سایت بدون -روزی مردی در جمعی از بزرگان نشسته بود و از قرآنی که فروخته بود حرف می زدو می گفت:« این قرآن را فلان استاد به خطی خوش نوشته بود ،فلان استاد با آب طلا تذهیب کرده بود و …یک یهودی آن را به بهایی زیاد از من خرید»
بزرگان و علمایی که در آن جمع حضور داشتند اعتراض کردند و گفتند که فروختن چنین قرآنی به یک یهودی کار درستی نبود و نباید این کار را می کردی که مرد گفت:«قرآن من آن قدرها هم قرآن نبود»
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی بخواهد با توجیه های آبکی و دم دستی اشتباه خود را لاپوشانی کند