ربودن پدر به خاطر بدهی ۵۰۰ میلیون تومانی پسر

سایت بدون – چهار مرد تبهکار وقتی از دریافت طلب ۵۰۰ میلیون تومانی خود از مرد مغازه‌دار ناامید شدند،  پدر او را گروگان گرفتند.
ب دوشنبه گذشته مرد جوانی به نام شاهرخ در تماس با پلیس از ربوده شدن پدرش خبر داد. او در تحقیقات گفت: پدرم امروز برای خرید از خانه‌اش در شمال تهران خارج شد و دیگر برنگشت. گوشی تلفن همراه پدرم نیز خاموش بود.
این مرد به پلیس گفت: من مغازه لوازم خانگی دارم و به خاطر شرایط اقتصادی کشور و کسادی بازار به چند نفر از همکارانم بدهکار شدم. آنها مرا تهدید کرده بودند که اگر طلب‌شان را ندهم، اتفاقات بدی برای من می‌افتد. اما توجهی نمی‌کردم، تا اینکه پدرم ناپدید شد. همان لحظه حدس زدم که پدرم را ربوده‌اند تا به بدهی ۵۰۰ میلیون تومانی‌شان برسند. اما شک داشتم.
شاهرخ ادامه داد: این حدس زمانی به یقین تبدیل شد که چند ساعت بعد از ناپدید شدن پدرم یکی از طلبکارها با من تماس گرفت. او گفت که پدرم را ربوده‌اند و اگر می‌خواهم او را دوباره ببینم، باید بدهی‌ام را تسویه  کنم. اما من توانایی پرداخت بدهی را ندارم.
دستگیری نخستین متهم
به دنبال شکایت مرد جوان، تحقیقات برای آزادی گروگان ۷۰ ساله به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. کارآگاهان اداره آگاهی در نخستین گام به سراغ مرد تماس گیرنده به نام سروش رفتند و او را دستگیر کردند.
آزادی گروگان
در حالی که بررسی‌های کارآگاهان جنایی ادامه داشت، ۴۸ ساعت بعد  مرد میانسال در تماسی که با پسرش داشت گفت: مردانی که مرا ربوده بودند ساعتی قبل دست و پا بسته در محله‌ای خلوت در یکی از شهرهای غربی کشور رهایم کردند.
موضوع رهایی گروگان ۷۰ ساله بلافاصله به پلیس و بازپرس جنایی اعلام شد و اوبه تهران برگردانده شد.
۲ روز حبس
مرد میانسال پس از آزادی در تحقیقات گفت: روز حادثه برای خرید از خانه خارج شدم که چهار مرد سوار بر خودروی پژو راهم را سد کردند. آنها خودشان را مأمور پلیس معرفی کردند و از من خواستند همراه‌شان بروم.  اما من مقاومت کردم که آنها با زور مرا سوار خودروشان کرده و پس از بستن دست و پایم، مرا زیر صندلی عقب قرار دادند. از صحبت‌هایشان و مسیر زیادی که طی کردیم معلوم بود از تهران خارج شده‌ایم. اما چون چشم‌هایم بسته بود، نمی‌توانستم ببینم که کجا هستیم. آنها وارد یک خانه باغی شدند و در این مدت مرا آنجا حبس کردند. در دو روزی که گروگان مردان ناشناس بودم، آنها کاری به من نداشتند. اما تهدید می‌کردند که اگر پسرم پولی به آنها ندهد، اتفاقات بدی برای من رقم می‌خورد.او ادامه داد: بعد از ۴۸ ساعت و زمانی که متوجه شدند یکی از همدستان‌شان بازداشت شده است، دوباره مرا سوار خودروی پژو کردند و در محلی خلوت از خودرو بیرون انداختند.
با آزادی مرد میانسال و شناسایی هویت سه متهم دیگر این پرونده، بازپرس سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت آنها را صادر کرد.

مطلب پیشنهادی

پایداری باور؛ چرا ما مقابل تغییر در عقایدمان مقاومت داریم

سایت بدون – مقاومت در برابر تغییر باور، که به اثر بازگشتی یا محافظه‌کاری مفهومی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *