سایت بدون – ژوزه مورینیو سالهای باشکوهش را سپری کرده، سالهایی که ادعا میکرد میتواند بزرگترین مربی تاریخ فوتبال باشد، وقتی از انگیزههایش میگفت برای اینکه نخستین مربی شود که لیگ قهرمانان را با سه باشگاه مختلف میبرد.
به ندرت پیش میآمد کسی او را به باد انتقاد بگیرد، در آن دورهای که در بازیهای خانگی ۹ سال شکست نخورده بود، آن موقع که هشت قهرمانی لیگ به دست آورد و دو قهرمانیاش در لیگ قهرمانان فوقالعاده تحسین برانگیز بود چون پورتو تنها تیم بیرون از پنج لیگ ممتاز اروپا است که در قرن بیست و یکم موفق به قهرمانی در اروپا شده و به این دلیل که اینترمیلان ۴۵ سال نتوانسته بود بر اروپا سلطه پیدا کند. آن موقع که او از همه باهوشتر و بامزهتر بود و خودش هم این را میدانست.
حالا چه؟ مورینیو، کسی که با لیگ قهرمانان به شهرت رسید و سالها در آن خودنمایی کرد، در لیگ کنفرانس اروپا حضور دارد و به بودو گلیمت ۶ بر یک میبازد، تیمی که در دسته دوم نروژ بود وقتی اینتر مورینیو سهگانه قهرمانی را به دست آورد. او به ایتالیا بازگشته تا برای کج خلقی در جریان تساوی با ناپولی اخراج شود و در ۵۸ سالگی به خاطر بدرفتاری دو بار کارت زرد بگیرد.
در حالی که عدهای به خندیدن به کارهای مورینیو عادت کرده بودند، حالا به او میخندند. چند ماه قبل با تاتنهام ۳ بر صفر به دیناموزاگرب باخت، این بدترین نتیجه اروپایی مورینیو بود تا اینکه در هزار و هشتمین بازیاش به عنوان مربی، تیمش برای نخستین بار شش گل خورد.
مورینیو از سال ۲۰۱۷ هیچ جامی نبرده و از سال ۲۰۱۵ قهرمان لیگی نشده. او این چند سال آخر را به از بین بردن اعتبارش سپری کرده و حتی میراثش. شاید بهتر باشد قبل از کسب نتایج شرمآور و تحقیر بیشتر به شکست اعتراف کند و بازنشسته شود.
برای اینکه با هر شغل تردیدهای بیشتری به وجود میآید که با روزهای خوبش فاصله بیشتری گرفته، دیگر نمیتواند افتخارات گذشته را تکرار کند و اینکه ادامه کار ممکن است بیش از پیش به آبرو و رزومه کاری پرطمطراقش ضربه بزند. منچستریونایتد نخستین شغل او بعد از یونیائو لیریا بود که نتوانست قهرمانی لیگ را به دست آورد و تاتنهام اولین کارش بود که در آن هیچ جامی نگرفت. جالب است، آخرین دستاورد بزرگ او کنارزدن بارسلونای پپ گواردیولا و قهرمانی لالیگا در سال ۲۰۱۲ بود. اما از سال ۲۰۱۴ نتوانسته در مرحله حذفی لیگ قهرمانان به پیروزی برسد. تاتنهام بعد از اخراج مورینیو فصل قبل را در رده هفتم به پایان رساند؛ به لطف او این افتخار به دست آمد که پایینترین رتبهاش بعد از دوران مربیگری در لیریا بود.
اینکه از تاتنهام به رم رفته خودش یک پسرفت بزرگ محسوب میشود ضمن اینکه دیگر در بالاترین تورنمنت باشگاهی اروپا حضور ندارد و هیچ کدام از باشگاههای بزرگ او را مد نظر ندارند. روند کاری او سیر نزولی داشته و امید به تکرار روزهای باشکوه گذشته رنگ باخته، موفقیتهایش بسیار کم شده اما ناکامیها میتواند بیشتر از این شود.
روش مدیریت مورینیو هم تاریخ گذشته است؛ استاد مدیریت منابع انسانی حالا بیشتر وقتش را صرف انتقاد از بازیکنان خودش و متهم کردن آنها میکند در حالی که سبک فوتبالش به دهه اول قرن بیست و یکم تعلق دارد نه دهه سوم. البته باید اعتراف کرد رسیدن به دستاوردهای مورینیو مستلزم باور فوقالعادهای بوده؛ او یک مترجم بود که مربی شماره یک دنیا شد. شاید برای موفقیت در بالاترین سطح ورزش باید به ظرفیت خودت برای پیروزی باور داشته باشی حتی اگر همه چیز علیه تو باشد؛ با تسلیم شدن به هیچ چیز نمیتوان رسید.
حتی در دوران افول، مورینیو شمههایی از نبوغ گذشتهاش را نشان داده که شاید تشویقش کند برای اینکه این موفقیتها تکرار شدنی است؛ پیروزی ۶ بر یک مقابل یونایتد، دو پیروزی مقابل گواردیولا و صدرنشینی کوتاه مدت تاتنهام در لیگ برتر.
شاید رم فصل را در میان چهار تیم اول جدول به پایان برساند که برای او دستاورد بزرگی محسوب میشود البته نه در قیاس با گذشتهاش. ممکن است به دنبال یک موفقیت بزرگ باشد قبل از اینکه مربیگری را کنار بگذارد اما هر سال که میگذرد، احتمالش کمتر میشود. شاید مورینیو در جایی غیرمحتمل به افتخاری بزرگ برسد همانطور که کلودیو رانیری بعد از سالها ناکامی در لسترسیتی شاهکار کرد.
این دو فرق دارند، رانیری مثل یک مرد رفتار میکند که از مربیگری لذت میبرد اما مورینیو که همیشه از بازیکنانش ناراحت است و دائماً تقصیر را به گردن دیگران میاندازد، اینطور نیست.
مربیگری شاید بیشتر یک اعتیاد باشد تا علاقه. او مهارت فوقالعادهای دارد در انعقاد قراردادهای پرسود که معمولاً به غرامتهای سنگین منتهی میشود اما کسی که حالا باید برای خودش مولتی میلیونر شده باشد به اینها نیازی ندارد و نباید به دنبال قرارداد بستن با تیمهایی باشد که اگرچه بازیکنان زیادی ندارند اما به اندازهای که به او پول خوبی بدهند تا تیمشان را به قهقرا ببرد، وضعشان خوب است. شاید کمی دیر باشد برای اینکه بگوییم مورینیو باید بازنشسته شود تا اعتبارش مخدوش نشود اما مورینیو باید بازنشسته شود.
ریچارد جولی
منبع: فورفورتو