سایت بدون -علیرضا راهب درگذشت! این خبری است که طی یکی- دو روز اخیر بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شده، میان صفحات شخصی اغلب آنهایی که به نوعی دوست و همکار این شاعر و نظریه پرداز ادبی بودند یا حتی افرادی که تنها پیگیر نوشتهها و آثارش. به رغم اینکه مدتی است گوشمان پرشده از خبرهای ناخوشایند، با این حال رفتن راهب اغلب مان را شوکه کرد. همین چهارشنبهای که گذشت پستی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که: «دوستان تست کووید۱۹ من مثبت شده. بعد از حدود دو هفته مداوا و درگیری و تنگی نفس و تپش قلب، دارم آماده میشم به بیمارستان آتیه بروم. خواهش میکنم با من تماس نگیرید. قادر به پاسخگویی نیستم! عطر نفس، دعا و انرژی مثبت تون شفاست.» و کمتر از یک روز بعد برخی، همچون اسدالله امرایی از رفتنش خبر دادند. اما نکته جالب توجه درباره این ادیب کشورمان مطالب متعددی است که به محض انتشار خبر درگذشت او در صفحه شخصی اینستاگرام و توئیتر افراد مختلفی از عرصه فرهنگ و ادب منتشر شد؛ از اهالی رسانه که بنا به ذات کار خود با او آشنایی داشتند تا نویسنده، مترجم، شاعر و حتی استاد دانشگاه، آنهم افرادی از طیفهای مختلف. برای آنهایی که تازه قدم به عرصه ادبیات گذاشتهاند و آشنایی چندانی با فعالان این حوزه ندارند بد نیست اشارهای هرچند کوتاه به زندگی حرفهای علیرضا راهب داشته باشیم. راهب از آن جمله ادیبانی بود که تحصیلات دانشگاهیاش به حوزهای دیگر بازمیگردد؛ این شاعر و منتقد ادبی ۵۳ سال قبل در تهران متولد شد و بعدها به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تبریز پرداخت. او شعر گفتن را از دهه شصت، کمی بعد از انقلاب آغاز کرد و از اوایل دهه نود هم انجمن ادبی «ونداد» را تأسیس و مدیریت آن را برعهده گرفت. راهب بیشتر بهعنوان شاعری تجربهگرا شناخته میشود که زندگی شهری و وقایع مرتبط با آن جایگاهی جدی در آثارش دارد؛ همانطور که در بخشی از معرفی ایرنا هم آمده، جسارت در بیان احساس و عواطف در قبال رخدادها و روابط و نقشها، ازجمله ویژگیهای بارز در بیان ماهیت شعرهای او به شمار میآید. راهب در حمایت از جوانان فعال در عرصه ادبیات هم اغلب در نقش حامی بود و همین مسأله یکی از دلایل حضور جدی جوانان در انجمنی بود که هدایت آن را برعهده داشت؛ شاعری که ابتدای جوانیاش از محضر استادانی همچون مهرداد اوستا، عبدالله واعظ و پروفسور بهمن سرکاراتی بهره برده بود. راهب ازجمله شاعرانی بود که با تکیهبر نقشی که این روزها شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در عرصه فرهنگ و ادب ایفا میکنند، تأکید داشت امروزه جامعیت شاعران فراموش شده و آنان چارهای ندارند جز اینکه اطلاعاتی درباره دیگر عرصههای فرهنگی، نظیر داستاننویسی، هنرهای تجسمی، موسیقی، فیلم و… هم کسب کنند. این یکی از محورهایی بود که انجمن ادبی ونداد به آن در خلال سلسله برنامههای مختلف میپرداخت. «دو استکان عرق چهل گیاه»، «عشق پاره وقت»و«به احترام سیوپنج سال گریه نکردن» ازجمله آثاری هستند که از او به یادگار مانده، برخلاف ما و دیگرانی که از رفتن اینچنینی او متعجب شدیم، اما شاید او ساعتهای پایانی زندگیاش را با این سروده سالهای قبل خود سپری کرده باشد که:«مرگ میتواند ادامه آواز من باشد/ که سالیان کنار آتش چوپانها / بر لب البرز گرم میشود…/نترس/ بومیان میگویند، / درختی که تبر نخورد / ثمرش تلخ میشود!»
ر