سایت بدون -انسانها جاودانه بودن را دوست دارند و از اینکه گرفتار نیستی شوند، میهراسند. هزاران سال است که نوع بشر برای یافتن راهی که بتواند او را از این وحشت همیشگی نجات دهد، تلاش میکند. در این بین، گروهی با پیروی از پیامبران، راه رستگاری را مییابند و تعدادی در پس باورهایی که به آنها معتقدند، جاودانگی را تمنا میکنند. نام مومیایی با آرزوی حیات همیشگی انسان پیوند خورده است؛ مصریها و سرخپوستان، حتی چینیها، با چنین امیدی، بدن امواتشان را اسیر مواد نگهدارنده و فعل و انفعالات شیمیایی میکردند تا برای همیشه بمانند. با این حال، همه مومیاییها، مصنوع دست کاهنان و کیمیاگران نیستند؛ برخی از آنها به دلیل قرار گرفتن جسد در شرایط طبیعی خاص، مانند بیابانهای خشک و سوزان یا یخچالهای طبیعی، به وجود آمده و مومیاییهای طبیعی خوانده میشوند. همه این مومیاییها، چه طبیعی و چه مصنوعی، رازهایی را در دل خود نهان کردهاند؛ رازهایی که پژوهشگران کنجکاو را به سوی خود میکشد و خوانندگان مشتاق روزنامه خراسان را وادار میکند تا در ادامه این نوشتار، با چندتایی از اسرارآمیزترینهای آن ها آشنا شوند! پس با ما همراه شوید.
مومیایی مرد فریاد زن!
حدود
۱۳۰ سال قبل، در دیرالبحری، مکانی در شمال مصر، مومیایی عجیبی پیدا شد که
هیچ شباهتی به انواع دیگر نداشت. مردی که دهانش باز مانده بود، انگار که
فریاد میکشد و در همان حال مومیایی و بسته بندی شده بود! تلاش باستان
شناسان برای کشف حقیقت این پدیده عجیب و رعبآور، به جایی نرسید. تا اینکه
چند سال قبل، فرضیهای از سوی یک باستانشناس اروپایی ارائه شد که شواهدی
برای اثبات آن وجود داشت. او میگفت که این مومیایی سه هزار ساله، متعلق به
پسر رامسس سوم است؛ همان پسری که علیه پدر شورید و قصد براندازی و قتل وی
را داشت. به لحاظ زمانی، میان دوره مد نظر و قدمت مومیایی، نزدیکی فراوانی
وجود دارد. همچنین، آزمایشهای دی.ای.ان نشان داد که ژن مومیایی فریادزن،
به رامسس سوم شبیه است. افزون بر اینها، روی گردن مومیایی، آثار طناب دیده
میشود که نشان میدهد وی را دار زدهاند.
مردان نمکی ایران
کشور
ما نیز، میزبان شش مومیایی عجیب و طبیعی است؛ مردان نمکی ایران، در سال
۱۳۷۲، در معدن سنگ نمک چهرآباد زنجان پیدا شدند؛ یک زن، یک پسر نوجوان و
چهار مرد. سه مومیایی، متعلق به دوره هخامنشی بودند و سه تای دیگر، قدمتشان
به دوره ساسانی میرسید. همه آن ها، احتمالاً به دلیل بیمبالاتی، به قعر
معدن نمک پرت شده و مرده بودند. بخش مهمی از لباسهای آن ها تقریباً سالم
مانده بود و به این ترتیب میشد جنس پارچههای مورد استفاده مردم عادی در
دوره ساسانی و هخامنشی را شناخت. افزون بر این، مردان نمکی در جیبشان
چیزهایی داشتند که یادگاریهایی از یک سفر طولانی تاریخی بود؛ تعدادی گردو
که هوای ۲۵۰۰ سال قبل را در خود محبوس کرده بود. گوشهای مردان دوره
هخامنشی، گوشواره داشت و دقیقاً با نقش برجستههای این دوره تاریخی در تخت
جمشید و کتیبه بیستون، مطابقت میکرد.
جمجمه شکسته نفرتیتی
نفرتیتی،
همسر آمنحوتپ چهارم بود؛ یکی از فراعنه مصر که زندهیاد فرجا… سلحشور
در فیلم یوسف پیامبر، او را فرعون معاصر این پیامبر الهی میداند. شواهد
تاریخی نشان میدهد که نفرتیتی و آمنحوتپ چهارم، از پرستش آمون، خدای
خدایان مصر باستان، رویگردان شدند و به پرستش آتون، خدای خورشید پرداختند.
ازدواج این دو، به تولد پسر نینجامید و نفرتیتی، برای همسرش شش دختر آورد.
از کیفیت مرگ ملکه مشهور مصری اطلاع دقیقی نداریم؛ اما میدانیم که او و
شوهرش، از سوی کاهنان معبد به عنوان نیمهخدا معرفی میشدند و باید پس از
مرگ، آداب و رسوم دفن فراعنه برای آن ها اجرا میشد. اما وقتی در کاوشهای
قرن بیستم، به مومیایی بانویی دست یافتند که به احتمال قوی، همان نفرتیتی
بود، با کمال تعجب دیدند که جمجمه وی، خرد شده است. کاهنان، طبق رسومشان،
این کار را کرده بودند تا نفرتیتی هیچ گاه وارد بهشت نشود!
دختری به نام «نوستا»
وقتی
در اواسط قرن بیستم، مقبرهای ۵۰۰ ساله در بلندای چندهزار متری کوههای
آند، در کشور بولیوی، کشف و گشوده شد، هیچکس فکر نمیکرد که از درون آن،
مومیایی اسرارآمیز دختری نوجوان از قوم اینکا به دست آید که به شیوه رؤسای
قبایل دفن شده است. نوستا نامی بود که برای دختر اینکایی انتخاب کردند. در
اطراف او، انواع و اقسام ظروف و وسایل تجملی قرار داشت و پیکر او را، به
طرزی متفاوت، روی زمین نشانده بودند. موهای نوستا هنوز سالم بود. اینکه
نوستا که بوده و چرا اینگونه دفن شده است، یکی از اسرار باستان شناسی
محسوب میشود. با این حال، باستان شناسان معتقدند که به احتمال زیاد، نوستا
شخصیتی سیاسی یا روحانی داشته و به هر صورت، برای مردم اینکا، از تقدس
خاصی برخوردار بوده است. مرگ نوستا زمانی رقم خورد که هنوز پای اروپاییهای
طماع به آن منطقه از آمریکای جنوبی نرسیده بود.
راز ناشناخته مومیاییهای تاریم
در
بین همه مومیاییها پیدا شده در دنیا، مومیاییهای تاریم از همه
شگفتانگیزترند. در سال ۱۹۳۴، یک تیم باستان شناسی سوئدی که در بیابان
تاریم، جایی در استان سینکیانگ چین، مشغول کاوش بود، به دهها جسد مومیایی
شده برخورد. تا اینجای کار، کشف سوئدیها یک کشف خوب باستان شناسی به
حساب میآمد، اما وقتی چشم آن ها به موهای بور و لباسهای متفاوت
مومیاییها افتاد، اعجابشان بیشتر برانگیخته شد؛ مومیاییها متعلق به حدود
۱۸۰۰ سال قبل بودند، یعنی حدود سال ۲۰۰ میلادی. حدود ۸۰ سال بعد از کشف
مومیاییهای عجیب تاریم، آزمایشهای دقیق دی.ان.ای نشان داد که آنها،
تباری اروپایی دارند. هنوز کسی راز این سفر را نمیداند. برخی معتقدند این
یک سفر تبلیغی مسیحی بوده است، اما بعید به نظر میرسد در دورهای که هنوز
مسیحیت در اروپا رسمیت نیافته بود، گروهی مبلغ سر از چین درآورده باشند.