احسان صارمی
در یک سال گذشته تلویزیون بر آن بوده تصویری از مشکلات اقتصادی ترسیم کند؛ سریالهایی که نگاهشان به سمت مقولاتی چون پولشویی یا سوءاستفاده از قدرت برای رسیدن به امکانات مالی بوده است اما این سریالها به دلایل بسیاری بیش از آنکه مورد توجه و تمجید قرار گیرند، مورد نقد و عتاب قرار گرفتهاند. به نظر میرسد تلویزیون چشماندازی علمی به ژانرهای مرتبط با مقولاتی چون پولشویی ندارد.در سال ۲۰۱۷، نتفلیکس اقدام به پخش سریال «اوزارک» (Ozark)، اثر بیل دوبو میکند. سریال داستان مارتی بِرد (جیسون بیتمن) را روایت میکند که به واسطه رابطهاش با یک کارتل موادمخدر مکزیکی درگیر پولشویی میشود. او در مقام یک حسابدار خبره، باید پول برآمده از فروش مواد مخدر را بدل به پول تمیز کند و در مشاغل قانونی سرمایهگذاری کند. با این حال، زندگی جذابش در شیکاگو به جهانی سرد در اوزارک بدل میشود.آنچه «اوزارک» را از سریالهای ایرانی متمایز میکند نگرش تراژیک به رویدادهاست. برخلاف سریالهای بهشدت ملودرام و اغلب سانتیمانتال ایرانی، این سریال امریکایی بنیاد خود را بر یک تراژدی مدرن بنا میکند. از همین رو شخصیتها رفتاری شبیه به اساطیر از خود نشان میدهند. آنان مرگآگاهانه با جهان خود برخورد میکنند و این مرگآگاهی کمی رویینتنشان میکند. از همین رو قتلهایی که در فیلم رخ میدهد روایتگر وجوه اسطورهای است، پسر در برابر پسر و پدر در برابر پدر کشته میشود.همین وجوه اسطورهای موجب میشود که شخصیتها خردمندانی باشند واجد هامارتیا (خطای تراژیک). آنان زیادی میدانند و از اسرار خدایان (نظام اقتصادی و مالی امریکا) آگاهند و بابت آگاهیشان کماکان به بقای خویش ادامه میدهند اما همین آگاهی چون خطای تراژیک شخصیتهای فیلم را در معرض خطر قرار میدهد. این خطرآفرینی در هر قسمت منجر به یک رویداد تازه میشود. این برخلاف رویه سریالهای ایرانی است. شخصیتهای ایرانی فاقد آگاهی هستند و اساسا هامارتیا ندارند. آنان مدام حرف میزنند و به واسطه فقدان کنش- که شرایط خطر را فراهم میکند – کشمکشی ایجاد نمیکنند. یک دنیای منفعل که در آن رویدادی رخ نمیدهد.در «اوزارک» شخصیتها خاکستری هستند. آنان شاید بدهای روزگار خویش باشند، دروغ میگویند و دستانشان به پول کثیف آلوده است اما تلاششان برای بقای خانواده است. در آن سو، پلیسها هر چند به دنبال کشف حقیقتند اما لکههای تیره و تاری وجوه انسانی آنان را آلوده کرده است. از این تقابل خیر و شر درونی نیز مهلت گریزی نیست و این مهم نیز برآمده از وجه تراژیک ماجراست. شخصیتهایی که تقدیرشان در اسارت موقعیت است و تلاشها و انتخابهایشان صرفا برای بقاست.«اوزارک» با این حال جهان سردی را روایت میکند. مگر «اودیپ شهریار» یا «السست» جهان گرم و مطبوعی را پیشکش میکنند؟ پاسخ بیشک خیر است. جهان قهرمانان تراژدی مملو از مصائب است و این مصائب محصول کشمکش قهرمانان با جهان و ساکنان و مهمتر از همه خویشتن است. در «اوزارک» مارتی بِرد به مرور زمان ساکتتر و ساکتتر میشود. او از کشمکش با جهان به ستیزی درونی میرسد.«اوزارک» شاید سریال درخشانی نباشد اما کلاس درسی است برای تولید سریالهایی با موضوع پولشویی. سریال «اوزارک» واقعیت پولشویی و گره خوردنش با جهان سیاست را عریان میکند و نشان میدهد پولشویی یک امر ملودرام نیست، یک تراژدی عصر حاضر است.