سایت بدون -زندگی سیداشرفالدین حسینی گیلانی، شاعر انقلابی و مدیر روزنامه «نسیم شمال» که نام و آوازه شعرهای مردمیاش، از آغازین روزهای صدور فرمان مشروطیت بر سر زبانها افتاد، در سال ۱۲۸۷ یا به روایتی ۱۲۸۸ هـ.ق در قزوین شروع شد. به گزارش پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، وی پس از کسب علوم مقدماتی در زادگاهش، برای ادامه تحصیل به نجف و عراق رفت. اشرفالدین پس از پنج سال به ایران بازگشت و بعد از یک سکونت پنجساله در تبریز، به گیلان و رشت رفت؛ جایی که تحولات روحی، سیاسی و ادبی وی در آن شکل گرفت. سکونت او در رشت، همزمان با اوجگیری مشروطهخواهی و صدور فرمان مشروطیت به وسیله مظفرالدینشاه شد. معلوم نیست که تحولات فکری و سیاسی اشرفالدین، پیش از سفر به رشت چگونه بوده، امّا آن چه مسلّم است، اقامت وی در رشت، آغازگر تحولات بزرگی در زندگی سیاسی، اجتماعی و ادبی وی شد. این مرد ساده و بیپیرایه، به واسطه آشنایی با رهبران مشروطیت در گیلان، به افکار آزادیخواهانه و ضد استبدادی خود سامان بخشید و شجاعت کافی را برای رویایی با مظاهر استبداد، استثمار، فقر و نیز خرافهپرستی، در خود به وجود آورد. وی در همان زمان، روزنامه منظوم «نسیم شمال» را منتشر کرد. با به توپ بسته شدن مجلس به دستور محمّدعلیشاه و آغاز استبداد صغیر، زندگی اشرفالدین وارد مرحله بسیار مهّمی شد. به دار آویخته شدن مشروطهخواهان در باغ شاه، سبب شد این تحولات روحی در وی اوج گیرد. اشرفالدین پس از این حادثه، مدتی متواری شد، ولی پس از هفت ماه، با آزادی رشت به دست آزادیخواهان به این شهر بازگشت و به «کمیته ستّار»، که به وسیله معزالسلطان، تربیت، کسمایی و برادران اسکندانی و عدهای از مبارزان گیلانی شکل گرفته بود، پیوست. بسیاری از اندیشههای آزادیخواهانه و حساسیتهای روحی اشرفالدین، در همین سالهای پراضطراب شکل گرفت. وی پس از بازگشت، مجدداً روزنامه نسیم شمال را که در این مدت توقیف بود، منتشر کرد. اشرفالدین که در این سالها به «نسیم شمال» معروف شده بود، شعرهایش را روی کاغذهای سادهای مینوشت و به چاپخانهای کوچک میفرستاد و خود نیز، پس از حروفچینی نوشتهها در چاپخانه، ویراستاری آن را بر عهده میگرفت. پس از برکناری محمّدعلیشاه از سلطنت و جانشینی احمدشاه، نسیم شمال دست از انتقادهای تند و تیز به دولتهای مشروطه بر نداشت. قلم تند و بیپیرایهاش کم کم دشمنانی را نیز در میان حاکمان زمانه برای وی ایجاد کرد. انتشار روزنامه او در شهر غوغایی به وجود میآورد.
دیوانه یا عاقل؟!
یکی از معماگونهترین حوادث زندگی «نسیم شمال»، اتهام دیوانگی و انتقال وی به دارالمجانین بود. شکی نیست که قلم تند و تیز وی، دشمنتراش بود؛ اشرفالدین در اشعار انتقادیاش، هیچ کس را بینصیب نمیگذاشت؛ از دولتمردان مستبد تا شاه و همچنین سران مشروطه، همگی طعم تلخ طعنههای وی را که برای مردم شیرین بود، چشیده بودند. به تعبیر سعید نفیسی، نسیم شمال «از میان مردم بیرون آمد، با مردم زیست و در میان مردم فرو رفت. هنگامی که روزنامهفروشان دورهگرد روزنامه او را اعلام میکردند، به راستی مردم هجوم میآوردند.» آیا به راستی این دشمنان سیاسی «نسیم شمال» بودند که مقدمات حضور وی را در تیمارستان فراهم کردند؟ به نظر می رسد که چنین بوده است. سعید نفیسی که بارها وی را در «دارالمجانین» ملاقات کرده و بارها برای دلجویی از اشرف الدین به دیدنش رفته بود، با چشم خود دیده است که اتاقی در حیاط تیمارستان به سید اختصاص دادهاند. او در این باره مینویسد:«من نفهمیدم چه نشانه جنونی در این مرد بزرگ بود؛ همان بود که همیشه بود، مقصود این کار چه بود؟ این یکی از معماهای بزرگ دوران ماست.»
برچسببدون سایت بدون سعید نفیسی سیداشرفالدین حسینی گیلانی نسیم شمال
مطلب پیشنهادی
حتما باید دید/ مارمولک؛ روایت راه های رسیدن به خدا
سایت بدون – فیلم مارمولک یکی از برجستهترین و محبوبترین آثار سینمای ایران است که …