سایت بدون -رئال پس از چند بازی ناکامی بالاخره رنگ پیروزی در لالیگا را دید. پیروزی با چاشنی خوششانسی؛ انگار که با رفتن لوپتگی، بدشانسی هم از رئال جدا شده باشد.
پیروزی رئالمادرید بر وایادولید البته که با شانس همراه بود. پس از ۲ ضربه بازیکنان وایادولید که به تیر افقی برخورد کرد، رئال روی یک اتفاق به گل اول رسید و گل دوم نیز با پنالتی حاصل شد اما اگر در تجزیه و تحلیل شکستهای رئال با لوپتگی نمیتوانستیم فاکتور بدشانسی را به عنوان مهمترین دلیل عنوان کنیم، حالا هم نباید پیروزی رئال با سولاری را تنها متوجه خوششانسی بدانیم.
سولاری تصمیماتی گرفت که در نهایت به کار رئال آمدند. برخی از آنها همانهایی بودند که در زمان حضور لوپتگی فقدان آنها حس میشد. برای شروع میتوان به اعتمادی که سولاری به وینیسیوس داشت اشاره کنیم.
زمانی که بازی بدون گل دنبال میشود، سولاری، وینیسیوس را به جای گرت بیل وارد زمین کرد. ۲۰ دقیقه حضور او در زمین، بیشتر از تمام دقایقی بود که وینی در زمان لوپتگی تجربه کرده بود. از روی شانس، تصادف یا هر چه که دوست دارید اسمش را بگذارید، روند بازی با وینیسیوس در زمین عوض شد؛ تعویض او کاملا تعیینکننده بود.
سولاری به دلیل کار کردن با وینیسیوس در تیم دوم رئال، شناختی کامل از این پدیده برزیلی داشت. او بخوبی میدانست که وینی چه کیفیتی دارد و چه چیزهایی با حضورش در زمین به سود رئال تغییر میکند؛ ستارهای که بوی گل میدهد و با هر حرکت او به سمت دروازه میتوان انتظار یک موقعیت گل داشت. این را وایادولید با تمام وجودش درک کرد. ملیا نیز چند روز پیش به این باور رسیده بود.
دومین تصمیم درست سولاری که لوپتگی از آنها غفلت میکرد، بازی دادن به مدافعان کناری تخصصی به جای کارواخال و مارسلو بود. اودریوسولا و رگیلون، جانشین کارواخال و مارسلوی مصدوم شدند و خوش درخشیدند. بویژه رگیلون که بارها با سانترهای خطرناک خود ایجاد موقعیت کرد. در زمان لوپتگی بارها شاهد بودیم که در غیاب کارواخال و مارسلو، او به جای میدان دادن به اودریوسولا و رگیلون، به بازیکنانی فرصت میداد که پست تخصصی آنها جای دیگری بود. او تنها یک بار در غیاب مارسلو به رگیلون میدان داد که آن هم بازی با زسکا در مسکو بود؛ دیداری که رئال یک بر صفر شکست خورد.
تصمیم بعدی، نیمکتنشین کردن ایسکو بود. بازیکنی که چندی پیش و پس از بهبودی از جراحی آپاندیس به میادین بازگشت و عجیب اینکه لوپتگی خیلی زود او را وارد ترکیب اصلی کرد. ۶۰ دقیقه برابر لوانته، ۵۸ دقیقه برابر ویکتوریا پلژن و ۹۰ دقیقه مقابل بارسا، در حالی که کاملا مشخص است که ایسکو هنوز به فرم قبل از جراحی خود برنگشته است.
سولاری اما در حالی که بازی بدون گل بود، کاسیمیرو را از زمین بیرون کشید و نیم ساعت به ایسکو میدان داد. کاسیمیرو تا لحظه تعویض، از بهترینهای زمین بود ولی نیاز رئال یک تغییر هجومیتر بود و ایسکو به همین دلیل وارد زمین شد. ورود او پیغامی بود برای سایر بازیکنان که تیم نیاز به گل دارد و باید هجومیتر بازی کنند. ایسکو در بازی با ملیا نیز استراحت کرده بود و با همین روند، رفته رفته به روزهای خوبش باز خواهد گشت.
تصمیماتی که سولاری اتخاذ کرد و لوپتگی در دوران حضورش نسبت به آنها بیتوجه بود، در نهایت بردی شیرین و حیاتی را برای رئال به ارمغان آورد. سوای خوششانسی رئال در بازی با وایادولید، نمیتوان و نباید از تصمیمات سولاری بیتوجه عبور کرد. اگر شما بلیت بختآزمایی خریداری نکنید، نمیتوانید انتظار برنده شدن هم داشته باشید.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»
سایت بدون- این ضربالمثل یکی از پرمعناترین و عمیقترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …