سایت بدون -معمولا بعد از به دنیا آمدن بچه، مادران وارد دنیای جدیدی میشوند که وظایفشان را چند برابر میکند و همین مسئولیت مضاعف خودش باعث استرس میشود. در واقع، مادران در روزهای اولیه بعد از بارداری حال و روز روانی و جسمی مناسبی ندارند و این مساله روی رفتار و خلقیاتشان تاثیر میگذارد. افسردگی بعد از زایمان واژه آشنایی برای همه است و عموما همه کجخلقی و نگرانی و استرسهای مادر را امری طبیعی میدانند و آن را به افسردگی پس از زایمان نسبت میدهند. این درحالی است که دیده شده مادری به دلیل افسردگی بعد از زایمان شدید فرزندش را کشته است. بنابراین افسردگی پس از زایمان میتواند آنقدر شدید باشد که نیاز به بستری و مراقبت ویژه داشته باشد. موضوع مهم این است که همراهان مادری که تازه زایمان کرده بتوانند تشخیص دهند که افسردگی بعد از زایمان که ادعا میشود در اکثر مادران مشاهده میشود و به نوعی طبیعی است چه زمانی خطرناک میشود و نیاز به دارو و درمانهای خاص تحتنظر روانپزشک دارد. دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک، در اینباره توضیح داده است.
آیا
نگرانی و افسردگی و کجخلقیهایی که مادران در چند روز بعد از به دنیا
آمدن فرزندشان تجربه میکنند ناشی از افسردگی پس از زایمان است؟
بیش از ۵۰ درصد مادرانی که زایمان میکنند، دچار علائمی میشوند به
نام افسردگی پس از زایمان یا غم بچه که بسیار شایع است و معمولا به دلیل
تغییرات هورمونی، مسئولیت مادر شدن و تغییر شیوه زندگی از همان روزهای اول
بعد از زایمان یا ۴-۳ روز بعد از آن شروع میشود. علایم آن نیز عبارتند از:
غمگینی، عصبانیت، گریه، پرخاشگری، استرس، اضطراب و اختلال خواب. اگر این
علایم بیش از ۲ هفته طول بکشد، جای نگرانی دارد و باید بررسی شود تا ببینیم
فرد دچار افسردگی پس از زایمان شده یانه.
پس بخشی از تغییرات خلق و خو در مادران تازه زایمان کرده طبیعی بهنظر میآید و نگرانکننده نیست. در چه مواقعی باید احساس خطر کرد؟
برخی علائم ما را به وجود افسردگی بعد از زایمان مشکوک میکند. علائمی
مانند خلق غمگین، اضطراب، پرخاشگری و دلشوره در غم بچه طبیعی است اما در
افسردگی بعد از زایمان این علائم شدیدتر و بیشتر ظاهر میشود. همچنین
میتواند حتی ۳-۲ یا ۴ هفته بعد از زایمان شروع شود. نکته خاصی که باید به
آن توجه شود این است که در افسردگی بعد از زایمان مادر خودش را بیکفایت و
بیلیاقت میداند و فکر میکند چون توانایی نگهداری بچه را ندارد یا باید
خودش را از بین ببرد یا بچهاش را. اختلالات خواب و کاهش وزن شدید در مادری
که دچار افسردگی بعد از زایمان میشود معمولا وجود دارد در صورتی که در غم
بچه این علائم وجود ندارد.
بسیاری
از مادران تصور میکنند مادر خوبی برای فرزندشان نیستند و احساس ناتوانی
نسبت به بزرگ کردن فرزندشان دارند. آیا این وضعیت روانی نیز میتواند
نشانهای از افسردگی بعد از زایمان باشد یا صرفا یک رفتار وسواسی مادرانه
است؟
باید توجه داشته باشیم در افسردگی بعد از زایمان شدت علائم خیلی اهمیت
دارد. کسی که دچار افسردگی بعد از زایمان شده، نمیتواند وظایف مادرانه خود
را انجام دهد و خود را مادر خوبی نمیداند و نمیخواهد فرزند خود را ببیند
و میگوید نمیتواند او را بزرگ کند. در موارد شدیدتر که به سایکوز بعد
از زایمان منجر میشود، مادر دچار هذیان و توهم میشود و ممکن است اقدام به
کشتن بچه کند. ما با مشاهده علائمی که در غم بچه مشاهده میشود درمان را
شروع نمیکنیم چون این علائم بعد از مدتی از بین میرود و حمایتهای
اطرافیان بسیار کمککننده است که علائم کمتر شود ولی در افسردگی بعد از
زایمان علائم شدیدتر میشود و حمایتهای اطرافیان تاثیری در بهبود بیماری
ندارد و مادر افسردهتر و گوشهگیرتر میشود و به فکر خودکشی میافتد.
البته این موضوع نیز درست است که بسیاری از مادران دوست دارند که مادر
ایدهآلی باشند و این یک جور نگرانی مادرانه است که به شکل وسواس درمیآید.
بهتر است اگر مادران یا اطرافیانشان مشکوک به افسردگی شدند به روانپزشک
مراجعه کنند.
آیا مادرانی که سابقه افسردگی بعد از زایمان را در زایمانهای قبلی خود داشتهاند بیشتر در معرض ابتلا در زایمانهای بعدی هستند؟
بله، مادری که سابقه افسردگی در زایمانهای قبلی را داشته یا سابقه
افسردگی در خانواده او وجود دارد، بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی بعد از
زایمان خواهد بود.
حرف آخر؟
بارداری یک استرس است که میتواند باعث تشدید برخی بیماریها شود. به
همین دلیل ما به افرادی که بیماریهایی مانند افسردگی یا اختلال دوقطبی
دارند، توصیه میکنیم اول بیماریشان را درمان کنند و بعد بچهدار شوند چون
بسیاری از این بیماران مجبورند در دوران بارداری دارو مصرف کنند. از طرفی،
فشار زایمان و مسئولیت بچهدار شدن میتواند باعث شعلهور شدن بیماری
کنترلشده شود. این بیماران وضعیت بدتری نسبت به افرادی دارند که بدون
بیماری قبلی به افسردگی بعد از زایمان مبتلا میشوند. البته ما مواردی را
داشتهایم که به اختلال دوقطبی مبتلا بوده و بعد باردار شدهاند و داروهایی
که طی بارداری برای جنین مشکلی ایجاد نمیکرده نیز مصرف کرده و بچه سالم و
خوبی به دنیا آوردهاند. این قضیه به حمایت اطرافیان و پیگیری و همکاری
خود فرد هم بستگی دارد.
آیا مصرف دارو در دوران شیردهی مجاز است؟
یکی از دغدغههایی که مادران در دوران بارداری و شیردهی دارند مصرف
داروست. داروهایی که در شیر ترشح میشوند، مشخص است و یک مساله دیگر دوز
مصرف است که برخی داروها با دوز کم برای بچه مشکلی ایجاد نمیکنند. ولی
مساله مهمتر سود و زیان داروست. باید ببینیم ضرر شیر ندادن مادر برای بچه
بیشتر است یا ضرر اینکه یک مادر افسرده نتواند از بچهاش نگهداری کند و
آثار زیادی در دوران بزرگسالی بچه بگذارد. براساس تحقیقات انجام شده
مادرانی که افسردگی بعد از زایمان را تجربه میکنند، بعد هم دچار افسرگی
میشوند و ممکن است علائم افسردگی را همیشه همراه خود داشته باشند.
بنابراین مادران با مشاهده علائمی که ذکر شد حتما به روانپزشک مراجعه کنند
تا او بررسی کند که آیا مشکل بیمار با توجه به شرایطش با ورزش کردن و
حمایت اطرافیان حل میشود؟ آیا به جلسههای مشاوره و رواندرمانی نیاز
دارد؟ و در موارد شدیدتر پزشک بررسی میکند سوءاستفاده از دارو بیشتر است
یا عوارض جانبی آن؟ اگر وضعیت مادر نگرانکننده بود، ممکن است پزشک توصیه
کند مادر به فرزندش شیر ندهد ولی دارو مصرف کند تا ارتباط عاطفی مادر و
فرزند حفظ شود.
مهدیه آقازمانی