بدون دانستن حق شماست ، بیشتر بدانید
سایت بدون – روزی دلقکی در محضر پادشاه نشسته بود و تند و تند چیزی می نوشت، پادشاه از او پرسید چه می نویسی ، دلقک جواب داد: اسم ابلهان و احمق های شهر را می نویسم …پادشاه لیست را از گرفت و دید نام خودش در صدر این لیست است.عصبانی شد و خواست دلقک را تنبه کند، دلقک امان خواست و در خواست توضیح دادن کرد.
پادشاه قبول کرد، دلقک گفت: شما چند روز قبل هزاران دینار به فلان تاجر دادید تا از هندوستان فلان چیز را بخرد، اگر برنگشت چه؟ آیا شما احمق نبودید که به او اطمینان کردید؟
پادشاه گفت:بله ، آن تاجر از بزرگان است و من به او اطمینان دارم
دلقک در جواب گفت:اگر تاجر برگشت ، اسم شما را از این لیست خط می زنم و نام تاجر را می نویسم( یعنی اسم هایم و لیست اسم هایم را تغییر می دهم چون تاجر که می توانست این همه پول بدون تضمین را به جیب بزند، این کار را نکرد و برگشت)
البته برای ضرب المثل «اسمم را عوض می کنم » ریشه دیگری هم وجود دارد. ریشه خیلی ساده ای که می گوید که آدم هایی که پیش بینی و ارزیابیشان درست از کار نمی آمد به ویژه در مسائل مهم مملکتی از قبیل جنگ و اقتصاد مجبور بودند ، فرار کنند و با هویت تازه ای در جای تازه ای زندگی تازه ای را شروع کنند ، این مساله بیشتر در مورد پیشگوها و منجمان دربار صادق بود.
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند که پیش بینی من خیلی دقیق است و مو لای درز آن نمی رود.
