سایت بدون -می گویند روزی ملانصرالدین سفره ای انداخته بود و داشت غذایی می خورد، در همان زمانی سواری رد شد ، میرزا طبق عادت به آن سوار بفرما زد و گفت بیا سر سفره ما بنشین ، ملا نصرالدین فکر می کرد که سوار چون در حال حرکت است ، تعارف را رد می کند اما سوار گفت :باشد آمدم
سوار که از اسبش پیاده شد، دنبال جایی می گشت که میخ طویله را بکوبد و افسار اسب را به آن ببندد ، جایی پیدا نکرد و از ملا پرسید این میخ طویله را کجا بکوبم ، ملانصر الدین جواب داد:«سر زبان من » ….یعنی این زبان من را لعنت که به تو تعارف زدم …این ضرب المثل در زمانی به کار می رود که زبان بی دلیل باز شود و کاری کند که باعث دردسر شود.
نننننن
م ایا مکاعیل است به خدا ا گر پیش بودم مرا اعدام میکرد اگر اول خودم میرفتم به خانه ای الان بخاطره چیست که تنها شدم ازقلبم خبرنداشتم ولی کسانی بودند خبرداشتن از این قلب آنها هیزم جهنم هستند