سایت بدون -کمتر از ۶ ماه بعد از جشنواره کن، فیلم- مستند «دیهگو مارادونا» به فارسی ترجمه شد و از دیشب در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. فیلمی که دو ماهی میشود در شبکه نتفلیکس عرضه جهانی شده و حالا در نمونه بومیاش، فیلیمو در اختیار ایرانیها قرار گرفته است.
دیهگو مارادونا را آصف کاپادیا ساخته و سعی کرده در روایتش کاملاً با فیلم قبلی مارادونا که امیر کاستاریکا ساخته بود متفاوت باشد. فیلم پر است از درخششهای داخل زمین و حاشیههای خارج از آن؛ گلها، کلوبهای شبانه. گلها، رابطههای افسارگسیخته، گلها، گنگسترها. نگهداری از فرزندان، زنان، حاملگیها، سقط جنینها، کوکایین، اضافهوزن، کنفرانسهای جنجالی و… همه اینها تبدیل به ۱۳۰ دقیقه جذاب شده تا وقتی بیننده از سالن خارج میشود، به قول ستوننویس روزنامه گاردین بفهمد «تقلب جزئی از نابغگی است و نه چیزی در مخالفت با آن.»
در قسمتی از فیلم صدایی از مارادونا شنیده میشود که شکوهمندی فوتبال را به خوبی توصیف میکند: «وقتی در زمین هستی، زندگی از تو دور میشود، همهچیز از تو دور میشود.» اما مسأله این است که برای قضاوت درباره فوتبالیستی مانند مارادونا، نمیشود فقط به فیلم بازیهایش اکتفا کرد. او زندگی شخصی پر التهابی داشته که روی فوتبالش هم اثر گذاشته. عصیانگری و پرخاشهای او اگرچه باب میل خیلی از طرفدارانش است اما مسیر او بهعنوان یک فوتبالیست حرفهای را هم به کلی تغییر داد. و البته مسیر شهری مانند ناپل را!
فیلم کاپادیا دقیقاً درباره چنین چیزهاییست. خودش پیش از اولین اکران فیلم به خبرنگاران گفت: «فیلم دیهگو مارادونا، درباره یک بچه خیابانی بیسوادِ زاغهنشین است که به اوج شهرت جهانی پرتاب شد، پول زیادی بهدست آورد، چهره خداگونهای به او داده شد و همه اینها بهخاطر پای چپ جادوییاش بود. میخواستم تلاش کنم این نبوغ کاریزماتیک را درک کنم، تمام وجوه شخصیتیاش را نشان دهم و روی زمانی تمرکز کنم که او در ناپل بود و به بزرگترین بازیکن فوتبال دنیا بدل شد اما در کنار این موفقیت، مشکلاتش هم شروع شد و از کنترل خارج شد. ساختن فیلمی در مورد دیهگو نه تنها برای دوستداران فوتبال که او برایشان جذبه داشت، بلکه برای کسانی هم که علاقه کمی به ورزش دارند یا حتی مارادونا را متقلب میدانند، لازم بود. میخواستم این تعصبات را به چالش بکشم و این شخصیت پیچیده و درخشان را درک کنم. بگذارم تا داستانش را خودش روایت کند. هم از تلاشهایش برای رسیدن به موفقیت و هم از تأثیرات ویرانگر شهرت و ثروت بگوید.»
فیلمی که کاپادیا ساخته پر است از تصاویر دیده نشده. از صحنههایی که حتی عاشقان مارادونا هم ندیدهاند. احتمالاً حتی خود مارادونا هم ندیده است. در ابتدای فیلم، ماشین مارادونا را از دریچه یک هندیکم که در دست فیلمبرداری است که در ماشین عقبی نشسته میبینیم. او به ورزشگاه سنپائولو میرود جایی که یکی از متفاوتترین و پرشورترین استقبالهای تاریخ فوتبال انتظارش را میکشد. چشمهای مارادونا در ابتدای فیلم که تازه از بارسلونا جدا شده برق میزند. او جوان است و پاک و در سالهای بعد چیزهای زیادی را تجربه میکند. قهرمانی، محبوبیت، گلهای زیاد، کوکایین، باشگاههای شبانه، درافتادن با مافیا، کلاهبرداری، زندان، محرومیت بلندمدت. هیچ دائرهالمعارفنویسی نمیتواند شهر ناپل را بدون دوران حضور دیهگو شرح دهد. رابطه او و مردم شهر ناپل هنوز که هنوز است از بین نرفته است حتی در بین نسلی که هرگز موفق به تماشای بازیهای مارادونا با پیراهن ناپولی نشدهاند. در سال ۲۰۱۷ مارادونا به پاس همین تأثیراتش، شهروند افتخاری شهر ناپل نام گرفت. پیش از آن فقط سوفیا لورن بود که چنین عنوانی را به دست آورده بود.
فیلم راوی ندارد. با اینکه مانند یک توپ چهلتکه از قسمتهای مختلفی تشکیل شده اما کسی نیست تا زندگی مارادونا را برای ما روایت کند. از جوانی او آنقدر تصویر و صدا بجا مانده که کارگردان فقط سعی کرده آنها را به هم بچسباند. از صحبتهای مجریان و روزنامهنگاران درباره او که عمدتاً به زبان ایتالیایی است بگیرید تا گزارشهای به یادماندنی گزارشگران انگلیسی و ایتالیایی و آرژانتینی از بازیها و درخششهای او. در نسخه فارسی همه اینها دوبله شدهاند. دوبلورهای مطرحی جای اطرافیان و روزنامهنگاران حاضر در فیلم صحبت میکنند و صحنههای درون زمینش را هم عادل فردوسیپور گزارش کرده است.
کاپادیا ماجرای جنجالی اعتیاد او به کوکائین و روابطش با مافیای شهر ناپل را به خوبی تصویر کرده. جالب اینجاست که مارادونا هم در این روایت سعی نکرده خودسانسوری کند. علناً از دلیل روی آوردنش به مواد مخدر میگوید. فیلمساز که در اوایل فیلم نشان میدهد تا چه حد مارادونا مرد خانوادهدوستی بوده، به خوبی رابطه افزایش شهرت دیهگو و دور شدنش از خانواده را نشان میدهد. در فیلم هم تصاویری از خردسالی دختران مارادونا دیده میشود و هم متوجه میشویم در اردوی تیم ملی آرژانتین در مکزیک برای بازیهای جامجهانی ۱۹۸۶، پدر دیهگو یکی از آشپزهای تیم ملی بوده است!
کاپادیا که برای ساخت این مستند صدهاساعتفیلم بهجای مانده از مارادونا را تماشا کرده و با خود دیهگو هم همصحبت شده، چندی پیش درباره مارادونا و شباهتش به فوتبالیستهای کنونی به مجله وایس گفته بود: «در زمین فکر میکنم کسی که بیشترین شباهت را به او دارد، لوییس سوارس است. وقتی در تیم شما بازی میکند عاشقش میشوید اما وقتی در تیم مقابل است، از رفتارش حالتان به هم میخورد. او یک برنده و یک مبارز است. بیرون زمین هم شما کسی مثل رونالدینیو را دارید که خیلی تمرین نمیکند و بیشتر وقتش را به خوشگذرانی سپری میکند و برای همین دوران حرفهای خیلی کوتاهی دارد. مشکل اینجا است: وقتی شما چنین سبک زندگی برای خودتان انتخاب میکنید، نمیتوانید زمان زیادی را در اوج بگذرانید. اگرچه مارادونا اوجی طولانی را تجربه کرد اما فوتبالیستهای زیادی نیستند که مثل او باشند و این مدت در اوج بمانند. بازیکنان امروز یاد میگیرند کاملاً حرفهای باشند و این باعث میشود بهتر باشند اما شخصیتهای جذاب فوتبالی خیلی کمتر شدهاند.»
آصف کاپادیا پیش از این، برای ساخت مستند «امی» با موضوع زندگی «امی واینهاوس»، خواننده و ترانهسرای بریتانیایی برنده جایزه اسکار شده. او ۹ سال پیش هم یک تجربه ورزشی را از سر گذراند و فیلم «سنا» را ساخته بود که مستندی درباره زندگی آیرتون سنا، راننده برزیلی اسطورهای فرمول یک بود که در ۳۴ سالگی در پیست مسابقات براثر سانحه کشته شد. این فیلم درواقع تجربه سوم او برای کار در چنین ژانری است. تجربهای که دیدنی و تماشایی شده و حالا فرصت تماشایش به زبان فارسی میتواند علاقهمندان بیشتری را با زندگی و زمانه مارادونا آشنا کند.
رسول مجیدی/ایران ورزشی