سایت بدون – شاه عباس صفوی عادت داشت که با لباس مبدل شب ها در خیابان های شهر بگردد تا بداند در مملکت تحت حکومتش چه می گذرد، یکی از شب ها شاه عباس دم در خانه ای رفت که در آن پیرزنی منزل داشت. شاه دید در این منزل بزمی برقرار است و از آن صدای ساز و دهل می آیدو در بین آن پیرزن با اشعاری تند درباره شاه عباس آواز می خواند. به درون خانه و اتاق رفت و پیرزن را دید.
شاه عباس فردای آن روز پیرزن را خواست و از او پرسید که اگر کسی به پادشاه توهین کند جزایش چیست؟ پیرزن که شصتش خبردار شد گفت: اعدام اما به او فرصت آخرین خواسته را هم می دهم ، شاه عباس گفت: آخرین خواسته تو چیست؟ گفت می خواهم برای آخرین بار به آن خانه ای بروم که شما دیشب بر دم در آن آمدی ..با گزمه و پاسبان او را به در آن خانه بردند او بلافاصله یک کلنگ در دست گفت و شروع کرد به خراب کردن دیوارهای اتاقش … به او گفتند که چرا این کار را می کنی؟ گفت: این چهار دیوار اگر اختیار این را به من نمی دهد که کاری که می خواهم بکنم و چیزی که می خواهم بگویم ، به چه دردی می خورد
چهار دیواری اختیاری ضرب المثل و اصطلاحی که برای این به کار می رود که کسی می خواهد بگوید که می خواهم این کار با سلیقه و ذوق خودم انجام دهم