سایت بدون -یکسری از رسانههای نزدیک به چهرههای موسوم به اصولگرای سینما از اعتراض اینستاگرامی محمدحسین مهدویان نوشتند، بوی نزدیکی نمایش فیلم «ماجرای نیمروز، ردّ خون» در فضای سینمای ایران پیچید. به هرحال این کارگردان و تیم تبلیغاتیاش هربار با نزدیکشدن به موعد نمایش هرکدام از فیلمهای او دست به اجرای پروژههای تبلیغاتی مشابهی بزنند، برای هر آن کسی که در هوای این سینما نفس میکشد، اتفاقی عادی شده و از پست مهدویان مشخص بود که «دور جدیدی از بازی آغاز شده است».
محمدحسین مهدویان در پیج شخصیاش موضوع اکران فیلم «ماجرای نیمروز، ردّ خون» را جوری وانمود کرده بود که انگار صدور پروانه نمایش این فیلم به مشکل خورده است. او نوشته بود که خیلیها میپرسند «چرا «ماجرای نیمروز، ردّ خون» اکران نمیشه؟ خب رفقا آخه هر فیلمی بخواد اکران بشه، اول باید پروانه نمایش بگیره دیگه. حالا نمیدونم شما صبرتون کم شده یا ما صبرمون زیاد! حالا تا وقتی که یه پاسخی برای این پرسش پیدا بشه و فیلم قبلی هم پروانه نمایش بگیره (بدون تغییر البته) ما میریم یه فیلمِ نو میسازیم و برمیگردیم».
یک تیر و سه هدف
پیام مهدویان به هوادارانش بخشهای زیادی داشت برای جلب توجهکردن. مثلا جایی که اشاره کرده بود به اینکه «نمیدانم صبر شما کم شده یا ما صبرمان زیاد»؛ که معلوم نبود «صبر» مهدویان در قیاس با چه کسانی به «صبر زیاد» تعبیر شده- و اصلا فیلمسازی که در چهارسال فعالیت حرفهای چهار فیلم (با همکاری نهادها و ارگانهای پرشمار ساخته، چرا باید ادعای صبوری کند! یا جایی که گفته «منتظریم پروانه نمایش سرانجام صادر شود، بدون تغییر البته» آیا نباید این پرسش را پاسخ گوید که کدام فیلمش (که تحت عنوان فیلم استراتژیک تبلیغ میشوند) با تغییرات عمده مواجه شده که این قرار است دومیاش باشد؟ و اصلا چرا باید حذف شود یا تغییر کند؟سومین موضوعی هم که در پست مهدویان جلب توجه میکند، جایی است که نوشته «میریم یه فیلمِ نو میسازیم و برمیگردیم» که تنها دربارهاش میتوان گفت خسته نباشید و خدا «صبر زیاد»تان را زیادتر هم بکند!
هدف اصلی
درست ساعاتی بعد از انتشار پست معترضانه مهدویان خبر صدور مجوز نمایش برای فیلم «ماجرای نیمروز، ردّ خون» رسانهای شد. خبری که نشان میدهد تیر مهدویان یکبار دیگر درست به هدف نشسته. مهدویان فیلمساز باهوشی است. فیلمسازی که برخلاف دیگر سینماگران مرتبط با نهادها توانسته کاری کند که در بین ژورنالیستها و دیگر منادیان سینمای جدی و روشنفکری نیز حرفش خریدار داشته باشد. برای همین هم هست که فیلمی مانند لاتاری را در رسانهها تبدیل کند به نمونهای از سینمای معترض اجتماعی، یا در موضوعات دیگر حامیانی برای خود جفتوجور کند.
ایستاده در غبار
مهدویان از همان اولین فیلمش توانست دومینوی رخدادها را به نفع خود و در جهت خواستههای خود بچیند. اصلا همین موضوع که او بهعنوان کارگردان فیلمی درباره یکی از چهرههای اسطورهای نظام بیشترین آمار انتقاد و اعتراض را در آن روزها ثبت کرد، میتواند نشاندهنده استراتژی مهدویان باشد.
حالا اگر حواشی فیلم ایستاده در غبار را جستوجو کنیم، میبینیم که در آن روزها شاهد دهها مورد اعتراض از مهدویان بودهایم. اعتراض به پخش فیلم از تلویزیون، به سریالشدن این فیلم، اعتراض به حوزه هنری، پاسخهای تندوتیز به انتقادهای منتقدان ازجمله سعید قاسمی ، اکران نسخه سانسورشده فیلم برای جلبنظر خانواده متوسلیان که به مواردی انتقاد و اعتراض داشتند، و البته رسانهایشدن شایعه بازگشت متوسلیان در آغازین روزهای اکران ایستاده در غبار نمونهای از حواشی گوناگون این فیلم بود که در خدمت فیلم به کار رفتند و در واقع استراتژی همیشگی محمدحسین مهدویان را شکل دادند.
ماجرای نیمروز
روند حاشیهسازی در فیلم ماجرای نیمروز نیز ادامه پیدا کرد، آنهم به شیوهای هوشمندانه- مثلا از طریق بولدکردن اخبار رسانههای خارجی مانند «اعتراض شدید زندانیان سیاسی دهه۶٠ به تحریف تاریخ» که مهدویان بارها و بارها آن را ذکر کرد، به نوعی استفاده تبلیغاتی بود. یا ماجراهایی که در برنامه هفت آنسال پیش آمد و بهروز افخمی و رفقا در جایگاه حامیان تمامقد این فیلم شروع به شایعهسازی کردند که داوران تنها و تنها از ترس منافقان به این فیلم جایزه ندادهاند. حواشی پررنگ دیگری نیز در روزهای نمایش این فیلم اتفاق افتاده و دستبهدست هم دادند تا دومین فیلم مهدویان فروش آبرومندی داشته باشد. ماجرایی که در روزهای نمایش جشنوارهای ماجرای نیمروز ٢ نیز تکرار شد و انتظار میرود این ماجرا در روزهای اکران عمومی فیلم نیز ادامه داشته باشد.
لاتاری بیبرنده
لاتاری حاشیهسازتر از دیگر فیلمهای مهدویان بود. فیلمهای دیگر این کارگردان حداقل از این نظر که در آنها مهدویان زمین بازی را میشناخت، واجد ارزشهای سینمایی نیز بودند، اما زمان اکران لاتاری تمام بار استقبال مردم افتاد روی دوش حواشی؛ و بنابراین شعارهای ملیگرایی و غیرتمندی نقاط اصلی تمرکز تیم تبلیغاتی فیلم شدند. بگذریم از اینکه در آن فیلم نیز مثل هر سه فیلم دیگر مهدویان بارها و بارها شاهد شایعه توقیف و سانسور لاتاری بودیم، یا اعتراض مهدویان به نهادهایی که قصد جلوگیری از اکران فیلم را دارند. حواشی در خدمت لاتاری به تلویزیون نیز رسید و در روزهای جشنواره در یکی از برنامههای سینمایی گفته شد که «جایزهندادن به لاتاری حیثیت هیأت داوران فجر را زیر سوال برد» که اظهارنظری بیسابقه در حمایت از یک فیلم بود.
راهاندازی کمپینهای مجازی پرشمار در حمایت از لاتاری دیگر اقداماتی بود که در زمان اکران این فیلم به انجام رسید. کمپینهایی که در میانشان لاتاری تنها نیست، سروصدای بیشتری در قیاس با بقیه داشت و حالا خیلیها منتظرند تکرار این راهها و روشها را تا چندی دیگر برای اکران ماجرای نیمروز ٢ نیز شاهد باشیم.
گردوبازی
مهدویان در پستش گفته که «میریم یه فیلمِ نو میسازیم و برمیگردیم». اما
این فیلم چیست؟ دیروز رسانهها خبر از صدور مجوز ساخت فیلم «داستان درخت
گردو» دادند. فیلمی که قرار است محمدحسین مهدویان با تهیهکننده اختصاصی
مهران مدیری بسازد. درشرایطی که هنوز جزییاتی در اینباره منتشر نشده و
تنها خبری که وجود دارد، این است که مهدویان این روزها دارد روی بازنویسی
یک فیلمنامه کار میکند؛ اما از هماکنون رسانهها پر شدهاند از
گمانهزنیهایی که آیا مهدویان با سرمایه تبلیغاتی یک شرکت اپلیکیشنی که
«ساعت پنج عصر» را در سینما داشته، فیلم موفقی خواهد ساخت؟