به بهانه ۱۴۰ سالگی جیمز جویس/همه مردان دوبلین



اگر در همین سالی که ۲۰۲۲ میلادی است جیمز جویس زنده بود باید امروز شمع تولد ۱۴۰ سالگی‌اش را فوت می‌کرد، اما تنها ۵۸ سال زندگی کرده  و به ۱۴۰ سالگی نرسیده است. اصلاً چه کسی به این سن می‌رسد؟ یک چندتایی سراغ دارم که صد سالگی را رد کرده‌اند اما به گوشم نخورده این سن‌های خیلی بیشتر.اما همیشه جویس برایم آدم عجیبی بوده. اول که قیافه‌اش برایم عجیب است و بعد هم نوشته‌هایش که همیشه فکر می‌کنم وجود ندارد. مثلاً اولیس را چه کسی به چشم خودش دیده‌؟ البته می‌گویند در ایران منتشر شده اما من آدم ظاهربینی هستم و تا به چشم خودم نبینم باور نمی‌کنم، اما چیزی که می‌خواهم درباره این آدم بگویم این است که همین آقای جویس با نوشتن اولیس لقب بزرگ‌ترین رمان قرن بیستم را با خودش یدک می‌کشد، یعنی ماحصل یک قرن و کتاب‌هایش را کنار هم بگذارید همین اولیس از همه‌شان بزرگ‌تر است. چطور می‌شود که یک آدم این‌طور از آب در بیاید؟
این سؤالی است که همیشه از خودم می‌پرسم که مثلاً فلان نویسنده چطور چنین چیزی به ذهنش رسیده و نوشته؟ بعد به نتیجه‌ای نمی‌رسم، یعنی می‌رسم اما نتیجه‌ای قطعی نیست. بعید می‌دانم رسیدن این چیزها به ذهن یک نویسنده خارج از زندگی زیسته‌اش باشد. مثلاً همین آقای جویس اگر مجموعه داستان دوبلینی‌ها را می‌نویسد همه‌اش را درباره دوبلین می‌نویسد که زادگاهش است در ایرلند. خب این یعنی بهترین جا برای نوشتن جایی است که آدم زندگی می‌کند یا زندگی کرده است البته بعد فکر می‌کنم که فرهنگ دوبلین مگر چقدر می‌توانسته بزرگ باشد که چنین نویسنده‌ای تحویل جهان بدهد این است که دست به تحقیق می‌زنم و می‌بینم که پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر جمهوری ایرلند است، اما به همین جا که ختم نمی‌شود. پای نویسندگان دیگری در این شهر گیر است. مثلاً جرج برنارد شاو نوبل گرفت و قبل از جویس دنیا آمد و بعد از جویس هم مرد. ۹۵ سال سن بالاخره عمر کمی نیست البته از ۱۴۰ سالگی کمتر است.ویلیام باتلر ییتس هم که نوبل گرفته مال همین شهر دوبلین است. او هم پیش از جویس متولد شده اما قبل از جویس مرده با این‌همه ۷۳ سال زندگی کرده، اما یکی از مهم‌ترین‌های نمایشنامه جهان هم اهل همین شهر است. او کسی نیست جز ساموئل بکت؛ نویسنده‌ای که در زمان زندگی جویس دنیا آمده و خیلی بعدتر از او هم در سن ۸۳ سالگی می‌میرد. الان با خودتان فکر می‌کنید افتاده‌ام به سن و سال نویسنده‌ها اما دارم پی می‌برم که چقدر این دوبلین شهر عجیبی بوده که این‌قدر نوبل گرفته دارد، البته از این چهار نفر یکی در زوریخ مرده، یکی در هرتفوردشایر و دو نفرشان هم در فرانسه مرده‌اند.اصلاً بگذارید خیال‌تان را راحت کنم و بگویم حتی مردن آدم‌ها در یک شهر دیگر می‌تواند آنها را به یک نویسنده قدر تبدیل کند. مثلاً همین چهار نویسنده را نگاه کنید. درست است که در دوبلین به دنیا آمده‌اند اما جهان دیده هستند و کلی اتفاق ریز و درشت پشت سر گذاشته‌اند تا بالاخره سه نفرشان نوبل گرفته و همین جویس هم بزرگ‌ترین رمان قرن خودش را نوشته‌ است. اسکار وایلد، جاناتان سویفت و برام استوکر هم دوبلینی هستند که دیگر ستون این هفته کفاف نمی‌دهد درباره آنها حرف بزنیم. خلاصه این‌که تولدتان مبارک باشد ای مرد دوبلینی آقای جیمز جویس عزیز.

بهاءالدین مرشدی/داستان‌نویس

منبع: روزنامه ایران

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *