اجاره آدمکش تنها با یک میلیون تومان


سایت بدون – دو مرد شرور که با دریافت یک میلیون تومان از سوی کارگر مبل‌سازی اجیر شده بودند تا سرایدار یک خانه ویلایی را تنبیه کنند وی را به قتل رساندند.
شامگاه یکشنبه دهم مرداد امسال، مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک در تماس با بازپرس رحیم دشتبان از کشف جسد سرایدار یک خانه ویلایی خبر دادند.
به‌دنبال اعلام این خبر، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امورجنایی پایتخت آغاز شد. با حضور تیم جنایی در محل آنها با جسد مرد ۳۵ ساله در یکی از اتاق‌های خانه ویلایی مواجه شدند. معاینات متخصصان پزشکی قانونی در صحنه جنایت حکایت از آن داشت که مرد جوان با اصابت ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده و از زمان مرگ ۱۷ ساعت می‌گذرد.
مرد همسایه که موضوع جنایت را به پلیس خبر داده بود در تحقیقات گفت: صاحب ویلا خارج از کشور زندگی می‌کند و بابک سرایدار خانه بود. دیشب حدود ساعت ۱۲ متوجه سر و صدا از خانه سرایداری شدم، اما چون صدا زود قطع شد خیلی توجه نکردم. امروز که برای خرید از اینجا عبور کردم، متوجه شدم در خانه باز است. چند ساعت بعد که برگشتم هنوز در خانه باز بود و مشکوک شدم. چند باری بابک را صدا کردم و وقتی جواب نداد داخل خانه شده و با جسد او مواجه شدم.
تحقیقات برای رازگشایی از قتل سرایدار جوان از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ادامه داشت تا اینکه مشخص شد بابک در یک کارگاه مبل‌سازی کار می‌کرده و شب‌ها سرایداری خانه ویلایی را به‌عهده داشته است. همچنین در بررسی‌های تیم جنایی مشخص شد بابک با یکی از کارگرهای مبل‌سازی به‌نام بهروز اختلاف داشته است.
بدین‌ترتیب بهروز تحت نظر گرفته و ردپای وی در قتل بابک شناسایی شد. با برملا شدن این موضوع به دستور بازپرس رحیم دشتبان، بهروز بازداشت شد. او که ابتدا منکر جنایت بود در ادامه تحقیقات به قتل به‌خاطر کینه قدیمی اعتراف کرد. تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سه متهم دیگر این پرونده ادامه دارد.
گفت‌وگو با متهم
اختلاف‌تان با مقتول سر چه بود؟
۱۱ سالی می‌شود که در این کارگاه مبل‌سازی مشغول به کار هستم. اوضاعم خوب بود و صاحبکارم احترام زیادی برایم قائل بود تا اینکه یک سال و نیم قبل، بابک به‌عنوان کارگر در کارگاه ما مشغول به کار شد. او مدام پشت سر من بدگویی می‌کرد آنقدر خودش را پیش صاحبکارمان خوب نشان داد که او نیز حقوق و جایگاهش را بیشتر کرد.
و تو از او کینه به دل گرفتی؟
بله. من سال‌هاست با صداقت کار کردم اما او مرا پیش صاحبکارم تخریب و تحقیر می‌کرد برای همین تصمیم گرفتم کمی او را تنبیه کنم که دست از کارهایش بردارد. ماجرا را به یکی از دوستانم به‌نام پیمان گفتم و او گفت دو نفر را سراغ دارد که می‌تواند این کار را برای من انجام دهند. روز جنایت آن دو نفر با من تماس گرفتند. قرار شد ساعت ۱۰ شب به خانه ویلایی برویم. در یکی از میدان‌های شرق تهران با آنها  قرار گذاشتم و ساعت حدود ۱۱ شب به خانه بابک رسیدیم.
چطور وارد خانه شدید؟
من به‌عنوان میهمان وارد خانه‌اش شدم. بعد دو مرد اجیر شده بابک را به اتاق خواب بردند تا کتکش بزنند، من فقط صدای فریادهای او را می‌شنیدم. بعد از دقایقی به‌نظرم آمد که آنها در کتک زدن زیاده‌روی کرده‌اند می‌خواستم اعتراض کنم که دیدم آنها درحالی که گوشی تلفن همراه بابک را به همراه داشتند از اتاق بیرون آمدند و آن زمان بود که متوجه شدم بابک را به قتل رسانده‌اند. بعد هم خانه را بهم ریختند و طوری وانمود کردند که انگار ماجرا انتقام‌گیری بوده است.
برای این کار چقدر به آنها پول دادی؟
آنها دو میلیون تومان می‌خواستند اما من در نهایت یک میلیون تومان به حسابشان واریز کردم.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»

سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *