پویا سعیدی نویسنده و کارگردان تئاتر
گلدنتایم به تمام معنا مستقل و تجربی است، اما نه مستقل به معنای ارزان و نه تجربی به معنای آوانگارد. گلدنتایم فیلم ایدههاست. در دو ساحت ساختی و متنی. دوازده اپیزود پلان سکانس در چهار فصل سال با نور طبیعی، چالش ساختیاش بوده و دوازده موقعیت دراماتیک پرابلماتیک، چالش متنیاش. روی کاغذ ایدهای جنونآسا و حاصل هیجان به نظر میرسد، اما تنها با دیدن خود فیلم میتوان نتیجه عقلانی و به دور از ذوقزدگیاش را رصد کرد.
کاکاوند با تکیه بر ایدهای بلندپروازانه و گروهی پرانرژی، با تبدیل آماتوریسم به ابزار، یا به قول آن سیاستمدار خوبِ سابق، «تبدیل تهدید به فرصت»، فیلمی ساخته که در حاشیه سینمای به اصطلاح حرفهای و تحت سلطه سرمایههای رانتی ما، قد علم میکند و سازوکار سرمایهسالارش را به ریشخند میگیرد. گلدنتایم فیلمی است که پس از دیدنش میشود فهمید اصلا به سرمایه زیادی هم نیاز نداشته، چون از ریشه و بطن طوری طراحی شده که ویژه بودنش را از خودش بگیرد، نه زرق و برقهای تکنولوژیک.
از طرفی تجربههای دهه نودی آمریکاییهایی مثل کریستوفر فرانک و الکساندر راکول و جیم جارموش را به ذهن میآورد، از طرف دیگر وامدار سینمای ابتدای هزاره سوم آمریکای لاتین است و سینماگرانی مثل دمین زیفرون [سوای فیلم آخرش «قصههای وحشی» که از نظر ساختی هم به گلدنتایم نزدیک است] و کوارون و ایناریتو.
گلدنتایم وضع آدمهایی را به تصویر میکشد که هرکدام دیگری را در وضعیتی نامتعارف و غریب قرار میدهند؛ تصمیمی سرنوشتساز و بیراه پیش و پس. آدمهایی شبیه ما اما در وضعیتی بسیار بحرانی. در این راه گاهی وضعیتهایی بهکلی تازه تعریف میکند، یا از وضعیتهای تکراری، آشناییزدایی. به بیان دیگر گلدنتایم بیش از آنکه اجتماعی باشد و انضمامی و بهاصطلاح محبوب مدیران سینمایی، «دغدغهمند»، دغدغه درام دارد و قصه. قصههایی که لزومی ندارد بهزور حاوی پیامهای اخلاقی و تحلیلگرپسند باشند. گلدنتایم از دل داستانها، فیلمها و درامها میآید، عوض اینکه بازنماییای باشد بسیار چرکتر و سیاهتر از آدمهای اجتماع، اینطور که این سالها باب شده و نشان میدهد.
برمیگردیم به جمله اول: گلدنتایم فیلمی مستقل است، اما نه ارزان و فیلمی تجربی است، اما نه آوانگارد؛ گلدنتایم سبد رنگارنگی از یک عالمه قصه و شخصیت سرگرمکننده است که مثل هر قصه خوب تعریفشده دیگری میتواند از خودش فراتر رود و به زیست ما منگنه شود و در این راه بییاریِ گروهِ بازیگرانِ بسیار خوب و یکدستش، این دستاورد دور از دست بهنظر میرسیده.