سایت بدون – روزی ملانصرالدین در خانه اش نشسته بود
همسایه اش آمد و گفت : دیروز همسرم کلی لباس شسته است
و برای خشک کردن آن طناب کم آورده ایم
می شود بند رخت خود را به ما قرض بدهید؟
ملا که می دانست پروسه باز کردن بند رخت و دوباره بستن آن سخت است
از همسایه هم دل خوشی نداشت
گفت: بند رخت ما الان پر است و نمی توانیم آن را به شما بدهیم
همسایه رفت از پشت بام دید ، بند رخت خانه ملا نصرالدین خالی است
فریاد زد: ملا! بند رخت شما که خالی است
ملا هم گفت: ما روی بندمان ارزن پهن کردیم تا خشک شود
همسایه گفت: مگر روی طناب ارزن پهن می کنند
ملا جواب داد: اگر نخواهیم بند را به شما بدهیم ، هر چه بخواهیم روی آن پهن می کنیم
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند برای انجام ندادن کاری، دلایل غیر منطقی بیاورند