ریشه و داستان ضرب المثل «روغن ریخته نذر امامزاده کردن»

سایت بدون – می گویند در روستایی مردم در حال ترمیم بنای امامزاده ده بودند

در روستا مردی زندگی می کرد که کارش تجارت بود

بین روستاها حرکت می کرد و اموال را بین مردم می فروخت

این مرد که ثروتمند بود و البته بخیل و خسیس

در مقابل تقاضای مردم همواره وعده آینده و معامله بعدی را می دید

یک روز در راه منتهی به ده

الاغ مرد تاجر افتاد و بارش به زمین ریخت

در همین حال مردم به او پرسیدند و گفتند: نمی خواهی چیزی نذر امامزاده کنی ما ساختمان را ساختیم لااقل در نذری شریک شو

مرد گفت: چرا! همین روغن های ریخته شده را نذر امامزاده می کنم

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی چیزی به درد نخور و بی ارزش را بذل و بخشش می کند

ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *