چرا شهرت عارف مشهدی که بر طب و فلسفه نیز مسلط بود، ایران را فراگرفت؟
سایت بدون – ایران اسلامی، مهد پرورش عارفان نامی و سالکان بلندآوازهای است که در حیات طیبه خود، با تمسک به تشرّع، در پی کسب قربت حق بودند و آشنای طریق بندگی. اینان در این مسیر مبارک، دستگیر مشتاقان لقای پروردگار میشدند و در صحنه حیات اجتماعی، چنان حیات معنوی و بندگی پروردگار، یکهتاز میدان خیر بودند؛ مصداق بارز پیوند ناگسستنی بندگی خدا و خدمت به خلق. در میان این نامداران زاهد و عارفان صاحبنظر، نام شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، برای مردم ایران و به ویژه شهروندان مشهدی، نامی آشنا و دلپذیر است. با این حال، نباید مرحوم نخودکی را محبوب مرزهای جغرافیایی دانست؛ او در میان همه مؤمنان و دلبستگان راه توحید، دوستداران و ارادتمندانی دارد که هنگام زیارت بارگاه منوّر رضوی و پس از عرض ادب به پیشگاه امام مهربانیها، علی بن موسیالرضا(ع)، زیارت قبر آن شیعه راسخ اهلبیت(ع) را بر خود فرض میدانند. این شهرت فراگیر، سبب شدهاست که هر کس به طریقی، درباره عظمت روح و شخصیت آن عارف کامل سخنپردازی کند و گاه، داستانهایی غیرمستند در اطراف زندگی او شکل گیرد. یکی از بیانصافیهایی که در حق مرحوم نخودکی شده، رها کردن زندگی اجتماعی و توجه صرف به زندگی شخصی و عارفانه اوست؛ رویکردی که باعث میشود ثمره واقعی عرفان اسلامی به چشم جویندگان آن نیاید و کمال انسانی این چهرههای نامدار در دو عرصه توامان بندگی خدا و خدمت به خلق، مکتوم باقی بماند. در این نوشتار مختصر برآنم تا ضمن اشارهای کوتاه به مقامات معنوی آن سالک عارف، به ناشنیدههایی درباره حیات اجتماعی او نیز بپردازم؛ رضوان و رحمت پروردگار بر او باد.
عارفی که «قانون» بوعلی آموخت
حسنعلی مقدادی اصفهانی که به سبب سکونتش در قریه نخودک مشهد به «نخودکی» شهرت یافته است، در ۱۵ ذیالقعده سال ۱۲۷۹ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۴۲)، در اصفهان و در خانوادهای اهل معرفت دیده به جهان گشود. او تحصیلات علوم دینی را در حوزه اصفهان آغاز کرد و در کنار تهذیب نفس که از همان ابتدا مورد توجه و علاقه وی بود، در درس استادان بنامی همچون میرزاجهانگیرخان قشقایی حاضر شد. آن مرحوم بعدها به نجف و سپس مشهد مهاجرت و در این دو شهر مقدس نیز، از محضر استادانی همچون سیدمحمد فشارکی، میرزا حبیبا… رشتی و محمدحسن مامقانی کسب فیض کرد. در دوران جوانی، مدتی را به فراگیری طب مشغول بود و نزد میرزاجعفر طبیب به فراگیری «قانون» بوعلی پرداخت و بخشی از وقت خود را صرف درمان بیماران نیازمند میکرد. شیخ نخودکی افزون بر اینها، به علمالحساب نیز تسلط داشت و آن را به برخی از شاگردانش آموزش میداد. او با فلسفه نیز، بیگانه نبود و حتی به برخی علاقه مندان آن، با شرط عدم دخالت فلسفه در مباحث دینی، این دانش را تدریس میکرد. او در میانسالی جامع معقول و منقول بود و شهرت زهد و عبادتش، در میان همه اهل کمال پیچید. با همه داستانهایی که در اطراف عبادتهای طولانی و تهجدهای شگفتآور وی نقل شده، امر مسلّم آن است که او هرگز در این مسیر، از جاده شرع انور خارج نشد و ریاضتهایش جملگی بر مبنای توصیههای معصومین(ع) و اولیای الهی بود. همین پایبندی به دستورهای شرعی و عدم تخطی از آنها بود که از مرحوم نخودکی، عارفی اجتماعی و مردمدار ساخت. او شاگردانی برجسته تربیت کرد که از میان آنها میتوان به آیتا… العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی و آیتا… حسنعلی مروارید اشاره کرد.
عبادت به جز خدمت خلق نیست
باور برخی از عوام آن است که سالکان و زاهدان را با دنیای دون کاری نیست و پرداختن به این امر، برای آنها مذموم است. به همین دلیل، این افراد، اشتغال عارفان به رفع حوائج خلق را، نوعی خروج از مسیر زهد میپندارند و باور نادرست خویش را، عین صواب میشمرند. در حالیکه سیره ائمه اطهار(ع) جز این را نشان میدهد. شیخ حسنعلی نخودکی، با تمام زهد و انجام مداوم ریاضتهای شرعی، یک لحظه از مشکلات خلق غافل نبود. آنچه بیش از زهد و سلوک شگفتانگیز او، در زندگی مبارکش به چشم میآید، مردمداری و در فکر حوائج خلق بودن است. آن مرحوم، با تسلطی که بر طب سنتی داشت، همواره به داد ضعیفان و فقرایی میرسید که بهویژه در روستاهای اطراف مشهد، از بیماری ناداری و جسمانی رنج میبردند. برای مردم، شیخ نخودکی پزشکی بود که هم امراض روحی را درمان میکرد و هم به فریاد مبتلایان به امراض جسمی میرسید؛ پزشکی که مراجعه به مطب او، وقت قبلی نمیخواست و شبانهروزی بود. مراجعات به منزل شیخ آنقدر وقت و بیوقت اتفاق میافتاد که یک بار فرزندش از او خواست برای مراجعه مردم و رفع حوائج آنها، زمانی را تعیین کند؛ اما شیخ به او پاسخ داد: «پسرم! لیس عند ربّنا صباح و لامساء، آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت میکند، نباید که وقتی معین کند.» مرحوم آیتا… مروارید، یکی از شاگردان مبرز شیخ، درباره خدمت او به مردم میگوید: «هر روز جلوی منزل او و حتّی در محل تدریس او، بیماران صف میکشیدند و از او دعا میخواستند و آن بزرگ، همیشه با روی خوش با آنها برخورد میکرد و گاه برای پیدا کردن نوعی از گیاهان دارویی، به کوهها و نواحی اطراف مشهدمقدّس میرفت و کمتر در شهر بود.» شیخ با این همه شهرت، کمترین توجهی به مال دنیا نداشت و به شاگردان خود نصیحت میکرد: «مادام که چشم بر این متاع بیقدر و این دنیای پست دوخته داری، بدان که معامله تو با زیان همراه و اساس معنویّت همعنان تباهی است و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود و گمان مبر که زیرکانه عمل میکنی؛ پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی به سوی خانه آخرت نما تا روی تو خرّم گردد و دیدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود.» آن عارف سالک، سرانجام در روز ۱۷ شعبان سال ۱۳۶۱ (۸ شهریور ۱۳۲۱) دار فانی را وداع گفت و مردم ایران را به سوگ نشاند. پیکر مطهرش در جوار مضجع شریف امام هشتم(ع) مدفون و مورد توجه خاص و عام است.