از
شیوه زندگی فرزند دوم نخواهد شد و ممکن است تنبل شود و در جنبههای متعدد
زندگی، پایینتر از سطح تواناییهای خود عمل کند.
شخصیت فرزند آخر
فرزندان آخر بیش از همه میتوانند خلاق و جذاب باشند. آنها بیشتر
بهعنوان سلطهپذیر شناخته میشوند و به مبارزه در جنبشهای برابریطلبانه
گرایش دارند. آنها در روزنامهنگاری، تبلیغات، فروش و انواع هنرها موفق
هستند. فرزندان آخر هرگز با ضربه عزل، به علت تولد فرزندی دیگر روبرو
نخواهند شد و بیشتر عزیز دردانه خانواده میشوند. مخصوصا اگر خواهر برادرها
چند سال بزرگتر باشند. فرزندان آخر بیشتر با سرعت زیادی رشد میکنند و در
بزرگسالی دست به هر کاری بزنند، موفقیت زیادی در آن کسب میکنند. البته
برعکس آن نیز میتواند روی دهد و این در صورتی است که فرزندان آخر بیش از
حد نازپرورده باشند و به این باور برسند که نیازی نیست خودشان چیزی را یاد
بگیرند، چون عادت کردهاند که از آنها مراقبت شود و سازگارشدن با بزرگسالی
را مشکل مییابند.
شخصیت تکفرزند
تکفرزندان افرادی تکلیفگرا، باوجدان و وظیفهشناس و بسیار
قابلاطمینان هستند. آنها عاشق واقعیت، افکار و اندیشهها و جزئیات هستند و
از قبول مسئولیتهای مختلف واهمهای ندارند. آنها خصوصیاتی شبیه فرزندان
اول دارند و دائما زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند. تحقیقات نشان
میدهد که آنها مانند فرزندان اول اعتماد بهنفس بیشتری دارند، خوش بیان
هستند و احتمالا بیش از بچههای دیگر از تخیل خود استفاده میکنند. گرچه
آنها ممکن است پرتوقع، انتقادناپذیر، غیرقابل انعطاف و کمالگرا باشند.
یکی
از خصیصههای منفی این افراد این است که کمی کینهای هستند و معمولا از
قبول اشتباهاتشان سر باز میزنند و احساساتشان خیلی زود جریحهدار میشود.
تکفرزندان مشهور: فرانکلین دلانو روزولت، لئوناردو داوینچی.
تکفرزندان هرگز جایگاه برتر و قدرتی را که در خانواده دارند از دست
نمیدهند، آنها کانون توجه میمانند وچون زمان بیشتری را با والدین خود
میگذرانند، زودتر پخته میشوند و رفتارها و نگرشهای بزرگسالان را نشان
میدهند. این کودکان وقتی که متوجه میشوند در زمینههای زندگی خارج از
خانواده، مانند مدرسه، کانون توجه نیستند، دچار مشکلاتی میشوند چون یاد
گرفتهاند که نه تقسیم کنند و نه رقابت.
حرف آخر
منظور آدلر و دیگر محققانی که در زمینه ترتیب تولد تحقیق کردهاند، این
نیست که مقررات قاطعانهای درباره رشد شخصیت کودک وجود دارد و کودک صرفا
براساس جایگاهی که در خانواده دارد به طور خودکار شخصیت خاصی کسب خواهد
کرد. منظور این است که احتمال دارد در نتیجه ترتیب تولد، همراه با
تعاملهای اجتماعی اولیه، شیوههای زندگی خاصی شکل بگیرند و تعاملات
اجتماعی میتوانند تاثیر ترتیب تولد روی بچهها را تشدید کنند یا تخفیف
دهند.
منبع: ” Birth Order and Personality ” by Adler
ترجمه: دکتر هانیه زایررضایی