دامادی که اعتراف کرد تازه عروسش را ۲۰ روز قبل از مراسم آتش زد

تازه داماد ۲۰ روز قبل از جشن عروسی اش در اقدامی هولناک دست به قتل نوعروس زد. این پسر با آتش زدن جسد نوعروس جوان سعی بر پنهان کردن راز جنایت داشت.
آتش سوزی مرگبار
ساعت ۱۲ ظهر جمعه ۱۱ بهمن امسال اهالی ساختمانی در منطقه جنت آباد از آتش سوزی یکی از واحدهای ساختمان به سازمان آتش نشانی تهران خبر دادند .
 خیلی زود گروهی از آتش نشانان و ماموران کلانتری ۱۳۸ جنت آباد برای مهار آتش و بررسی موضوع به محل اعزام شدند.
آتش نشانان با حضور در محل مشاهده کردند طبقه اول ساختمان دچار آتش سوزی شده و عملیات به سرعت آغاز و حریق داخل خانه مهار شد اما ماموران آتش نشانی پس از مهار آتش و ورود به داخل اتاق خواب با جسد سوخته یک زن که روی تخت خواب افتاده بود روبه رو شدند.
آتش نشانان در محل علت آتش سوزی را عمدی و منشأ آن را از اتاق خواب اعلام کردند که با توجه به مرموز بودن حادثه گروهی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه با تیم تشخیص هویت به دستور بازپرس ویژه قتل برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند.
تیم تشخیص هویت با توجه به شدت سوختگی جسد قادر به بررسی علت مرگ زن جوان نشدند و به همین دلیل جسد فرنوش ۳۲ ساله برای بررسی های دقیق تر و علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
فرضیه پلیسی
کارآگاهان با توجه به این که آتش سوزی از داخل اتاق خواب شروع شده و شدت سوختگی زیاد بوده و زن جوان هیچ تلاشی برای فرار از میان شعله های آتش نداشته است دو فرضیه پلیسی را پیش روی خود قرار دادند. در نخستین فرضیه احتمال آن بود که دختر جوان به قتل رسیده و عامل جنایت برای پنهان ماندن جنایت دست به آتش سوزی خانه زده و دومین فرضیه این بود که فرنوش در زمان آتش سوزی بیهوش بوده و متوجه آتش سوزی نشده است.
نخستین مظنون
تحقیقات در حالی ادامه داشت که پسر جوانی با حضور در محل آتش سوزی خود را نامزد فرنوش معرفی کرد و به ماموران گفت: سال ۸۵ با فرنوش در دانشگاه آشنا شدم و رابطه ما به بعد از دانشگاه ادامه پیدا کرد، فرنوش کارشناسی آی تی داشت و در یک شرکت کار می کرد و من هم دکترای آی تی را گرفته و مشغول کار بودم تا این که چهار سال قبل پس از مراسم خواستگاری با فرنوش عقد کردم.
جوان ۳۵ ساله افزود: ۲۰ روز دیگر مراسم جشن عروسی مان بود و خانواده همسرم دو روز قبل برای دادن کارت های عروسی به شهرستان رفتند و به خاطر این که فرنوش تنها نباشد من در خانه شان بودم تا این که روز آتش سوزی او روی تخت خوابیده بود و من به پارکینگ ساختمان رفتم تا از انباری چند وسیله بردارم.
وی ادامه داد: در حال برداشتن وسایل بودم که صدای جیغ و فریاد شنیدم و خودم را به پارکینگ ساختمان رساندم و متوجه آتش سوزی در خانه نامزدم شدم  شعله های آتش آن قدر زیاد بود که کاری نمی توانستم برای نجات همسرم انجام دهم.
بازداشت تازه داماد
با توجه به این که بهداد آخرین کسی بود که در زمان زنده بودن فرنوش دیده شده و تحقیقات میدانی از اهالی محل از اختلاف بین این زوج جوان حکایت داشت فرضیه قتل از سوی تازه داماد پیش روی ماموران قرار گرفت.
بازپرس پرونده با توجه به فرضیه پلیسی و در حالی که بهداد تا ۳۰ دقیقه قبل از حادثه داخل خانه بوده و به دلیل تناقض گویی های او در بازجویی ها دستور بازداشت او را به عنوان تنها مظنون این آتش سوزی عمدی و مرگبار صادر کرد.
اعتراف به قتل
چهار روز از ماجرای مرگ سوزناک نوعروس در خانه پدری اش می گذشت و تازه داماد که تنها مظنون پرونده بود در این مدت سکوت کرده بود و خود را در ماجرای آتش سوزی خانه پدرزنش بی گناه می دانست اما عصر سه شنبه ۱۵ بهمن سکوت را شکست و به قتل همسرش اعتراف کرد.
بهداد در اعترافاتش به ماموران گفت: همسرم را دوست داشتم اما پس از این که به عقد هم درآمدیم هر روز خواسته ای از من داشت و زیاده خواهی‌هایش مرا آزار می‌داد اما به خاطر علاقه ای که به او داشتم زیاد اعتراض نمی کردم.
وی افزود: همه کارهای عروسی را انجام داده بودم و کارت ها را نیز پخش کرده و تعدادی از آن را پدر و مادر همسرم برای دادن به بستگانشان به شهرستان بردند و من و همسرم در خانه تنها بودیم.
تازه داماد ادامه داد: همسرم با اصرارهایش باعث شده بود تا سند خانه ام را به نامش بزنم و بعد از آن نیز اصرار داشت که خودرویم را به نامش کنم و باید به سفر خارج کشور برویم و یک جشن عروسی مجلل بگیریم.
بهداد گفت: این بحث ها همیشه بین ما وجود داشت و زیاده خواهی های همسرم باعث شده بود دیگر کنترلم را از دست بدهم و روز حادثه نیز وقتی با هم درگیر شدیم متوجه نشدم دست به چه کاری می‌زنم. وقتی به خودم آمدم دیدم با سیم برق همسرم را به قتل رساندم. به دنبال راه حل برای پنهان کردن این قتل بودم به همین خاطر تافت مو را که روی میز آرایش همسرم بود روی جسدش خالی و سپس با کبریت اقدام به آتش زدن جسد کردم.
وی ادامه داد: پس از آتش زدن از خانه خارج شدم و به انباری داخل پارکینگ رفتم و خودم را سرگرم کردم تا کسی به من شک نکند و با صحنه سازی سعی بر فرار از اتهام قتل داشتم اما دستگیر شدم و در این مدت هرچه با خودم فکر کردم عذاب وجدان نگذاشت آرام باشم و تصمیم گرفتم سکوتم را بشکنم.
پسر جوان گفت: پشیمانم. این اتفاقات در یک لحظه رخ داد و اگر همسرم زیاده خواهی نمی کرد و با هم بحث و جدل نمی‌کردیم کارمان به این جا نمی کشید.
بنا بر این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»

سایت بدون- این ضرب‌المثل یکی از پرمعناترین و عمیق‌ترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *