گابریله مارکوتی
دبل قهرمانی بارسلونا در این فصل میتوانست برای خیلیها مایوس کننده باشد
و البته قابل درک است. تکرار کابوس استادیو المپیکو این بار در آنفیلد
آنقدر تلخ بود که بردن جامی مثل کوپا دل ری – که بارسلونا چهار سال قبل آن
را برده بود – برای جبرانش کافی به نظر نمیرسید اما همانطور که همه دیدند
جایی برای نگرانی نیست و بارسلونا در دیداری که والنسیا از همه نظر بهتر
بود، در بتیس شکست خورد و این جام را از دست داد. «خفاشها» در کریسمس
گذشته تا آستانه اخراج مارسلینو پیش رفتند چون در نیمه دوم جدول بودند اما
در نهایت با قرار گرفتن در رده چهارم، سهمیه لیگ قهرمانان را گرفتند.
برنامه بازیشان برابر بارسلونا فوقالعاده نبود؛ پرکردن خط میانی، تحمل
فشار و راه انداختن گونچالو گوئدس، کوین گامیرو و رودریگو در ضد حمله اما
به نتیجه رسید چون تیم بارسلونا با سیستم ۳-۴-۳ ارنستو والورده دست و پا
چلفتی بود.
اینکه سرخیو بوسکتس را عقبتر به بازی بگیری و نلسون سمدو و خوردی آلبا
جلوتر بازی کنند، شاید روی کاغذ عقلانی به نظر برسد اما اگر بازیکنان برایش
آماده نباشند و به آن عادت نکرده باشند، باید بهایش را بپردازید و
نتیجهاش دو گل نیمه اول بود که با توپهای ساده و حسن استفاده از آلبایی
که سر جایش نبود و این اواخر فصل انرژیاش ته کشیده، به دست آمد.
آن طرف زمین هم حال و روز بارسلونا بهتر نبود. در نبود لوییس سوارس، در
اطراف لیونل مسی، فیلیپه کوتینیو بود که این بازی بازتاب فصلش بود و سرخی
روبرتو که به همه چیز شباهت دارد جز بال. در نیمه دوم بارسلونا خیلی بهتر
شد وقتی به سیستم ۲-۴-۴ خودش برگشت، مسی توپ را به تیرک دروازه زد و یکی از
گلها را جبران کرد اما چیزی ثابت شد که همه ما قبلا هم میدانستیم: اگرچه
مسی میتواند به تنهایی برای شما مسابقهای را درآورد و شما را به هدف
برساند اما کار خیلی آسانتر میشود اگر ۱۰ بازیکن دیگر در یک سیستم منطقی
به کار گرفته شوند.
این بازی فشار روی والورده را بیشتر کرد اگرچه مسی و رییس باشگاه، خوسپ
ماریا بارتومئو بعد از آن حمایتشان را علنی کردند. او قطعا تنها مسوول این
شکست نیست خیلیهای دیگر را باید سرزنش کرد؛ چرا تیم او اینطور بسته شده که
مسی باید مهاجم نوک بازی کند و تنها جانشینش، کوین پرینس بواتنگ است که نه
مهاجم است و نه اصلا خوب است، یا چرا چند بازیکن کلیدی، فصلی کمتر از حد
انتظارات داشتند، اول از همه سرخیو بوسکتس و فیلیپه کوتینیو به نظر میرسند
اما فقط اینها نیستند یا اینکه دلیل مصدومیتهای مستمر عثمان دمبله چیست.
اما یک چیزی درباره مربیها هست که درکش آسان نیست. وقتی شما در تیمی مثل
بارسلونا مربیگری میکنید، در میان مربیهای انگشتشمار طراز اول جهان تلقی
میشوید. سختی هست، فشار وجود دارد و البته انتظارات منطقی. یکی از آنها
این است که بتوانی از گرانترین خریدت (کوتینیو) بهتر بازی بگیری و اینکه
سیستمی را پیدا کنی که بیش از پیش وابسته به مسی نشوی.
والورده بهعنوان یک مربی باهوش از نظر تاکتیکی و متخصص در مدیریت انسانی
به نوکمپ آمد. دومی را دیدیم اما برای اولی دلمان تنگ شده. سوال این نیست
که آیا او به اندازه کافی خوب بوده یا نه بلکه سوال این است که آیا کس
دیگری وجود ندارد که با منابع در دسترس او عملکرد بهتری داشته باشد هر چقدر
هم که تیم بد و نامتعادل جمع شده باشد. باورش سخت است که در تمام دنیا یک
نفر پیدا نمیشود که بتواند بهتر باشد؛ به مربیهایی که در باشگاههای دیگر
مشغول کار هستند، کاری نداریم.
بارتومئو شاید نظرش را تغییر ندهد و فکر کند والورده ارزش یک فرصت دیگر را
دارد اما چه والورده بماند و چه برود، مهم است که بارسلونا درک کند فقط به
خریدهای دهان پرکن و چشمگیر نیست. تلاش برای جذب آنتوان گریزمان و ماتیس
دلیخت برای پیوستن به فرنکی دیونگ که آمدنش قطعی شده، عالی است اما تیم
نیاز به جراحی بیشتری دارد. عاقلانهتر است به جای خرج این همه پول برای یک
فوقستاره یعنی کاری که در قبال کوتینیو انجام شد، سعی شود دو سه جای تیم
ترمیم شود.
منبع: ESPN