فکری با ویژگیهای مثبت و منفی گام به عرصه تیمداری در استقلال گذاشته و مشخص نیست که آیا میتواند شرایط متفاوتی را در استقلال زخم خورده رقم بزند یا خیر
محمود فکری نهمین سرمربی استقلال طی ۶ سال اخیر است؛ سالهایی که مدیران روند جنونآمیزی را در تغییر سرمربی رقم زدهاند و پیوسته اقدام به جابهجاییهایی در مهمترین نقطه فنی استقلال داشتهاند. محمود فکری در واقع وارث نیمکتی شده که قربانیهای بسیاری گرفته و بسیاری از سرمربیها را به ورطه نابودی کشانده است. شکست در بازیهای بزرگ، اختلاف با مدیران و مشکلات حاشیهای، ۳ عامل اصلی تحولات بیرویه روی نیمکت استقلال بوده که تردیدی نیست با این حجم از انتظاراتی که به واسطه ناکامیهای سالهای اخیر در کانون استقلال شکل گرفته، چنانچه محمود فکری نیز نتواند به نتایج مطلوب دست یابد در همان مسیر سرمربیهای سابق قرار خواهد گرفت. سرمربی استقلال چنانچه درهمین ابتدای راه دچار اشتباه شود تصمیمگیران استقلال را به سمت تغییرات دوباره سوق خواهد داد. مدیرانی که درسالهای گذشته هرگز با سرمربیهای خود مماشات نکردهاند و به دلیل فشارهای بیرونی یا توصیههایی که از سوی وزارت ورزش شده گزینهها را یکی بعد از دیگری سوزاندهاند. نگاهی به نمودار تغییرات در باشگاه استقلال نشان میدهد بعد از ناکامیهایی که امیر قلعهنویی درفصل سیزدهم و چهاردهم رقم زد، پرویزمظلومی دوباره به نیمکت استقلال فراخوانده شد. مردی که بعد از بازگشت دوباره حتی نتوانست آن نتایج مطلوبی که در سالهای قبل به دست آورده بود را تکرار کند. نتیجه کاری او که در فصل ۹۵-۹۴ روی نیمکت استقلال جلوس کرده بود چیزی جز حذف و جدایی نبود و او بعد از یک فصل مربیگری جای خود را به علیرضا منصوریان داد. منصوریان که علیالظاهر با عقبه پررنگی گام به استقلال گذاشته بود و در کارنامه مربیگری خود موفقیتهای چشمگیری را با نفت تهران میدید نیز هرگز جانشین مناسبی برای مظلومی نبود و او هم بعد از یک فصل و اندی به واسطه نتایج ضعیف از استقلال کنار گذاشته شد. اوج فاجعه آنجا بود که تصمیمگیران استقلال برای یک ماه مک درموت را سرمربی استقلال کردند تا دستیار سابق علیمنصور و کیروش نیز طعم سرمربیگری دراستقلال را بچشد. مدیران وقت اما بازگرداندن استقلال به دوران اوج را در گروی استخدام یک مربی خارجی میدیدند و سرانجام آنها برای فصل جدید با وینفرد شفر به توافق رسیدند. گزینهای که به نظر میرسید به واسطه تجاربش درفوتبال آلمان و سرمربیگری تیم ملی کامرون میتواند هواداران استقلال را به خواسته خود برساند اما شفر نیز با آن یال و کوپال تنها یک جام حذفی به ارمغان آورد و بعد از یک فصل ونیم و در حالی که مدیران استقلال رفتار توهینآمیزی با وی داشتند و حتی سرمربی آلمانی را به محل تمرین استقلال راه ندادند از استقلال اخراج شد. بعد از شفر استقلال در وضعیت نامناسب روحی و روانی قرار گرفته بود که فرهاد مجیدی برای هفتههای پایانی فصل ۹۸-۹۷سکان هدایت استقلال را در دست گرفت. تصمیمگیران در باشگاه استقلال اما اعتقادی به مجیدی هم نداشتند و به همین دلیل استراماچونی را از ایتالیا به ایران آوردند تا آبیها با این مربی وارد فصل نوزدهم شوند. فصلی که هیچ کس تصور نمیکرد استقلال علاوه بر استراماچونی، دو سرمربی دیگر را نیز در این جایگاه ببیند. نتایج مطلوبی که استراماچونی خلق کرده بود، نوید روزهای با ثباتی را روی نیمکت استقلال میداد اما بدعهدی مدیران استقلال با این مربی آنها را به نقطه جدایی کشاند تا دوباره تیم به دست فرهاد مجیدی بیفتد. گزینهای دم دستی اما نه چندان مطمئن. اعتماد دوباره به فرهاد همان طور که قابل پیشبینی بود استقلال را به نقطه روشنی نرساند تا مدیران این باشگاه دوباره دست به تغییرات بزنند و این بار مجید نامجو مطلق را به عنوان سرمربی موقت انتخاب کنند. مطلق نیز در دوران اندک سرمربیگریاش دراستقلال درگیر لیگ دشوار آسیا شد و او نیز به واسطه حذف استقلال از آسیا خیلی زود کنار گذاشته شد. در واقع مطلق هشتمین سرمربی استقلال بود که در عرض ۶ سال از سمتش دراین پست مهم عزل شد تا این بار مدیریت باشگاه استقلال به سراغ محمود فکری برود. محمود فکری درحقیقت نهمین سرمربی استقلال طی ۶ سال اخیر و بعد دوران نسبتاً باثباتی است که قلعهنویی آبیها را هدایت می کرد. درباره آینده او در استقلال نیز هرگز نمیتوان با قطعیت حرفی به میان آورد. فکری نیز با ویژگیهای مثبت و منفی گام به عرصه تیمداری در استقلال گذاشته و مشخص نیست که آیا میتواند شرایط متفاوتی را در استقلال زخم خورده رقم بزند یا خیر. مدیریت باشگاه استقلال با او قراردادی برای ۲ فصل به امضا رسانده اما تردیدی نیست اگر فکری نیز در مسیر ناکامی گام بردارد او را هم برکنار خواهند کرد کما اینکه درگذشته نیز مدیران استقلال بارها مربیانی که قرارداد داشتهاند را یکی بعد از دیگری از سمت خود کنار زدهاند. شاید حجم عظیمی از این تغییرات به نتایج مربیان و عملکرد بازیکنان بیارتباط نباشد اما باید باور داشت که تصمیمگیران باشگاه استقلال در همه این سالها نتوانستند انتخابهای مطلوبی داشته باشند و با اشتباهات مکرر نیمکت استقلال را به محله برو بیا تبدیل کردهاند. حال باید انتظار کشید و سرنوشت استقلال را با محمود فکری مشاهده کرد. گزینهای که بیتعارف از تجربیات صد درصدی بیبهره است وتنها میتوان دل خوش بود به مدیریت ذاتیاش تا شاید این بازیکنان را به سمت قهرمانی درلیگ بیستم هدایت کند… درنقطه مقابل و درست ازهمان ایامی که استقلال به دنبال گمشده خود بعد از امیر قلعهنویی روی نیمکت میگشت تصمیمگیران در باشگاه پرسپولیس اقدام به استخدام برانکو ایوانکوویچ کردند، مردی که هنوز هم آثار خدماتش در این باشگاه قابل مشاهده است. برانکو درهمه سالهایی که نیمکت استقلال پیوسته با انتخابهای جدید تغییر میکرد، پرسپولیس را به عالیترین جایگاه ممکن رساند و توانست به مردی بیبدیل در این نقطه بدل شود. تردیدی نیست اگر برانکو با مدیران پرسپولیس به مشکل نمیخورد تا همین امروز نیز میتوانست سکان هدایت این باشگاه را در دست بگیرد اما او به دلایلی این باشگاه را ترک کرد. شاید اگر در قبال باشگاه استقلال نیز تصمیمهای هوشمندانهتری اتخاذ میشد، این باشگاه نیز قهرمانیهایی را به دست میآورد. در سالهای سیاه تغییرات تنها استراماچونی تا حدی به معیارهای سرمربیگری دراستقلال نزدیک بود. مردی که هنوز هم هواداران استقلال آرزو میکنند دوباره هدایت تیمشان را به دست بگیرد اما دیگر گزینههایی که در این باشگاه رفت وآمد داشتند، هرگز در حد و اندازه استقلال عمل نکردند و مشخص نیست آیا فکری قابلیت آن را دارد که سنتشکنی کند یا خیر. در حقیقت میتوان شجاعت به خرج داد و گفت: تصمیمگیران استقلال باز هم انتخاب مطمئنی نداشتهاند وآینده این تیم و کسب قهرمانی باز هم درهالهای از ابهام قرار دارد.