سایت بدون – می گویند روزی همه خان ها و ثروتمندان دور هم جمع شده بودند
و غذا می خوردند ، نوکرهای این خان ها هم بیرون اتاق منتظر ارباب های خود بودند
یکی از نوکرها وقتی اربابش بیرون آمد متوجه شد که روی سبیل ارباب بخشی از غذا مانده و پاک نشده
خواست به شکلی اربابش را متوجه موضوع کند برای همین گفت: بلبل به شاخ گل نشسته
این طوری هم از اربابش تعریف کرد و هم او را متوجه کرد
یکی دیگر از خان ها وقتی این را دید
نوکرش را شماتت کرد که یاد بگیر و مثل او به من تذکر بده
دفعه بعد که خان ها دور هم جمع شده بودند
خان در میانه غذا به مستراح رفت و غذای حاجت کرد
وقتی بیرون آمد ، نوکر متوجه شد که بخشی از غذا روی لب ارباب مانده
هر چه فکر کرد به ذهنش نیامد که نوکر قبلی چه گفته بود که اربابش خوشش آمده
برای همین گفت: ارباب ارباب از همان چیزها روی سیبلت مانده
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی حرف را درست یا در زمان درست نمی زند و بخواهند بگویند که درست حرف بزن