دوستداران حیات وحش کم و بیش با مهندس نادررضا نوری ۶۰ ساله آشنا هستند. آنهایی که اهل قزوین و باراجینند هم او را بخوبی میشناسند؛ مردی که زندگیاش را وقف حیوانات کرده و از تیمار و نگهداریشان لذت میبرد. مهندس نوری ۶ سالی میشود که همراه همسر امریکاییاش مسئولیت پارک حیوانات باراجین قزوین را برعهده گرفته. آنها آنقدر عاشق حیوانات هستند که حتی برخی از آنها را برای مداوای ویژه و تخصصی به خانه میبرند. این مرد درشت هیکل با سبیلهای بلند سفیدش را در پارک حیوانات ملاقات میکنم. مردی با لباس چریکی و صدایی رسا که هیچ چیزی از یک فرمانده منظم و جسور کم ندارد. او برای همه حیواناتی که در این دهکده زندگی میکنند اسم گذاشته مثلاً توله خرسی را که چند سال پیش به دهکده آوردند «بهادر» صدا میزند. او دو سال پیش برای بهادر جفت انتخاب کرده و حالا آنها خانوادهای ۳ نفره هستند.
نوری هراز گاه هم توی قفس شیرها یا تنها ببر دهکده که با سگی از نژاد هاسکی زندگی میکند، میرود و با آنها بازی میکند. آدم هری دلش میریزد که نکند ببر ۳ متری به او آسیبی بزند یا شیر نری که غرشش تن و بدن هر تماشاچی را میلرزاند حمله کند و خدای ناکرده کار دستش بدهد. اما نوری با همه حیوانات دهکده رفیق است؛ از شیر و ببر و خرس گرفته تا گرگها و گاومیشها و مارها و پرندگان شکاری و غیرشکاری. طوری که تا صدایشان میکند به سرعت خودشان را به او میرسانند. کافی است سری به این دهکده بزنید تا با چشم خود دوستی حیوانات را با این مرد ۶۰ ساله ببینید.
نادررضا نوری افسر مهندس متروی تهران بوده و پس از ۴۰ سال خدمت ۶ سال پیش تصمیم میگیرد همراه با همسرش در قزوین به حیواناتی که نیاز به مراقبت و تیمار دارند، رسیدگی کند. او همراه با ۵۵۰ حیوانی که به آنها رسیدگی میکرده به دهکده حیوانات باراجین مهاجرت میکند و حالا این مرکز به عنوان تنها دهکده ویژه حیوانات در کشور مورد استقبال بسیاری از دوستداران حیات وحش قرار گرفته است. همراه با او گشتی در دهکده میزنیم و از میان جایگاه حیوانات عبور میکنیم. وقتی از کنار خانه گوزن و آهو رد میشویم، آنها با دیدن رئیس نزدیک میآیند تا مهندس دستی روی سرشان بکشد.
مهندس نوری از گذشتهاش و اینکه چطور شد زندگیاش را وقف حیوانات کرد برایم میگوید: «من عشقورزی به حیوانات را از مادرم یاد گرفتم. مادر خدا بیامرزم از حیوانات زخمی مراقبت میکرد و بعد از تیمار توی طبیعت رهایشان میکرد. از بچگی با حیوانات خو گرفتهام. یادم میآید ۶-۵ سالم بود که با توله پلنگی بزرگ شدم. همیشه توی حیاط خانهمان ۵۰- ۴۰ تایی حیوان مجروح و تیرخورده داشتیم که مادرم درمانشان میکرد. من به عنوان پسر ارشد راه او را ادامه دادم و پیش از اینکه به اینجا بیایم خانه بزرگی در کرج داشتم و آنجا از حیوانات نگهداری میکردم. تنها خانهای که مجوز سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان دامپزشکی را داشت، خانه من بود چراکه سعی کرده بودم بهترین امکانات را برای حیوانات مهیا کنم.»
از کنار محوطهای رد میشویم که دو خرس بزرگ و یک توله خرس در آن زندگی میکنند. اسم خرس نر بهادر است. مهندس او را صدا میزند و خرس با آن هیکل چند صد کیلوییاش میدود سمت رئیس دهکده. بهادر روی دوپا میایستد و رئیس را بغل میکند. نوری به او میگوید: «بابا رو بوس کن.» بهادر، گونه پدر را میبوسد و از او سیب زردی پاداش میگیرد:
«بهادر توله بود که سرپرستیاش را به من دادند. بزرگش کردم و برایش زن گرفتم. حالا هم یک بچه تپل دارد. اگر زنبورداران بدانند که خرس چه منفعتی برایشان دارد هیچ وقت به آنها آسیبی نمیزنند و تلهای برایشان نمیگذارند. به عنوان مثال خرسها در طبیعت با خوردن گلهای وحشی و دفع آنها باعث چند برابر شدن گلها در مناطق مختلف میشوند. خرسها بطور طبیعی به افزایش تعداد گلها در طبیعت کمک میکنند.
بگذارید مثال دیگری بزنم. خیلی از کشاورزان و باغداران برای گرازها تله میگذارند و حرفشان این است گرازها محصولاتشان را از بین میبرند ولی به این حقیقت نرسیدهاند که گرازها تراکتورهای طبیعت هستند. دندانهای گراز مثل خیش میماند و زمین را شخم میزند و ریشه گیاهان را از زیر خاک بیرون میکشد و این کارشان باعث میشود زمین نفس بکشد و باران راحتتر به زمین نفوذ کند. اگر در جنگلی گراز نباشد باید فاتحه آنجا را خواند چرا که شاهد آتشسوزیهای پی در پی خواهیم بود.»
ضلع شمالی دهکده حیوانات، جایگاه بزرگی است که خانه انواع و اقسام پرندگان است؛ از پرندگان آبزی مثل قو و اردک و دمجنبانک و لکلک و فلامینگو گرفته تا پرندگان شکاری کوچک مثل شاهین و قرقی. پرندگان بزرگتر در جایگاهی دیگر قرار گرفتهاند. از مهندس نوری میپرسم چرا این پرندگان به طبیعت بازگردانده نمیشوند. او در پاسخ میگوید: «همه پرندگان و حیواناتی که در این دهکده میبینید یا از سوی انسانها مجروح شدهاند یا در اسارت بودهاند. حیواناتی که موفق به مداوای صد درصد آنها شدهایم به طبیعت بازگرداندهایم ولی آنهایی که نقص عضو شدهاند یا شرایط بازگردانده شدنشان وجود نداشته همینجا ماندهاند و ما از آنها به بهترین شکل مراقبت میکنیم. اما متأسفانه برخی حیوانات که در اسارت به دنیا آمدهاند نمیشود به طبیعت بازگرداند چون احتمال از بین رفتنشان خیلی زیاد است بنابراین میهمانان همیشگی ما هستند. درحال حاضر تعدادی از پرندگان و حیوانات متعلق به کسانی است که نتوانستهاند از آنها مراقبت کنند و سرپرستیشان را در اختیار ما گذشتهاند.»
مهندس تکه گوشتی در دست میگیرد و آن را بالای سرش نگه میدارد و یکی از شاهینها را صدا میزند. شاهین چند دور بالای سرش پرواز میکند و با چنگالهایش تکه گوشت را میگیرد. طوطیهای آمازون هم با دیدن او از شاخه درختان پایین میآیند و روی شانهاش مینشیند. این صحنه آدم را یاد کارتون «سرندی پیتی» میاندازد که پسربچهای به نام «کنا» با همه حیوانات جزیره ناشناخته دوست بود.
قرار است تا چندی دیگر نخستین بیمارستان حیوانات هم در این دهکده راهاندازی شود. بیمارستانی با بخشهای تخصصی مثل سونوگرافی، رادیولوژی، ارتوپدی و… تا حیوانی که بیمار یا مجروح شد، در این بیمارستان بطور تخصصی تحت درمان قرار گیرد.
به گفته مهندس نوری «در این دهکده برای فرهنگسازی و آشنایی کودکان با حیوانات قرار است کافی شاپهایی راهاندازی شود که کودکان همراه با بزرگترهایشان ساعتی را کنار حیوانات بگذرانند و حتی بتوانند آنها را لمس کنند. با این کار میخواهیم تصورات کودکان از برخی حیوانات از نو ساخته شود.
این را باید بگویم که دهکده حیوانات برای خودش قوانین خاصی دارد مثلاً اگر حیوانی بقیه را اذیت کند و این آزارها ادامه داشته باشد در محوطه ویژهای بازداشت میشود و آنجا برای مدتی میماند تا متوجه کار اشتباه خود شود. اگر اخلاقش خوب شود از بازداشتگاه آزاد میشود اگر نه میماند تا بالاخره رفتارش را اصلاح کند!»
اگر میخواهید حیوانات را از نزدیک ببینید و آنها را نوازش کنید، ساعتی پیش آنها بمانید و از زندگی آنها سر دربیاورید سری به دهکده حیوانات باراجین بزنید، حیواناتی که رئیس دهکده را جزئی از خانواده خود میدانند و او را دوست دارند. حتماً سری هم به بهادر، خرس قهوهای دهکده بزنید که همراه با همسر و پسرش زندگی آرامی دارند.