انکار آزار دختر جوان در دادگاه


سایت بدون – دو پسر شرور که با سوء استفاده از سادگی یک دختر کم‌توان ذهنی وی را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند در دادگاه محاکمه شدند.
حدود ۶ ماه قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس از پسر جوانی به‌نام بهنام به اتهام آزار دختر ۲۲ ساله‌اش شکایت کرد و گفت: من کارمند هستم و دو فرزند دارم پسرم مشکلی ندارد اما دخترم که ۲۲ ساله است کمی ناتوانی ذهنی دارد و خیلی باید از او مراقبت کنم. در تمام این سال‌ها مراقبش بودم و با اینکه علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشت با این حال انقدر تلاش کردم تا توانست دیپلمش را بگیرد.
زن جوان گفت: مدتی قبل متوجه شدم دخترم با پسری به‌ نام بهنام تلفنی صحبت می‌کند خیلی ترسیدم و نگران شدم به همین خاطر با یک مشاور صحبت کردم و او به من گفت اجازه بدهم زیر نظر خودم به این ارتباط ادامه دهد. من هم قبول کردم و چندباری هم همدیگر را در حضور خودم ملاقات کردند. اما چند هفته‌ای که گذشت یک روز دخترم به من گفت بهنام مقابل خانه مان آمده و می‌خواهد او را ببیند من هم گفتم برو و زود برگرد اما وقتی دخترم رفت دیگر برنگشت. چند ساعتی گذشت و هر چه با تلفن همراه دخترم تماس می‌گرفتم خاموش بود وحشت زده با بهنام تماس گرفتم و گفتم که دخترم را برگرداند چند ساعت بعد وقتی دخترم به خانه برگشت در کمال ناباوری متوجه شدم دخترم را به قرچک ورامین و خانه یکی از دوستانش برده و مورد آزار و اذیت قرار داده است.
محاکمه متهمان
 با این شکایت دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تأیید کردند.
به این ترتیب بهنام و دوستش سعید ردیابی و بازداشت شدند و در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در جلسه دیروز ابتدا دختر جوان به بیان ماجرا پرداخت و گفت: وقتی با بهنام آشنا شدم او به من خیلی محبت می‌کرد چندباری در حضور مادرم حرف زدیم و همدیگر را دیدیم تا اینکه یک روز به من گفت باید تنها بیرون بیایی. گفت برایم یک جفت کفش کتانی خریده است که می‌خواهد به من بدهد. اول قبول نکردم اما تهدیدم کرد و من هم رفتم. وقتی سر قرار رفتم کفش‌های کتانی را به من داد و بعد هم گفت می‌خواهد مرا با یکی از دوستانش آشنا کند. می‌گفت دوست صمیمی اش سعید می‌خواهد مرا ببیند و اگر از من خوشش بیاید به خواستگاری‌ام می‌آید و می‌توانیم ازدواج کنیم. من هم سوار موتور بهنام شدم و او مرا به خانه دوستش در قرچک ورامین برد اما در آنجا دوستش مرا آزار داد. چند ساعت بعد هم بهنام آمد و مرا به خانه خودش در تهران برد و در آنجا او هم مانند دوستش مرا آزار و اذیت کرد بعد هم مرا کتک زد و به من گفت دیگر مرا دوست ندارد و نمی‌خواهد مرا ببیند.
مادر این دختر در ادامه از دادگاه خواست تا برای هر دو پسر جوان اشد مجازات را در نظر بگیرند.
سپس بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد و گفت خود این دختر به من گفته بود می‌خواهد ازدواج کند و اگر پسر خوبی پیدا شود با او عروسی می‌کند من هم دوستم را به او معرفی کردم و او را بردم تا همدیگر را ببینند از بقیه اتفاقات هم بی‌خبرم خودم هم هیچ ارتباطی با او نداشته‌ام .
در ادامه جلسه دادگاه سعید نیز گفت: قبول دارم دختر جوان چند ساعت در خانه‌ام بود، اما من به پیشنهاد خودش با او رابطه برقرار کردم.
 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا برای این پرونده حکم صادر کنند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «عروس میاد وسمه بکشه نه وصله بکنه»

سایت بدون – ضرب‌المثل «عروس میاد وسمه بکشه نه وصله بکنه» به این معنا است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *