توطئه مادر برای تصاحب ارثیه دختر

سایت بدون- زن میانسال برای تصاحب ارثیه میلیاردی همسرش، سناریوی ربودن و اسارت دختر جوانش در یک کمپ ترک اعتیاد را طراحی و اجرا کرد.
به‌گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد جوانی به پلیس رفت و گفت: در یک شرکت معماری کار می‌کنم و دختر جوانی به نام سپیده همکارم است او طراح دکوراسیون داخلی و نقاش حرفه‌ای نیز هست. مدتی است که با مادرش بر سر ارث و میراث پدری اختلاف دارد. امروز قبل از رفتن به من گفت که قرار است برای صحبت درباره ارثیه میلیاردی پدرش به دیدار مادرش برود و اگر تا دو ساعت دیگر خبری از او نشد حتماً با پلیس تماس بگیرم، اما وقتی با او تماس گرفتم گوشی اش خاموش بود. با یکی از همکاران خانم به مقابل خانه‌اش رفتیم اما خانه نبود و سرایدار محل سکونتش می‌گفت، از صبح که از خانه خارج شده، برنگشته است. من نگران او هستم و باتوجه به حرف‌هایی که زده بود، احتمال می‌دهم بلایی سرش آمده باشد.به‌دنبال اظهارات مرد جوان، موضوع به بازپرس محمدرضا صاحب جمعی اعلام شد و بازپرس جنایی دستور تحقیقات برای یافتن دختر نقاش را آغاز کرد. در نخستین گام کارآگاهان به سراغ مادر سپیده رفته اما زن میانسال مدعی بود که هیچ اطلاعی از دخترش ندارد.در حالی که هیچ رد و سرنخی از دختر جوان در دست نبود، زن جوانی به یکی از کلانتری‌های پاکدشت رفت و اظهاراتی را مطرح کرد و گفت: من مدت هاست اعتیاد دارم و برای ترک به کمپی در پاکدشت رفته بودم. دو روز قبل دختر جوانی را به کمپ آوردند. او مدعی بود که اعتیاد ندارد و به خاطر توطئه مادرش او را به زور به این کمپ آورده‌اند، اما مسئول کمپ هیچ توجهی به او نمی‌کرد. از آنجایی که بیشتر افرادی که برای ترک به کمپ می‌آیند، اصرار دارند معتاد نیستند من هم تصور کردم او دروغ می‌گوید اما دختر جوان که سپیده نام داشت، حقیقت را می‌گفت. او حتی اصرار داشت که مسئولان کمپ از او تست اعتیاد بگیرند که به این موضوع هم توجه نکردند. سپیده زمانی که متوجه شد من قرار است ترخیص شوم از من خواست تا به محض بیرون آمدن از کمپ به سراغ پلیس بروم و ماجرای ربوده شدن و حبس غیر قانونی او را در کمپ بگویم.با اظهارات زن جوان، مشخصات سپیده در سیستم پلیس مورد بررسی قرار گرفت و تحقیقات نشان می‌داد که گزارش ناپدید شدن دختر جوان ۴۸ ساعت قبل در تهران اعلام شده است.
بدین ترتیب موضوع به بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام شد و کارآگاهان پلیس آگاهی راهی کمپ شده و دختر جوان را نجات دادند.
سپیده درباره این سناریوی عجیب گفت: پدرم تاجر بود و وضع مالی خوبی داشت، وقتی فوت کرد بیشتر ارثیه‌اش به من رسید و مادرم از این موضوع بشدت ناراحت بود. همین مسأله هم آغاز اختلاف‌های ما شد. روز حادثه مادرم با من تماس گرفت و خواست در رابطه با ارثیه پدری‌ام صحبت کنیم. من مقداری طلا و سکه داشتم که می‌خواستم آنها را بفروشم اما مادرم گفت آنها را نیز می‌خرد. به محل قراری که مادرم گفته بود رفتم و چون احتمال می‌دادم مشکلی پیش بیاید به همکارم گفتم اگر تا دوساعت خبری از من نشد، به پلیس خبر دهد.دختر جوان ادامه داد: وقتی به محل قرار با مادرم رفتم، در حال صحبت بودم که ناگهان خودرویی در کنار ما توقف کرد و دو مرد و یک زن از داخل ماشین پیاده شده و با زور مرا سوار خودرو کرده و به راه افتادند. هر چقدر داد و فریاد و التماس کردم و از مادرم کمک خواستم او توجهی نکرد. آدم ربایان مرا به کمپ بردند و مدعی شدند که من اعتیاد دارم. در کمپ هر چقدر گفتم که معتاد نیستم هیچ توجهی نکردند و تصور می‌کنم که مسئول کمپ هم با مادرم همدست باشد.
دوربین‌های مداربسته
در ادامه کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محلی پرداختند که سپیده مدعی بود او را ربوده‌اند. بازبینی دوربین‌ها ادعای دختر جوان را تأیید کرد و بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی، مادر سپیده، دو مرد و زن جوانی که در آدم ربایی نقش داشتند و مسئول کمپ بازداشت شدند.مادر سپیده در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: با مرگ همسرم، تقریباً همه ارثیه به سپیده می‌رسید و این موضوع برای من قابل قبول نبود. من سال‌ها زحمت کشیده بودم تا شوهرم این اموال را جمع‌آوری کند، آن وقت تمام آن به دخترم می‌رسید. برای همین به مسئول کمپ پول دادم و با اجیر کردن سه نفر، دخترم را به کمپ منتقل کردند. می‌خواستم او مدتی در کمپ باشد تا با سند سازی، تمام اسناد را به‌نام خودم بزنم و بعد هم از کشور خارج شوم و به امریکا بروم.
متهمان به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»

سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *