میراث ماندگار برای آینده دغدغهای است که بسیاری از نمایشنامه نویسان به آن پرداختهاند. موضوعی که مسأله اصلی نمایش پارتی نوشته و کارگردانی آرش عباسی است. این نمایش در ساعت ۲۰ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه میرود. نمایش«پارتی» برمبنای طراحی یک موقعیت نوشته شده است و یک تصویر به ظاهر زیبا از یک دورهمی دوستانه ۳ زن و شوهر جوان را که دوستی خود را از دوران دانشجویی ادامه دادهاند به تصویرمیکشد. علی و نگین که بچه دار نمیشوند و حالا قصد طلاق دارند و علی میخواهد با دختردیگری از همکلاسیهای دانشگاه -نسترن- که مدتی در کانادا بوده، مجدداً ازدواج کند. لیلی و حمید که چهار سال است که بیشترهمخانه هستند تا یک زن و شوهر. مانی و ندا که بزودی بچه دار میشوند؛ غافل از اینکه مانی و لیلی رابطه پنهانی دارند. بهلحاظ ساختاری متن دارای ویژگی ناتورالیستی، پست مدرنیستی و مینی مالیسم است؛ اگرچه به ظاهر متنی رئالیستی است. بهدلیل اینکه نویسنده درهنگام بازشناسی یک رابطه به ظاهر صمیمانه و یک تصویر دوست داشتنی از روابط این سه زوج، عقدهها و مشکلات اجتماعی را نشان میدهد به نمایشنامههای ناتورالیستی شبیه میشود. از سوی دیگر از نمایش طرح یک موقعیت میهمانی است که پایان و آغاز مشخص ندارد و درعین حال تکثر داستان زندگی آنها از سه زوج با دیدگاه «ریزوم وارگی» در پست مدرنیسم بهصورت درختی افزایش مییابد و این داستانکهای کوچک در گستره بیپایانی ادامه مییابد، رگههایی از داستانهای پست مدرن مشاهده میشود که باعث جذابیت بیشتر این اثر شده است و در نهایت بهدلیل بررسی یک موقعیت که قابلیت تصویر در یک عکس را دارد بهطور کلی مینی مالیسم ادبی است و بسیار لذت بخش که با تصویر سازیهای کارگردان، جذابیت خاصی یافته است.
طراحی صحنه این نمایش بشدت معناگرا است و با مفاهیم اصلی یعنی نوعی از نهیلیسم ارتباط تنگاتنگی دارد. نوعی از طراحی صحنه استلیزه با استفاده از مبلهایی با رنگهای قرمز و خاکستری در نظر گرفته شده است که به دو مفهوم عشق و علاقه و ابزوردیسم تأکید ویژه دارد. هر دو مفهوم کلیدی است و معنای زندگی دو گانه این سه زوج را نشان میدهند. در واقع نمایش با تصویر یک پازل زیبا و عاشقانه سه زوج و دوست صمیمی آغاز میشود و با گذشت زمان مدام قطعههای پازل امیدبخش کم میشود و در نهایت تصویری خالی و تهی تشکیل میشود که دوربین برای آیندگان تصویر میکند. نسل امروز برای آینده هیچ دستاوردی به جز خیانت و پاشیدگی خانواده و نوعی از دو گانگیهای درونی آدمها ندارد و بههمین دلیل هم هسته دوستی و ارتباطات انسانی این سه زوج در پایان نمایش از هم پاشیده میشود و هرکدام با فردیتی در جایی از صحنه تنها میایستند و متلاشی میشوند.
دومین مسأله، نوعی از قراردادی بین این سه زوج در شب میهمانی وجود دارد که تمام صحنهها را ضبط کنند و برای بچههایشان یادگار بگذارند در حالی که درپایان میهمانی هیچ پیام و نتیجهای برای آیندگان ضبط نشده و به نوعی از ابزوردیسم زندگی امروزین حکایت میکند. در ماتریس اثر و در شروع صحنهای شاد طراحی میشود که در پایان اثر؛ این صحنه همچون نمایش مرگ فروشنده، خاطره دو دوشنبه و… آرتور میلرکاملاً تغییر میکند، شالوده شناخت افراد از یکدیگر و زندگی خانوادگی ایشان بهطور کامل فرو میپاشد و آشفتگی روابط انسانی و نوعی از کمدی تراژدی را تصویر میکند.
درکارگردانی شیوه طراحی میزانسنها تقریباً از جلوی صحنه آغاز میشود و ناگهان به انتهای صحنه منتقل شده و در نهایت به میزانسنهای افقی تبدیل میشود و سپس روند میزانسنها آشفته و نامتمرکز میشود که همه گویای پاشیده شدن روابط انسانی آنها است.
اما نمایش پارتی انتظار میرود تا موقعیت پارتی تا پایان نمایش در نظر گرفته شود در حالی که در ۱۵دقیقه ابتدایی مسأله شادیها و موسیقی لحاظ شده و در ادامه نمایش فضای پارتی کمرنگ میشود. همچنین در بازیها، نوعی از حس آمیزی نادرست مشاهده شد. به این معنا که بازیگران گاهی برای نشان دادن حس خود، حرکات یا واکنشهای مناسب را نشان نمیدادند.
مریم جعفری حصارلو /روزنامه ایران