سایت بدون – اصل این ضرب المثل از باب اول بوستان سعدی است
ندانم کجا دیدهام در کتاب
که ابلیس را دید شخصی به خواب
به بالا صنوبر، به دیدن چو حور
چو خورشیدش از چهره میتافت نور
فرا رفت و گفت: ای عجب، این تویی
فرشته نباشد بدین نیکویی
تو کاین روی داری به حسن قمر
چرا در جهانی به زشتی سمر؟
چرا نقش بندت در ایوان شاه
دژم روی کردهست و زشت و تباه؟
شنید این سخن بخت برگشته دیو
به زاری برآورد بانگ و غریو
که ای نیکبخت این نه شکل من است
ولیکن قلم در کف دشمن است
ماجرا از این قرار است که کسی شیطان را در خواب می بیند ،او به هر حال زمانی فرشته بوده و از مقربین درگاه الهی بوده
پس صورتی بس زیبا دارد
بس زیبا
علی رغم باطن نازیبایش که به سرکشی و طغیان کشید
این زیبایی صورت مرد را به تعجب واداشت
از او پرسید تو چرا به این زیبایی رادر تصاویر و نقاشی ها زشت می کشند
شیطان گفت: به خاطر این است که قلم در دست دشمن است و او من را می کشد
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی بخواهد بگوید به این دلیل بدی هایش بزرگ شده و خوبی هایش دیده نمی شود به این خاطر است که دیگرانی تصویرمرا ساخته اندکه نیت خوبی ندارند