سایت بدون – عکس اسکوچیچ که به دیوار نیمهساز ورزشگاه شهر قدس تکیه داده و بازی پیکان – پرسپولیس را تماشا میکند، در شبکههای اجتماعی سر و صدای زیادی به پا کرد. گروهی آن را به حساب امکانات ضعیف فوتبال ما گذاشته و به مدیران تاختند. گروه دیگری هم بر این باورند که شأن سرمربی تیم ملی بالاتر از این است که چنین جایی را برای تماشای مسابقه فوتبال انتخاب کند. این عکس نمادین ما را به این سؤال میرساند که مربی خارجی در فوتبال ایران باید کدام مسیر را انتخاب کند؟ با آنچه هست و همه میدانیم گاهی از حداقلها هم پایینتر است بسازد یا برای کسب امکانات بیشتر به نفع تیمش از حاشیه امن خارج شود و ساختار را به چالش بکشد؟ البته میتوان این سؤال را حتی برای مربیان ایرانی هم مطرح کرد.
فوتبال ایران در این سالها شاهد واکنشهای متفاوتی از سوی مربیان خارجی بوده است. شاید مشهورترین مثال آری هان باشد که او را با وانت به تمرین تیم ملی بردند و همین کافی بود که پس از همان تمرین بار و بندیلش را ببندد و به هلند برگردد.
مربیان سازشکار هم در تیم ملی کم نبودهاند. مربیان ایرانی تیم ملی عموماً در این گروه قرار میگیرند، بخصوص در دوران جنگ که اولویت با صرفهجویی اقتصادی بود. این روحیه زاهدانه مربیان پس از جنگ که کشور وارد مرحله توسعه شده بود هم ادامه پیدا کرد، طوری که برخی از آنها از تمرین در زمین گلف مجموعه انقلاب با افتخار یاد میکردند، در حالی که آمادهسازی تیم ملی برای یک تورنمنت مهم حکم میکرد که برای گرفتن زمین چمن پافشاری کنند.
کیروش را میتوان نماد مربیان معترض خارجی دانست. او هرچند سالهای زیادی در ایران ماند، ولی اعتراضاتش به کمبود امکانات و عقب افتادن دستمزدها هرگز متوقف نمیشد. گروهی این رفتار را به بداخلاقی مربی پرتغالی ربط میدادند، ولی او همیشه به دنبال بهترین امکانات برای بازیکنان و دستیارانش بود و با همین فشار دائمی روی فدراسیونی که با قواعد بینالمللی فوتبال بیگانه است توانست استاندارد تیم ملی را بالاتر ببرد. نتیجه این سختگیریها ساختمان پک است که برای فوتبال ایران یادگار ماند و زمین چمن باکیفیتی که آماده شدنش آنقدر طولانی شد که خودش نتوانست از آن استفاده کند. البته فدراسیون تلاش کرد با ارائه تصویری قانع از ویلموتس، کیروش را مربی زیادهخواهی نشان بدهد که خواستههایی خودخواهانه و غیرمنطقی داشت، ولی فرجام مربی بلژیکی نشان داد این فوتبال ایران است که نمیخواهد با قواعد کنار بیاید. استراماچونی هم که مثل کیروش از غرب اروپا آمده بود نتوانست با بینظمیهای فوتبال ایران کنار بیاید و به خاطر همین اختلاف نگاه استقلال را با وجود صدرنشینی رها کرد. نیمکت تیم ملی مدتی است سهم اسکوچیچ شده و او از روز اول چنان اشتیاقی نشان داد که بعید است در هیچ حالتی حاضر به از دست دادن این فرصت شود. در روزهایی که رادولویچ و میشو، سرمربیان ذوبآهن و شاهین بوشهر از ترس ابتلا به کرونا حاضر به سفر به ایران نشدند، این مربی کروات با شروع لیگ خودش را به ایران رساند و بلافاصله در ورزشگاه شهر قدس حاضر شد تا بازی پیکان – پرسپولیس را تماشا کند. ظاهراً برای رزومه او خیلی مهم است که عکسش روی نیمکت ایران منتشر شود و شرایط سختتر از این را هم تحمل خواهد کرد، پس نباید از اسکوچیچ انتظار داشته باشیم که نسبت به سکوی نیمهکاره، امکانات اسکان یا عقب افتادن دستمزدش اعتراض کند. تجربه نشان میدهد فوتبال ایران تنها زمانی که تحت فشار باشد حاضر به اعمال تغییرات و اضافه کردن امکانات است. مربیانی مثل اسکوچیچ که جایگاه متزلزلی دارند و تن به ریسک اعتراض نمیدهند، نمیتوانند اثرگذاری درازمدتی داشته باشند. آنها مرعوب مدیران بالادستی و جذب ساختار معیوب میشوند، بدون اینکه بتوانند تحول مثبتی به وجود آورند.
آرمن ساروخانیان/ایران ورزشی