سایت بدون – محمدرضا شجریان پلی میان گذشته و حال موسیقی ایران است . او همه با تسلط بر آثار گذشتگان ، تکنیک های نو را ابدع کرد تا جایگاهی ماندنی در تاریخ موسیقی ایران دارد. برای این که بدانید استاد محمدرضا شجریان همواره در تاریخ موسیقی ایران زنده خواهد ماند ده قطعه از ایشان را اینجا منتشر می کنیم ، حتما که تعداد شنیدنی های استاد بسیار بیشتر از این هاست .
آستان جانان
از همکاریهای درخشان محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان. نام این قطعه روی کل آلبومی که سال ۱۳۶۴ منتشر شد آمده است. اشعار این آلبوم اثر حافظ و باباطاهر هستند و این قطعه را شجریان روی یکی از غزلهای مشهور حافظ خوانده است. ناصر فرهنگفر در این قطعه تنبک زده است.
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد /شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست/ گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد
آن که هلاک من همی
آنکه هلاک من همی خواهد و من سلامتش
هر چه کند به شاهدی کس نکند ملامتش
همکاری شجریان با مشکاتیان در آلبوم بیداد. قطعات آلبوم بیداد که سال ۱۳۶۴ منتشر شد در دو دستگاه همایون و شور ساخته شدهاند و اشعار از حافظ و سعدی هستند. محمدرضا لطفی در این آلبوم تار مینوازد، ناصر فرهنگفر تنبک، جمشید عندلیبی نی، ارسلان کامکار بربط و اردشیر کامکار کمانچه میزنند. تصنیف «هلاک من» در دستگاه همایون است.
عشق داند
عاقلان نقطه پرگار وجودند، ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
در دستگاه ابوعطا خوانده شده است. یک مقدمه سازی طولانی دارد. «عشق داند» در حقیقت یکی از قطعات کنسرت ابوعطا بود که سال ۱۳۵۹ در سفارت آلمان برگزار شد و سالها بعد به صورت رسمی سال ۱۳۷۶ به بازار آمد. اشعار آلبوم از حافظ، باباطاهر و عارف قزوینی است. این قطعه همکاری محمدرضا شجریان با محمدرضا لطفی است.
صبح است ساقیا
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
یکی از قطعات آلبوم «دستان» با صدای شجریان و آهنگسازی پرویز مشکاتیان و اجرای گروه عارف و اشعار سعدی و حافظ که سال ۱۳۶۷ منتشر شده است. قطعه مشهور دیگر این آلبوم «چکاد» است.
ساز خاموش
دل ز دستم رفت و جان هم
بی دل و جان چون کنم
این یکی قطعه را به علاقمندان پروپاقرصتر موسیقی سنتی باید توصیه کرد. یکجور دیالوگ میان کمانچه و آواز است. در دسته تصنیفها قرار میگیرد اما بخش ساز و آواز هم دارد. قطعهای از آلبومی به همین نام که سال ۱۳۸۶ منتشر شد و در حقیقت بخش اول کنسرتی است که دو سال قبل از آن برگزار شده بود. جزو همکاریهای مثلث طلایی شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر و اولین گامها برای همایون شجریان جوان که به عنوان نوازنده تنبک و همخوان با پدر در کنسرت حضور داشت. شعر از شفیعی کدکنی است.
قاصدک
قاصدک هان، چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی؟
قطعهای از آلبومی به همین نام به آهنگسازی پرویز مشکاتیان که شجریان در دستگاه ماهور و دشتی خوانده است. آخرین همکاری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان در این آلبوم صورت گرفت. نسخه خوب آن خارج از کشور منتشر شده است. شعر از مهدی اخوان ثالث است.
مرغ سحر
ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانهم داده بر باد
تصنیف مشهور مرتضی خان نیداوود یکجور سرود ملی برایمان محسوب میشود. این تصنیف در دستگاه ماهور ساخته شده و شعرش را هم ملکالشعرای بهار سروده. از قمرالملوک وزیری آن را خوانده تا فرهاد مهراد که خوانش جدید و مدرنی از آن ارائه داد. اما اجرای شجریان حال و هوای غریبی دارد. در کنسرتهایش یکی از آن قطعاتی است که همیشه درخواست زیاد داشت و در پایان کنسرت مردم به احترامش به پا میخاستند و شور و شوق غریبی ایجاد میکرد.
خون جوانان وطن
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سروها خمیده
تصنیفی سروده و ساخته عارف قزوینی که اولینبار توسط خود او اجرا شد. مثل «مرغ سحر» این یکی تصنیف را هم خوانندگان زیادی خواندهاند اما مشهورترین اجرا همان کار محمدرضا شجریان است که سال ۱۳۵۱ با همکاری گروه شیدا و سرپرستی محمدرضا لطفی منتشر شد. در سالهای اول انقلاب با توجه به مضمونش بار دیگر با تنظیم دیگری از فرامرز پایور و با صدای شجریان و اجرای گروه پایور منتشر شد.
اشک مهتاب
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
یکی از تصنیفهای آلبوم «خزان» که تنظیمها کار فرامرز پایور بود. «اشک مهتاب» در مایه دشتی خوانده شده است. آهنگساز این قطعه حسن یوسفزمانی است.
فریاد
خانهام آتش گرفته است، آتشی جان سوز
هر طرف میسوزد این آتش، پردهها و فرشها را، تارشان با پود
ابتدای دهه هشتاد محمدرضا شجریان و حسین علیزاده با هم قطعه «فریاد» و چند قطعه دیگر را در یک کنسرت خارج از کشور اجرا کردند که سال ۱۳۸۲ آلبومش در ایران هم منتشر شد. کمانچه کار کیهان کلهر است و همایون شجریان هم تنبک زده. شعر از مهدی اخوان ثالث است. این آلبوم در دستگاه راست پنجگاه، شور و همایون اجرا شده.
شیدایی
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی /خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
دل که آیینه صافی است غباری دارد/ از خدا میطلبم صحبت روشن رایی