همان تصویری که ایستاده بود و انگار در غبار گم شده بود، همیشه در ذهنم باقی مانده است. آن چشمهایی که صلابت در آن هویدا بود و شاید باعث شده بود خیلیها بهخاطر همان چشمها از او حساب ببرند. احمد متوسلیان کسی که سالهاست خیلیها در انتظار بازگشت او هستند. اگر بود الان ۶۷ ساله بود. فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، کسی که در مریوان و پاوه توانست خیلی از اتفاقات را رقم بزند و هم با عراق بجنگد، هم با منافقان و هم مردم منطقه را با خودش همراه کند. گفتن از او، صفحههای زیادی میخواهد. در گزارش امروز به سراغ کتابهایی رفتیم که در مورد او نوشته شده است؛ کتابهایی که در همه آنها و در فصل آخرشان از بازگشت او میگویند؛ بازگشتی که همه امیدوار به زنده بودنش بودند و میخواستند که دوباره همان چشمهای باصلابت را ببینند. حالا در این روزها که خبری از بازگشت دوباره او منتشر شده است به سراغ این کتابها رفتیم.
سیوهفت سال
کتاب «سیوهفت سال (نگاهی واقعبینانه به طولانیترین گروگانگیری قرن اخیر)» نوشته حمید داودآبادی است. این کتاب، اثری جنجالی است و همانطور که نویسنده اشاره کرده، برای بستهشدن پرونده ۲۵سال تحقیق و پژوهشاش درباره ربایش چهار دیپلمات ایرانی در سال ۶۱ در لبنان منتشر شده است. داودآبادی که طی سالهای گذشته بارها در فضای مجازی و مطبوعات (حتی با انتشار کتاب «کمین جولای ۸۲») درباره این مساله صحبت کرده، اینبار با این کتاب تصمیم گرفته حرفهای اول و آخر را بزند و پرونده را برای خودش ببندد. او میگوید هرآنچه را در اینباره میخواسته، یافته و از این به بعد دیگر نه دربارهاش چیزی خواهد گفت، نه در فضای مجازی خواهد نوشت. همچنین در سطور پایانی کتاب مورداشاره نوشته است: «چهار بزرگوار که نگاه و نظر آنان که از بزرگان مملکتی هستند، نتایج تحقیقات ۲۵سالهام درباره این پرونده را هم تایید کردند و هم باعث شدند تا به این شعر زیبا و مهم باور پیدا کنم: هرکه را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند.»
او همچنین ابتدای کتاب به ضدونقیضبودن اخبار و اطلاعاتی که تا امروز درباره چهار دیپلمات ربودهشده ایرانی در لبنان منتشر شده است، اشاره کرده و گفته در کتابش تلاش کرده با نگاه به ادعاها، نقبی به حقیقت بزند. کتاب «سیوهفت سال» محصول گردآوری و تالیف است؛ به این معنا که داودآبادی مطالب گذشته خود را گردآوری کرده و مطالب جدیدی را هم به آنها افزوده است. همچنین کتاب دارای دو لحن در نوشتار است؛ لحن اول مربوط به خاطرهگویی یا دلنوشتههای داودآبادی است و لحن دوم به مطالب و اتفاقات مستند مربوط میشود. حرف کلی کتاب «سیوهفت سال» و اصطلاحا جانکلامش، این است که مسئولان مملکتی میدانند برای چهار دیپلمات ایرانی چه اتفاقی افتاده و چه سرنوشتی داشتهاند، اما معلوم نیست طبق کدام مصلحت، خبر واقعی را به خانوادههای منتظر آنها و مردم کشور نمیدهند. او در گفتوگویی که چندسال پیش با سایت خبر مشرقنیوز داشته و بهعنوان یکی از یادداشتهای پایانی کتاب، بازنشر داده شده، میگوید: «من مستندات زیادی دارم که تکلیف حاجاحمد را معلوم میکند، اما جایگاه حقوقی ندارم که بخواهم آن را بیان کنم.»
مرد
رمان مرد، شرح زندگی سردار جاویدالاثر سپاه اسلام، حاجاحمد متوسلیان است و انتشارات سوره مهر در سال ۹۵ این اثر را با ۱۸۴ صفحه و تیراژ ۲۵۰۰ نسخه به چاپ دوم رسانده است. داوود امیریان که بیشتر او را با کتابهای دفاع مقدس در حوزه نوجوان میشناسیم، این کتاب را با محوریت زندگی حاجاحمد متوسلیان برای مخاطب نوجوان نگارش کرده است. ما در مرد سه بخش از زندگی حاجاحمد را میبینیم. در بخش اول به دوران حضور حاجاحمد در مریوان پرداخته شده، بخش دوم به تشکیل تیپ ۲۷ حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله و فرماندهی حاجاحمد و رفتن او به جنوب تا اسارت ایشان در لبنان محوریت قرار گرفته و درنهایت در بخش سوم امیریان به دوران بعد از اسارت ایشان نگاهی کوتاه کرده است.
خط اصلی داستان مرد با رزمندهای به نام رضا شکل گرفته است. سیدرضا هاشمی تنها فرزند یک ارتشی زمان پهلوی است که مادرش قبل از انقلاب به خاطر اینکه پدر مست رضا او را دیر به بیمارستان رسانده است، به همراه بچهای که در شکم داشته از دنیا میرود؛ و رضا از همان زمان که نوجوان بوده با پدرش و خط فکریاش اختلاف پیدا میکند. او به مردمی که علیه شاه تظاهرات میکردهاند، میپیوندد و در آنجا توسط ساواک دستگیر میشود. سیدرضا در زندان هویت خود را مخفی میکند و بعد از انقلاب با سایر زندانیان از زندان آزاد میشود. در جریان غائله کردستان به آنجا رفته و زخمی میشود و حاجاحمد او را نجات داده و به بیمارستان مریوان منتقل میکند. نقطه اتصال سیدرضا هاشمی با حاجاحمد از این نقطه شروع میشود.
در هالهای از غبار
این کتاب راویمحور و در ۲۲ فصل نوشته شده است. زندگی متوسلیان در این اثر از دوران کودکی تا زمان اسارتش در چهاردهم تیرماه سال ۱۳۶۱ دنبال میشود. در نگارش این اثر تلاش شد با راویانی صحبت شود که تاکنون کمتر از حاجاحمد متوسلیان سخن گفتهاند، مانند منصور کوچک محسنی، صیفالله منتظری و محسن رفیقدوست و برخی اعضای خانواده وی که خاطرات جدیدی را بیان کردند. برای جذابیت بخشیدن به اثر ۴۷ صفحه مصور گنجانده شده که شامل ۸۰ عکس با شرح تصاویر است. مخاطب با دیدن تصاویر و خواندن شرحها به ماجراهای کتاب پی خواهد برد. «هالهای از غبار» اولین کتاب از مجموعه کتابهای ۲۷ در ۲۷ است که به روایت زندگی و خاطرات بیستوهفت فرمانده از فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) میپردازد. این اثر را میتوان اولین کتابی دانست که به صورت کامل و مجزا به بازگویی زندگی حاجاحمد متوسلیان پرداخته است، ولی باز هم نمیتوان گفت که در این راستا حق مطلب ادا شده، چراکه ابعاد شخصیتی این سردار سپاه به خوبی واکاوی و بیان نشده و بهتر بود در کنار وقایعی که از زندگی متوسلیان و حضورش در جبهه جنگ بیان شده، خاطرات پیش از انقلاب و دوران دانشجویی او بیشتر مورد کنکاش و واکاوی قرار میگرفت. با وجود این، «در هالهای از غبار» مستند تحقیقی و سرگذشتپژوهی است و اسناد، روایات و گفتههای اطرافیان و نزدیکان متوسلیان را شامل میشود، بهگونهای که هرکس درباره ایشان خاطره یا حرفی داشته در این کتاب از آن استفاده شده است. گلعلی بابایی تحقیق و پژوهش درباره این کتاب را به عهده داشته است.
وقتی که کوه گم شد
کتاب «وقتی که کوه گم شد» حکایت مردانی است از جنس آذرخش که در غبار غفلت و غفلتزدگی ما گم شدهاند. حکایت سلحشورانی است که حتی بعد از شهادتشان نیز دشمن دست از آنها برنداشت و کمر به نابودی آنان بست. نابودی فرهنگ، مرام و روش آنان، چون در قاموس اهریمن، مرام و فرهنگ آن غیورمردان، بسیار خطرناکتر از خود آنان است. این کتاب برشی از یک فیلمنامه بلند است که سعی شده تا اندکی از پردههای ضخیم فراموشی را کنار زده و نسلی را به ما نشان داده که وجود خویش را تقدیم حیات بشری کردند و چون شمع بیصدا سوختند تا برای زمانی هرچند کوتاه محفل بشریت را روشنی بخشند. حکایت نسلی است که ناخواسته از گذشتهاش دور شده و سرگشته و حیران در امواج بلند توفان رسانهای گرفتار شده و فریاد اغیثینی سر داده است. «وقتی که کوه گم شد» شاید پاسخ به سوالی باشد که نسل مظلوم امروز از گذشته مهجور ماندهاش دارد. این کتاب اوراق پراکندگی سرداری را ورق میزند که تا مدتها در هزارتوی غبارآلود رعایت مناسبتهای سیاسی اسیر بود. اسوهای انسانی که به جرم زیاد بزرگ بودنش در هزار دخمه عفریت بهانهها مخفی نگه داشته شد. او پرچمدار فتح خرمشهر، سرلشکر حاجاحمد متوسلیان است. نویسنده «وقتی که کوه گم شد» بهزاد بهزادپور است که با چند اثر محدودش مانند این کتاب و کتاب امپراتور عشق، انقلابی در حوزه فیلمنامهنویسی ایجاد کرده است و بلندترین مفاهیم را با قلمی زیبا و فکری زیباتر در کتابهایی با حجم محدود به خوانندگان انتقال داده است. بهزادپور داستان را اینگونه آغاز میکند که جوانی تمامی کتابهای کتابخانه پدرش را که خبرنگار بوده و دو ماه است فوت کرده به جهت خرید کامپیوتر مرتبط با اینترنت میفروشد اما…
میخواهم با تو باشم…
کتاب «میخواهم با تو باشم»، درواقع سرگذشتنامهای از زندگی حاجاحمد متوسلیان است. در صفحه اول کتاب، سالشمار زندگی حاجاحمد متوسلیان را میبینیم که از سال ۱۳۳۲، تولد در تهران، تا سال ۱۳۶۱، ربوده شدن توسط عوامل رژیم صهیونیستی در راه عزیمت به بیروت در تیرماه را دستهبندی کرده است. در ادامه، بیانات مقام معظم رهبری درباره این شخصیت برجسته و جاویدالاثر، آورده شده است. در ادامه، متن مکتوب دفاعیه احمد متوسلیان در هشت برگ دستنویس، آورده شده است. جریان از این قرار است که در ساعت ۱۴ روز چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۵۷، احمد متوسلیان حین تکثیر دو برگ اعلامیه ضدرژیم، توسط ماموران اکیپ گشتی دایره اطلاعات شهربانی لرستان دستگیر و بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفت. احمد متوسلیان، دفاعیهای از نوع نگرش عقیدتی و باورهای آرمانی جوانی ۲۵ ساله، همراه با اوج ذکاوت و کیاست وی در امر گمراه ساختن قضات نظامی رژیم و انکار از بیخ و بُن اتهامات وارده، براساس اصل مکتب «تقیه» حکایتها در خود دارد. در ادامه، خاطرات دهها تن از همرزمان وی آورده شده است که خواندن هرکدام، یکی از زوایای اخلاقی برجسته وی را نشان میدهد. در بخشی از این کتاب آمده است: «من که برم لبنان، دیگه برنمیگردم. اینها باید به فکر خودشون باشن. من میدونم که برم لبنان، دیگه برنمیگردم. با شنیدن این حرف، ما به او گفتیم: این حرفها دیگه چیه که میزنی؟ انشاءالله میری و سالم برمیگردی اما او باز هم با چشمانی اشکبار میگفت «زیاد نگران دیر و زودش نباش.» این کتاب نوشته علیاکبر مزدآبادی است که توسط انتشارات یا زهرا در سال ۹۵ منتشر شده است.
فرمانده جدید
«فرمانده جدید»، نهمین کتاب از مجموعه «قصه فرماندهان» است که حسین نیری آن را براساس یکی از شاخصترین شهدا قلمی کرده است. نیری که نویسندهای خوشسابقه و خوشقلم در نگارش داستانهای جنگی، بهویژه در زمینه کتابهای خرمشهر است، زندگی فرمانده و دیپلمات شهید کشورمان را دستمایه قرار داده است. نویسنده هر آنچه را که میخواسته درباره کودکی، نوجوانی و دوره دانشآموزی حاجاحمد متوسلیان بنویسد، در همان فصل نخست ـ که آمیزهای از قصه و زندگینامه صرف است ـ جمع و جور کرده و بلافاصله در نخستین قسمت کاملا داستانی، سروقت فرماندهی او رفته است. نیری خوب میدانسته که آنچه مخاطب لازم دارد، در دوره فرماندهی این سردار جوان قابل جستوجوست و خیلی زود باید برود سر اصل ماجرا و حکایت روانه شدن حاجاحمد به لبنان و اسارتش در چنگ مزدوران رژیم صهیونیستی. نویسنده تاکید دارد که حاجاحمد متوسلیان، ذاتا یک محور و رهبر برای جامعه پیرامون خودش است. برای همین است که از ۱۳ فصل داستانی کتاب، عناوین چهار فصل از آن با عنوان «فرمانده» شروع میشود؛ فرمانده بسیجیها، فرمانده جدید، فرمانده من حاجاحمد است و فرمانده درمانده. داستانها سراسر از فروتنی، بزرگواری و تیزچنگی حاجاحمد میگویند. او نمیخواهد با بچههای بسیجی گردانش روبهرو شود؛ چون قرار نیست سرداری و فرماندهیاش را به رخ آنان بکشد. قصه دوم نشان میدهد که او چگونه نیروهای کومله را به دام میاندازد و بازیشان را نمیخورد. ماجرای اسارت شهید متوسلیان البته در داستانها به بازی گرفته نشدهاند؛ چون آنقدر حضور او در جبهههای نبرد پر از قصه است که دیگر کتاب، ظرفیت پرداختن به ماجرای لبنان و گروگانگیری او توسط رژیم اشغالگر قدس را ندارد. البته در نخستین فصل کتاب به آن اشاره شده است.
احمد متوسلیان هستم
کتاب «احمد متوسلیان هستم»، مجموعه مصاحبهها و سخنرانیهای حاجاحمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) است که در قالب یک کتاب جمعآوری شده است. این کتاب با دفاعیات ایشان در دادگاه سال ۱۳۵۷ پس از دستگیری در لرستان آغاز میشود و سپس با سخنرانی سال ۱۳۵۹ مسجد جامع شهر پاوه که بخشی از آن در فیلم ایستاده در غبار مورد استفاده قرار گرفته بود، ادامه پیدا میکند و با چند مصاحبه ایشان با دفتر سیاسی سپاه پس از عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس و مصاحبهای در کردستان ادامه پیدا میکند. کتاب «احمد متوسلیان هستم» به کوشش محمد جواد شادانلو توسط انتشارات نارگل به چاپ رسیده است. شادانلو، نویسنده درباره کتابش میگوید: «این کتاب شامل دفاعیات او در دادگاهی که سال ۱۳۵۷ برای او تشکیل شده بود، سخنرانیها، گفتوگوهای مطبوعاتی او با راویان وقت دفتر سیاسی سپاه، سخنرانیها و مصاحبههای او با رسانهها در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ است.»
این نویسنده و پژوهشگر گفت: «من کوشیدم آخرین مصاحبههای حاجاحمد متوسلیان را در این کتاب بیاورم. مصاحبهای که یک هفته پس از اعلام مفقود شدن او در لبنان منتشر شده بود نیز در این کتاب آمده است. همچنین در این کتاب گفتوگوهای ناب و منتشرنشدهای آمده است که پیش از این در آثار دیگر نیامده بود. برای آنکه منابع از استناد برخوردار باشند، مصاحبههای صوتی پیادهشده که در کتابهای یادشده آمده بود را مجددا شنیدم و ثبت کردم. برخی مصاحبهها و گزارشها را نیز از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشریه پیام انقلاب، امید انقلاب و روزنامه اطلاعات گرد آوردم. در این کتاب اسناد زیرخاکی ارائه شده است.»