از مهدی ترابی تا وحید امیری/آخرین بازمانده‌های ستارگان سرخ


نقش بارز ترابی و امیری در راه افتادن بازی تهاجمی پرسپولیس و ثمر دادن آن در عین اینکه نشانگر توانایی‌های ویژه آنان و به خودی خود یک حسن بزرگ برای خود آنها و در نهایت برای تیم‌شان و به‌مثابه یک خوشبختی بزرگ است اما از دو منظر دیگر آگاهی‌بخش و هشداردهنده است

اگر معتقد باشیم پرسپولیس در دوران زمامداری چهار سال و نیمه برانکو ایوانکوویچ سرشار از مهره‌های سرنوشت‌ساز و صاحب چندین و چند ستاره شد و چنانچه بپذیریم در ماه‌های آخر حضور این مرد فکور کروات و در دو سال و نیم بعدی که هدایت تیم به دست گابریل کالدرون و سپس یحیی گل‌محمدی افتاد، اکثر آن ستاره‌ها کوچ کردند، متوجه می‌شویم از آن جمع فقط دو، سه نفری بیشتر نمانده‌اند.
دو نفر از آنها بدون تردید مهدی ترابی و وحید امیری هستند.
ترابی دیرتر از امیری سرخپوش شد و شش، هفت ماه را هم در لیگ قطر سپری کرد اما در ایامی که پیراهن سرخ‌های تهرانی را بر تن داشته، در اکثر دیدارها جریان‌ساز اصلی تهاجمی آنان بوده و با مانورهای فردی‌اش سبب شده بازی تیمی و منسجم سرخ‌ها به بار بنشیند و به گلزنی منجر شود.
ترابی فقط در هفته‌هایی ندرخشیده که به اردوهای ملی رفته و چون دراگان اسکوچیچ به‌رغم دعوت وی معمولاً به او بازی نداده و در کمترین حد از ترابی استفاده کرده، او در بازگشت به روند کاری قرمزها بدون روحیه و با حواس پرت ظاهر شده و در آن روزهای خاص گرهی از کار پرسپولیس نگشوده در غیر این صورت و وقتی متمرکز بر کارش بوده، عامل اصلی شکل‌گیری تهاجمات سرخ‌ها و وسیله و دلیل بزرگ ثمر دادن آن بوده است. وحید امیری وصفی متفاوت دارد. او هم همیشه به دیدارهای ملی دعوت شده ولی در تضاد با شرایط ترابی معمولاً فیکس بازی کرده و درخشش‌اش در این سطح سبب شده به فروغ‌اش در مسابقه‌های پرسپولیس هم ادامه بدهد و همان مردی باشد که یحیی گل‌محمدی به‌سبب چند منظوره و چند پسته بودن او، وی را در هر یک از نقاط خط طولی چپ زمین بکارد و روزی از او بخواهد مدافع چپ نفوذی باشد و یا به فراخور مسابقه و کیفیت حریفان وی را به بال چپ بیاورد و روزی هم او را بسان «گوش» چپ‌های سابق فوتبال فقط درگیر امور تهاجمی کند و هیچ وظیفه تدافعی خاصی را از او نخواهد. به این ترتیب امیری توانسته است به تناسب وظایف محول‌شده به وی هم از کارآیی مهاجمان «لب خط» حریفان بکاهد و هم به‌عنوان شروع‌کننده حملات از جناح چپ نقش و نگار بازی تیم را از چنین ناحیه‌ای ترسیم کند؛ چیزی که وقتی با حضور ترابی در همان منطقه و همکاری‌های گسترده آنان و یا توپ‌رسانی‌های این زوج به مهاجمان تیم همراه می‌شود، تبدیل به اسلحه تهاجمی اصلی پرسپولیس می‌گردد و اردوی حریفان این تیم را آشفته و در لحظاتی ویران می‌کند.

نگاه کنید به این پاس‌های درخشان
پرسپولیس بدش نمی‌آید از چنین منظری به چند بازیکن دیگر خود نیز بنگرد مثلاً عیسی‌ آل‌کثیر، سیامک نعمتی، احسان پهلوان و میلاد سرلک را هم ستاره‌هایی جریان‌ساز بینگارد اما واقعیت امر این است که پس از رفتن امثال احمد نوراللهی و پیش از وی محسن مسلمان، فرشاد احمدزاده و رامین رضاییان هیچ‌یک از نفرات باقی‌مانده و بازیکنان فعلی پرسپولیس در حد و اندازه‌های دو نفری نیستند که نام‌شان را آوردیم. شاید در برخی روزها نعمتی با سانترهایش راهگشا و گلساز شود و پهلوان با مانورهای پا به توپش نظم حریفان را به‌هم بریزد و یا سرلک با میدان‌گیری‌اش بازی تیم را به نظم و آهنگ بهتری نائل کند و به‌عنوان یک هافبک وسط مدبر کارآیی حریفان را کاهش بدهد اما هیچ‌یک از این افراد تأثیر شگرفی ندارند که امیری و ترابی ندارند و اگر هنوز در این زمینه شکی دارید، نگاهی بیاندازید به چند پاس‌گل عالی امیری در اوایل فصل جاری لیگ برتر و یا در حافظه‌تان به‌دنبال گل‌های پرشماری بگردید که ترابی در لیگ‌های نوزدهم و بیستم یا شخصاً برای پرسپولیس زد یا برای یارانش پایه‌گذاری کرد و چنانچه روحیه بد او (به‌سبب بهره‌گیری اندک مربیان تیم ملی از وی) ترمیم شود، قطعاً کارهایی از همین دست را در ادامه لیگ طولانی بیست‌و‌یکم نیز به‌کرات از ترابی خواهید دید.

وقتی کار گره می‌خورد
نقش بارز ترابی و امیری در راه افتادن بازی تهاجمی پرسپولیس و ثمر دادن آن در عین اینکه نشانگر توانایی‌های ویژه آنان و به خودی خود یک حسن بزرگ برای خود آنها و در نهایت برای تیم‌شان و به‌مثابه یک خوشبختی بزرگ است اما از دو منظر دیگر آگاهی‌بخش و هشداردهنده است. آگاهی بخش از این نظر که به‌رغم عمده شدن هر روزه و فزاینده بازی‌های گروهی و تاکتیک‌های تیمی در فوتبال مدرن و در شکل‌گیری موفقیت تیم‌ها و تأکید مربیان بر بهره‌گیری حداکثر از این عامل و پرهیز از ستاره‌بازی و قطع روند تکیه بیش از حد روی «ابر بازیکنان»، هنوز همین دسته از بازیکنان قلیل و جریان‌ساز هستند که وقتی بازی گره می‌خورد و کارهای گروهی گرهی را نمی‌گشاید و تاکتیک‌های پیشرفته و مدرن هم جواب نمی‌دهد، می‌توانند به مدد تکنیک فردی فوق‌العاده‌شان مشکلات را حل و تیم خود را به سوی پیروزی رهنمون کنند.

دوران «ابر بازیکنان» تمام نمی‌‌شود
وجه هشداردهنده این موضوع نیز این است که اگر همین تک‌ستاره‌ها از پرسپولیس بروند و یا به مرور زمان کمرنگ و قابلیت‌های ویژه آنان کمتر شود، پرسپولیس بعد از سال‌ها حرکت درخشان روی کاکل این نفرات سرانجام به سراشیبی خواهد افتاد و دوران اقتدار تقریباً مطلقه‌اش پایان خواهد یافت. درست است که به لطف تلاش نفرات باقی‌مانده پرسپولیس می‌تواند از سقوطی شدید پرهیز کند و حداقل جزو خوب‌های فصل بماند اما کسب مجدد جام‌ها و قهرمانی‌های پرشمار سالیان اخیرش غیرممکن خواهد شد. این یک واقعیت مسلم است که با بازیکنان موسوم به «کارگر» (دونده‌ها و سختکوشی‌ها) می‌توان بسیاری از کارها را انجام داد اما هنوز این تک‌ستاره‌های بزرگ هستند که گره بازی‌های فیزیکی را می‌گشایند و کاری می‌کنند که فضای فراهم‌شده توسط دوندگی و جنگندگی بازیکنان «کارگر» به مکان لازم برای اجرای تکنیک‌های ناب و مهارت‌های فنی‌شان و در نهایت وسیله‌ای برای گلسازی و گلزنی‌شان تبدیل شود و پیروزی‌ها به ثبت برسند و جام‌ها صید گردند.

خوشبخت‌تر از منچستر و میلان!
یادمان باشد که منچستریونایتد در این فصل بازیکنان خوب کم نداره اما تا کریس رونالدو که در مرز ۳۸سالگی قرار دارد، جرقه‌ای تازه نزند، میدان‌گیری‌اش به گلسازی و پیروزی منجر نمی‌شود و آث.‌میلان هم به‌رغم داشتن ۱۳، ۱۴ بازیکن دونده و تاکتیکی و مؤثر تا زالاتان ابراهیموویچ ۴۰ساله ندرخشد و رقبا را منکوب نکند، راهی برای استمرار پیروزی‌هایش نمی‌یابد. پرسپولیس خوشبخت است که با وحید امیری و مهدی ترابی نفراتی از همین دست (البته به فراخور استانداردهای فوتبال خودمان و آسیا) دارد و خوشبخت‌تر از منچستر و میلان است زیرا امیری با‌ وجود رسیدن به ۳۴سالگی و ترابی با وجود نزدیک شدن به ۲۸سالگی از زلاتان و رونالدو بسیار جوان‌ترند و به تبع آن اگر هوای لژیونر شدن مجدد و یا هوس کوچ به تیم‌های پولدارتر داخلی به سرشان نزند و پرسپولیس هنر و سرمایه مالی حفظ‌شان را داشته باشد، می‌توانند در شش، هفت سال بعدی نیز نیازهای خاص فنی پرسپولیس را که وصف‌شان را آوردیم، تأمین کنند و از معمولی شدن سرخ‌ها تا سرحد امکان جلوگیری و این قضیه را دچار تأخیری هرچه بیشتر نمایند. چنین چیزی این روزها برای پرسپولیس که می‌کوشد آثار منفی شکست پرسرو‌صدای اخیرش مقابل آلومینیوم اراک را کم‌اثر و هرچه بیشتر و بهتر احراز صلاحیت مجدد کند، امری حیاتی و نیازی وصف‌ناپذیر است و اگر قرار بر نیل به آن باشد، نقش تک‌ستاره‌های مورد بحث در شکل‌گیری آن وافر و وسیع خواهد بود.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *