ریشه و داستان ضرب المثل « دست از ترنج نشناختن»

سایت بدون – می گویند وقتی پریشانی و بدنامی زلیخا در مورد عشق به حضرت یوسف (ع) بالا گرفت ، او برای این که به آن ها ثابت کند که چرا عاشق شده ، زنان بزرگان مصری را به مجلسی دعوت کرد ، در مقابل آن ها یک ترنج یا پرتقال و یک کارد و چاقو گذاشت و از یوسف (ع) خواست وارد مجلس شود ، زیبایی حضرت یوسف تا به آن جا بود که آن ها به جای بریدن میوه ای که مقابلشان بود ، دست خود را بریدند

این حکایت در شعر فارسی نماد بسیاری داشت اما شاید نزدیکترین به این روایت را می توان در این بیت از استاد سخن سعدی پیدا کرد

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی/روا بود که ملامت کنی زلیخا را

این ضرب المثل به هنگام آشفتگی و پریشان حالی به صورت ضرب المثل مورد استفاده و اصطلاح قرار می گیرد زیرا در این صورت و حال چون فکر و حواس آدمی به خوبی کار نمی کند لذا اعمالی خلاف عرف و عادت سر می زند و موجب ندامت و شرمندگی … همچنین در زمانی هم استفاده می شود که اگر بخواهیم کسی را مورد ملامت قرار دهیم باید خود را در موقعیت او قرار دهیم بعد سرزنش کنیم

مطلب پیشنهادی

حتما باید دید/ مارمولک؛ روایت راه های رسیدن به خدا

سایت بدون – فیلم مارمولک یکی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین آثار سینمای ایران است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *