سایت بدون – در تمام سالهایی که از مرگ تراژیک فروغ فرخزاد میگذرد، این شاعر جزو پرهوادارترین چهرههای ادبیات این مرز و بوم
بوده است. شاعره محبوبی که نه تنها کتابهایش بارها و بارها تجدید چاپ شده، نه تنها عکسها و پوسترهایش زینتبخش اتاقهای دختران و پسران شعردوست بسیاری بوده که حتی کتابهایی هم که درباره او منتشر شده، با استقبال روبهرو شده است. یکی از آخرین نمونهها در این نوع ترانه مرغ اسیر است؛ رمانی از نویسنده ایرانیالاصل آمریکایی جازمین دارزنیک که میشود گفت درباره فروغ است یا به عبارتی بهتر کاراکتر اصلیاش فروغ فرخزاد است. این کتاب که با ترجمه علی مجتهدزاده در نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده، جزو معدود آثار ادبی سالهای اخیر است که استقبالی غریب را تجربه کرده است؛ چنانکه حدود دو سه هفتهای که از نخستین چاپ آن میگذرد، سه بار تجدید چاپ شده است و گفته میشود که این روزها در تدارک چاپی دیگر است. موضوعی که اگر چه به گفته جازمین دارزنیک در گفتوگو با «شهروند» اتفاقی خوشحالکننده است، اما جازمین نمیتواند دلخوریاش را از اینکه ناشر بیتوجه به قانون کپیرایت و بدون اینکه مجوزی از نویسنده یا ناشر گرفته باشد، ترانه مرغ اسیر را ترجمه و منتشر کرده است، پنهان کند.
ترانه مرغ اسیر درباره زندگی و شعر فروغ است. منتقدان درباره ویژگی اصلی این رمان گفتهاند که «ترانه مرغ اسیر درباره فروغشدن است که هم به نقاط تاریکی نور میتاباند که تاکنون در سایه ماندهاند و هم در عین حال تصویری از ایران دهه سی و چهل و روشنفکران آن روزگار به دست میدهد.» همچنین گفتهاند که «صدای اعتراض فروغ در شعر و زندگی شخصی و تأثیرگذاریاش بر فضای روشنفکری و ادبی زمان خود ترانه مرغ اسیر را به رمانی کمنظیر درباره یک شاعر برجسته ایرانی بدل کرده است» با شخصیتهایی قطعا واقعی که نویسنده در مورد بعضیهایشان ترجیح داده از نامهایی دیگر استفاده کند؛ اما کسی که اندک آشنایی با تاریخچه ادبیات و هنر آن روزگار داشته باشد، همه را بیتردید میشناسد.
جازمین دارزنیک در پاسخی کوتاه به خبرنگار «شهروند» درباره این پرسش که روند رخدادهای داستان و کاراکترها تا چه حد مبنای مستند تاریخی دارد، میگوید که «در نوشتن ترانه مرغ اسیر از آثار خود شاعر، گفتوگوهای باقیمانده، نامههایی که به دستش رسیده و مهمتر از همه فیلمهای معدودی که از فروغ بهدست آورده استفاده کرده است.»
منتقدان ادبی ترانه مرغ اسیر را پسندیدهاند و حداقل اینکه نظرشان درباره این رمان منفی نبوده است. منتقد نشریه نیویورکتایمز گفته: «ترانه مرغ اسیر رمانی زیبا است؛ داستان شکوهمند زنی که وجودش از آتش بوده؛ زنی که خود را در دل همه سختیها و مرارتها با شعله عشق و شعر زنده نگه میدارد.» منتقدی دیگر هم گفته: «ترانه مرغ اسیر صدایی است که خود را از اعماق سکوت بالا میکشد و عطش گفتن و شنیده
شدن دارد.»
جازمین دارزنیک با اینکه در زمان انقلاب و در پنج سالگی به آمریکا مهاجرت کرده، اما وجودش سرشار است از عشق به ایران و بخصوص فروغ و در تمام کارهایش که درباره زندگی روزمره مهاجران است، از شعرهای او الهام گرفته است. جازمین میگوید: «شعر در خون ایرانیها است؛ یعنی در این کشور هر کسی شاعری دارد که زندگیاش را با او تنظیم میکند. یکی فروغ را دارد، یکی شاملو و آن دیگری هم سهراب سپهری.»
آشنایی جازمین با فروغ در سالهای کودکیاش بوده است. در سالهایی که پای صحبتهای مادربزرگی مینشست که عاشق فروغ بود: «شعرهای فروغ را مادربزرگ برایم میخواند. حالا وقتی به داستانها و رمانهایم نگاه میکنم، میبینم شعرهای فروغ در وجود من زنده مانده و امید را زنده نگه داشتهاند.»
جازمین درباره فروغ بیشتر میگوید: « با اینکه فروغ در سالهای اول انقلاب زیاد طرفدار نداشت، اما شجاعت او که درباره آرزو، اشتیاق و درد نوشته بود، کاری کرد که در همه عمر فروغ همراه من باشد. بهویژه در سالهای جوانی در آمریکا که از فروغ آموختم زنان ایرانی بر خلاف تبلیغات رسانهها مینویسند و درخشان هم مینویسند…»
نیویورکتایمز این رمان را ستوده: داستان شکوهمند زنی که خود را در دل همه سختیها و مرارتها، با شعله عشق و شعر زنده نگه میدارد. رمانی که نشان میدهد گاهی خواستن و عشق ورزیدن، خودش یک انتخاب سیاسی است. در این رمان زنی را میخوانیم که حتی با عشق ورزیدنش هم میتواند کوهها را جابهجا کند. زنی که وجودی سرشار از عشق به آزادی است، کسی که از همهکس میگذرد تا بتواند آوای مانده در گلویش را فریاد کند…
پولاد امین|-روزنامه شهروند