سایت بدون -همه انسانها دوست دارند اعمال و رفتارشان مورد توجه و نظر اطرافیان قرار بگیرد و همیشه از آنها تعریف و تمجید شود. در این میان کودکان بیش از بزرگسالان خواستار این حس هستند، نیاز بیشتری به آن دارند و دوست دارند توجه والدین و جمع را به طرف خود جلب کنند. در واقع کودکان خواهان محبت و نوازش والدین و اطرافیان به صورت همیشگی و انحصاری برای خود هستند. بنابراین وقتی در دنیای واقعی کسی به حرفها و رفتارهایشان آنگونه که میخواهند توجه نکند و آنها را مورد تشویق و تعریف قرار ندهد، معمولا برای جلب توجه و خودنمایی بیشتر و اینکه به دیگران نشان دهند که «لطفا من را ببینید، من مهم هستم» دست به رفتارهای مختلف و گاهی عجیبوغریب میزنند.
نیاز به توجه
کودک برای دیده شدن و جدی گرفته شدن در دنیای بزرگسالان نیاز به جلب توجه زیادی دارد. او برای رسیدن به خواستههایش گاهی از روشهای مثبتی مانند کمک به مادر در کارهای خانه، گرفتن نمرات بالاتر و… شروع میکند و گاهی هم با درآوردن صداهای عجیبوغریب و دادوبیداد کردن برای جلب توجه بیشتر استفاده میکند. گاهی گفتوگوی سایر اعضای خانواده را قطع میکند یا نسبت به خواهر و برادر کوچکش بددهانی و پرخاشگری یا زورگویی میکند. حتی بعضی اوقات تصمیم میگیرد برای جلب توجه بیشتر دیگران در مدرسه بدون اجازه صحبت کند و سرکلاس، بهعنوان دانشآموز شلوغ و تنبل هر شیطنتی میخواهد بکند و حتی به اطرافیان خود دروغهای اغراقآمیز و ناسزا بگوید. در واقع او همه این کارها را با هدف اینکه به دیگران گوشزد کند بزرگ شده، انجام میدهد.
تمارض
گاهی هم کودک برای جلب توجه والدین، تظاهر به بیماریهایی مانند سردرد یا دلدرد میکند. یا از دردهای عجیبوغریبی مانند بدن دردهای ساختگی شکایت میکند. اگر در این هنگام موفق شود توجه والدین خصوصا مادر را به خود جلب کند، نتیجه میگیرد میتواند به این ترتیب و با استفاده از این روش به سرعت به خواسته خود که جلب توجه است، برسد. به این ترتیب، درخواست توجه توسط کودک، به شکل نشان دادن علائم شدید جسمی نیز در وجود او نهادینه میشود. این رفتارها معمولا در مهمانیها و زمانهایی که پدر و مادر درگیر کاری هستند یا سرشان شلوغ است و وقت نمیکنند به اندازه کافی به فرزندشان رسیدگی کنند بیشتر خود را نشان میدهد چرا که کودک احساس میکند کسی او را به حساب نمیآورد یا او را فرد مهمی تلقی نمیکند. والدین با تکرار این گونه رفتارها از جانب کودک باید بیشتر به رفتارهای خود دقت کنند و ببینند فرزندشان با تکرار این گونه رفتارها چه هدف و در واقع چه پیامی برای آنها دارد.
علل نیاز بیش از حد کودک
روانشناسان معتقدند تحقیر و سرکوب کودک، رقابتهای ناسالم و تلقین منفی، نادیده گرفتن محسنات و خوبیهای کودک، تنبیه و البته محبت افراطی، در اختیار نداشتن وسیله مثبت خودنمایی، توجه نکردن به استعدادها و مهارتهای کودک و… همه میتوانند در گسترش رفتارهای توجهطلبی در کودک موثر باشند اما والدین نباید در برابر این واکنشهای ساختگی کودک تسلیم شوند، بلکه باید با صبر و حوصله ابتدا به شناخت و رفع ریشه و علت این ناملایمتها بپردازند و سپس با «رفتاردرمانی مناسب»؛ یعنی بیتوجهی به رفتار نامناسب فرزند و در مقابل تشویق رفتار مطلوب، تمجید صادقانه کودک، تقویت کارهای مثبت و رفع نیازهای مختلف او و در اختیار قرار دادن راههای مثبت خودنمایی کودک به اصلاح اینگونه رفتارهای مخرب بپردازند.
افزایش صبر و آگاهی والدین
اگرچه رفتارهای منفی و البته بیخطر کودک باعث ناراحتی و عصبانیت والدین میشود بهتر است والدین برای موفقیت در کنترل رفتار کودک و مقابله با خواستههای نابجا و غیرمنطقی او کمی صبور باشند و سریع در مقابل رفتار نامطلوب کودک، هرچند کوچک و جزیی، واکنش نشان ندهند و به جای برخورد مثبت با رفتار کودک مثلا با گفتن «دختر خوب از این حرفا نمیزنه»، «عزیزم، این کار رو نکن» یا برخورد منفی با رفتار کودک مثلا «دیگه دوستت ندارم»، «دیگه من مادر تو نیستم»، «کاری نکن به بابات بگم تو رو تنبیه کنه» و… سعی کنند از روش «نادیده گرفتن سنجیده» استفاده کنند؛ یعنی با توجه به نوع و شدت رفتار منفی کودک، کمتر به رفتار نامطلوب او توجه کنند.
تقویت اعتمادبهنفس کودک
والدین در مقابل این بیتوجهیها باید توجه داشته باشند اعتمادبهنفس کودکان از بین نرود؛ یعنی هر بار که فرزندشان توانست از عهده فعالیتها و وظایف محوله، هرچند کوچک و جزیی، به خوبی بربیاید هم حتما او را از راههای مختلف تشویق و به او این حس را القا کنند که میتواند موفقتر هم بشود، به شرط آنکه بخواهد و تلاش کند. آنها میتوانند در جملات تشویقی خود- بدون هرگونه یادآوری رفتارهای نامطلوب کودک به او – تنها رفتار مثبتش را بزرگنمایی کنند و آن رفتار را مورد توجه بیشتری قرار دهند، مثلا به جای آنکه بگویند: «این رفتار خوب بود، نه مثل دیشب که…» میتوانند بگویند: «این رفتار با… عالی بود» یا اینکه «این رفتار باعث شد تو بچه باهوشی به نظر بیایی.»
حس آرامش و اطمینان خاطر
والدین میتوانند با حرفها و رفتارهای درست خود به فرزندشان احساس آرامش بدهند و باعث شوند کودک متوجه شود دیگران او را همان طور که هست دوست دارند، نه برای کاری که انجام میدهد، مثلا به جای آنکه بگویند: «چون امروز به حرفهام گوش دادی، پس دوستت دارم» بگویند: «از اینکه بچه من هستی، خوشحالم» یا «تو برای من خیلی اهمیت داری.» آنها باید مراقب تعداد دفعاتی که فرزندشان در موقعیتهای رقابتی قرار میگیرد، باشند. تاکید زیاد بر انجام بازیهای رقابتی و علاقه شدید به برنده شدن هم میتواند انگیزهای برای کودک باشد تا با خودنمایی، بیکفایتیهای خود را بپوشاند. والدین میتوانند به فرزندشان کمک کنند آلبوم خاطرات درست کند و مدارک، جوایز و عکسهای او را در آن قرار دهند.
حس ارزشمندی و عزتنفس
یادبودهای بازیها یا تکالیف رقابتی را نیز مانند یادداشتها یا کارتهایی که از دیگران دریافت کرده یا لطیفههایی که دوست دارد، در آلبوم بگذارند. این آلبوم به مرور زمان نهتنها میتواند بهعنوان یک کار هنری و جذاب کودک را سرگرم کند، بلکه عزتنفس و احساس ارزشمند بودن را نیز در وی تقویت خواهدکرد.
البته این موضوع را فراموش نکنید که هیچ کودکی همیشه رفتارهای منفی و نامطلوب از خود نشان نمیدهد که بخواهد مایه رنجش اطرافیان شود. والدین میتوانند فهرستی از رفتارهای مثبت و منفی فرزندشان تهیه کنند. این فهرست به آنها کمک میکند تا بدانند اگر فرزندشان رفتارهای منفی دارد، در مقابل آن رفتارهای مثبتی هم دارد که باید به تقویت آنها بپردازند. با این نگاه، کودکشان را قابلتحمل خواهند دید و کمتر احساس باخت و رنجش خواهند کرد. ضمن اینکه فراموش نکنید کودکان آینه تمامنمای رفتارهای والدین هستند و اگر مشکلات زیادی در رفتارشان دارند، قبل از هر چیز والدین باید به بررسی و اصلاح رفتار خودشان بپردازند، نه اینکه دائم کودکان را متهم به بازیگوشی و شیطنت و… کنند.
دکتر سارا ساعدی
متخصص روانشناسی سلامت و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی