سایت بدون -«فقط یک گناه وجود دارد والسلام. آن هم دزدی ست. هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.” اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی. می فهمی؟»
همه رمان بادباک باز را می توان در همین چند جمله خلاصه کرد ، جملاتی که می خواهد بگوید که دزدیدن زندگی یک نفر چه گناه بزرگی است و چگونه زندگی مسروقه را هم به او از نو هدیه کرد.
مغز اصلی و نخ ارتباطی داستان، ماجرای بین دو دوست یعنی امیر و حسن است.امیر و حسن هر دو با هم بزرگ شده اند و از یک پستان شیر خورده اند.امیر پسر یک ارباب است ولی حسن پسر خدمتکاری است که در خانه پدر امیر کار می کرد.داستان از زبان امیر روایت میشود، امیر یک نویسندهٔ اهل افغانستان از تبار پشتون ساکن کالیفرنیا است که برای نجات یک بچه راهی افغانستان میشود؛ افغانستانی که در تحت حاکمیت طالبان است و یکی از سختترین دوران تاریخ چند هزار سالهاش را سپری میکند و به بهانهٔ این سفر به افغانستان امیر داستان زندگیاش را تعریف میکند.روایت این رمان دوستی امیر با حسن است; امیر در سن ۱۲ سالگی به یار همیشگی خود حسن خیانت میکند و این گناه تا سالها مانند یک استخوان در گلویش گیر مانده و حتی شادترین لحظات زندگی را برای او تیره و تار میکند.او بعدها می فهمد حسن برادر ناتنی او است و بعدتر ها برای نجات برادرزاده خود و فرزند حسن به افغانستان می رود …
در این رمان سیاست شدیدا کمرنگ بیان شده و بیشتر روی ارتباطات و احساسات مردم بحث شده است.کتاب نثر بسیار روانی دارد . نویسنده داستان را با دو صفحه به گونه ای آغاز میکند که خواننده در تمام مدتی که “امیر” داستان کودکیش را نقل میکند سعی در پیدا کردن ارتباط بین گذشته و حال است و به هیچ وجه داستان خسته کننده نیست
کتاب «بادبادک باز» اثر «خالد حسینی» است. «مهدی غبرایی» این کتاب را ترجمه کرده است. خالد حسینی خود در رابطه با این اثر گفته است که در ابتدا وی مجموعه داستانی از زندگی دو پسر بادبادک باز را نوشته بود که پس از اینکه از سوی ناشران مورد قبول واقع نشد آن مجموعه داستان کوتاه را به رمان تبدیل کرده است. از آن جایی که نویسنده در این رمان مضامینی چون خیانت،پشیمانی،دوستی و عشق بین پدر و فرزند را به تصویر کشیده است و این مضامین،مضامینی جهانی است نه صرفا مسائلی میان افغان ها، بادبادک باز به رمانی مورد علاقه و پسند ملیت های مختلف تبدیل شده است.از روی رمان بادبادک باز خالد حسینی فیلمی هم به این نام ساخته شده است.
در توضیحات کتاب آمده است: «بادبادک باز ما را به ایامی میبرد که رژیم سلطنتی افغانستان در میان بیخبری مردم سقوط میکند و این کشور دستخوش تحولاتی میشود که تا امروز شاهد آنیم. اما در این رمان حوادث سیاسی گذرا و حاشیهای است و داستان اصلی آن زندگی دو پسر است که با هم در یک خانواده بزرگ میشوند و از یک پستان شیر مینوشند و دوستی عمیقی بینشان شکل میگیرد. ولی دنیای این دو در عین حال از هم جداست: امیر ارباب زاده است و مالک خانه و ثروت پدر و حسن نوکرزاده و از قوم هزاره و پیوسته پامال تاریخ. بادبادک باز درباره دوستی و خیانت و بهای وفاداری است. درباره علایق پدر و پسر است و تسلط پدر، درباره عشق و ایثار است و دروغهاشان، درباره دور ماندن از اصل است و تمنای بازگشت به آن. رمان در روایتی شیرین و جذاب، در گذر از مصائب زمانه جای امیدواری باقی میگذارد: بادبادک (مظهر خوبی و دوستی و رهایی) سواد و دانش و بازشدن چشم به روی جهانی دیگر، نقش قصه گویی در ایجاد تفاهم، عشق و خلاصه جلوه های گوناگون فرهنگ یک ملت زنده، نشان میدهد که به قول خودشان «زندگی میگذره» یا به عبارت دیگر، زندگی همچنان ادامه دارد.»
بادبادک باز یک رمان سرزنده است، کتابی که بعد از تمام شدن آرزو می کنید کاش هم چنان ادامه داشته باشد. شاید قهرمانی که حسینی معرفی می کند یک شخصیت بزدل باشد، اما رمانی که این نویسنده ارائه کرده سرشار از شجاعت است.
یک دیدگاه
بازتاب ها: کتاب هایی که قبل از مرگ باید بخوانید | بدون