سایت بدون – روی نیمکت نشسته بود و پرش بلند بازیکن تیم ملی مراکش را می دید. این پرش ها تخصص او بود، همیشه او بود که این قدر بلند از روی زمین بلند می شد و فردایش رسانه ها تیتر می زدند :«خطوط هوایی سی آر سون». حالا او، کریستیانو رونالدو، بهترین گلزن تاریخ فوتبال ملی جهان، کسی که تعداد رکودهایی که شکسته در یک صفحه کاغذ جا نمی شود، باید روی نیمکت بنشیند و منتظر باشد که یک پسر بچه بنفیکایی که تازه بیست سالگی را پشت سر گذاشته، گل بزند تا او هم مثل دیگران بالا و پایین بپرد.
فوتبال بازی بی رحمی است. وقتی می خواهد اذیت کند، بعد اذیت می کند. برایش آدم ها هم فرقی ندارند، برایش مهم نیست که کریستیانو رونالدو باشد یا نیمار یا هر کس دیگر، بعضی وقت ها بنا بر این است که که همه چیز بد باشد و یکی از آن بالا پایین بیاید؛ مثل فواره ای که روزگاری در اوج بود.
رونالدوی بزرگ جام جهانی را با منفور شدن میان هوادران منچستر یونایتد شروع کرد. بازیکنی که اسطوره این باشگاه محسوب می شد و حتی وقتی به این تیم گل می زد، کسی در اولدترافورد ناراحت نمی شد، به یکباره و با یک مصاحبه کاری کرد که همان هوادران می گفتند:«برو، در را هم پشت سرت ببند» در طول جام جهانی هم که نظر سنجی ها نشان می دهد، هواداران تیم ملی پرتغال هم از این که او را در ترکیب تیمشان ببینند خیلی خوشحال نمی شوند و ترجیح می دهند که میانگین سنی تیم خود را کمی پایین تر ببینند، البته نه با کنار گذاشتن په په از ترکیب. انگار نه انگار این همان کریستیانو رونالدو است، مردی که یک عمر نماد و افتخار فوتبالشان بود و هر چه خوشحالی فوتبالی در این سال ها داشتند به او پل می زد.
حالا کریستیانو رونالدو در طبقه هفتم جهنم است. اصلا مهم نیست که همراه زندگیش یا خواهرش چه علیه سرمربی پرتغال می نویسند. مساله این است، یک اسطوره دیگر هم به آن جا رسید که از آن گریزی نیست، با شناسنامه ها یا هر چیز دیگری که پرتغالی ها دارند نمی توان جنگید. تاریخ تولد یک واقعیت ثبت شده است و هر کس با هرمیزان از استعداد یا پشتکار روزی به جایی می رسد که باید باور کنند، دیگرانی هستند که بالاتر از آن ها می پرند. هر بازیکنی بالاخره به این جا می رسد که می بیند خطوط هوایی او دیگر سوخت لازم را برای پرواز را ندارد. طبیعت شوخی ندارد؛ او حتی از فوتبال هم بی رحم تر است
در جام جهانی ۲۰۲۲ اشک و گریه کم ندیدیم، ستاره های بی شماری بودند که با دو انگشت سعی داشتند قطرات سرازیر در دو چشم خود را کنترل کنند تا به گریه منتهی نشود اما یکی از تلخ ترین این اشک ها، گریه های کریستیانو رونالدو بود؛ وقتی از میان راهروهای ورزشگاه می رفت تا در غم بنشیند. این آخرین فرصت یک جنگجوی شکست خورده بود؛ یک جنگجوی پر افتخار که وقتی گریه می کرد، هیچ کس خنده اش نمی گرفت!
افشین خماند