سایت بدون – آمار خودکشی در جهان رو به افزایش است و با معضلی فراگیر روبهرو هستیم که روزبهروز دامنگیرتر میشود. از این رو محققان بیش از پیش در تلاشند تا راهی برای شناسایی افراد در معرض خطر پیدا کنند. اتکا به دادههای آماری تابهحال راهکار چندان موفقی برای این مهم نبوده، اما جمعی از محققان با رویکردی جدید به الگویی برای این شناسایی دست یافتهاند. معمولا روانپزشکان و جامعهشناسان روی مرگهای ناشی از خودکشی تحقیق میکنند، اما میخواهیم از کسی حرف بزنیم که از دنیای میکروبیولوژی به تحقیق خودکشی روی آورد. کیمبِرلی رِپ (Kimberly Repp) پیشتر تنها روی شیوع و علل بیماریهای عفونی مانند آنفلوآنزا کار میکرد و هیچ سروکاری با تحقیقات خودکشی نداشت. تا اینکه در سال ۱۳۹۱/ ۲۰۱۲ از سوی مقامات واشنگتن در ایالت اورِگان برای تحقیق روی خودکشیهای منطقه گمارده شد. از اینجا بود که رِپ در مسیری قرار گرفت که در نهایت توانست با وجود افزایش کلی خودکشیها در جهان به کاهش آمار خودکشی منطقه کمک کند.منبع: Scientific American سرگذشت یک ناجی
وقتی رِپ
در سال۱۳۹۱/ ۲۰۱۲ به آمار نگاه کرد، تازه متوجه شد خودکشی چه معضل بزرگی
است و اتفاقا چقدر در میان مردان سفیدپوست سالخورده شیوع دارد. دادههایی
که در اختیار رِپ گذاشته شده بود بیشتر اطلاعات آماری بود که دورهای به
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها گزارش میشد، اما رِپ معتقد بود
تجزیهوتحلیل این قبیل دادههای آماری کمکی به کاهش نرخ خودکشی نمیکند.
بنابراین بهناچار به مدیران بالادستیاش گزارش کرد با این دادههای کلی
نمیتواند راهحل بهدردبخوری ارائه کند و فقط نشان میدهد شیوع خودکشی در
چه جمعیتهایی بالاتر است. رِپ درعوض ترجیح داد برای جمعآوری اطلاعات با
کارآگاهانی که روی پروندههای جنایی تحقیق میکردند همراه شود. البته که
این همراهی روحیه و انگیزه مشتاقی میطلبید و رِپ هم کم علاقهمند نبود.
بنابراین با کارآگاه چارلز لوواتو (Charles Lovato) همراه شد و بیش از یک
سال در کنار لوواتو به تحقیقاتش ادامه داد. رِپ میگوید از همان موقع ارزش و
احترام خاصی برای کارآگاهان جنایی قائل است، زیرا این تجربه بهانهای شد
تا بفهمد کارآگاهبودن چه شغل سختی است. رِپ بهطور خاص روی پرسشهایی که
لوواتو از خانواده و دوستان درگذشتگان میپرسید کار میکرد و نیز روی نحوه
ثبت اطلاعات در صحنه مرگ متمرکز بود. همه اینها به رِپ نشان داد که بسیاری
از اطلاعات مفید برای کشف علل خودکشی هرگز در گزارشهای ارائهشده به
نهادهای ذیربط
راه نمییابند. به این معنی که بخش مهمی از دادهها در
نگارش گزارشهای لحاظ نمیشدند. بنابراین رِپ با کمک لوواتو و همکارانش
چکلیستی تهیه کردند که همه موارد حائز اهمیت را شامل میشد.
این
چکلیست درواقع ابزار جدیدی برای جمعآوری دقیقتر اطلاعات بود و علاوهبر
دادههایی مانند سن و علت مرگ شامل سؤالات بله/خیر هم میشد. سؤالات
بله/خیر در این چکلیست برای جمعآوری اطلاعات در زمینه موضوعاتی از قبیل
نوشیدن الکل، سابقه خشونت، مشکلات سلامت و وضعیت شغلی بودند. همچنین
مقامات مسؤول در این پروژه دست به ایجاد فرآیندی زدند که بتوان موارد
خودکشی را با نگاهی جزئیتر بررسی کرد. طی این فرآیند (البته پس از اعلام
رضایت خانواده متوفی) اعضای تیم تحقیقاتی میتوانستند برای بررسی جزئیات
وارد عمل شوند. رِپ و این تیم درواقع میبایست به جزئیاتی دست مییافتند که
درنهایت بتوان به راهحلی برای پیشگیری از خودکشیهای مشابه رسید. جالب
است که نتیجه همه این زحمات جواب هم داد.
خودکشی قابلپیشگیری است
رِپ
و تیم تحقیقاتی حاضر در پروژه در کمال شگفتی دریافتند شمار قابلتوجهی از
خودکشیهای منطقه در هتل و مسافرخانه صورت میگیرد. حتی مشاهده شد برخی
خودکشیکنندهها در هفتهها یا روزهای اخیر عمرشان وقایع تلخی همچون تخلیه
اجباری ملک را پشت سر گذاشته بودند. یا در نمونههایی دیگر مشاهده شد که
افراد بحرانزده در آمریکا، حیوانات خانگی خود را به پناهگاهها سپرده
بودند. اما فکر میکنید که این اطلاعات چه کاربردی دارند؟
کارشناسان
معتقدند خودکشی قابلپیشگیری است. یعنی میتوان به مردم آموزش داد که به
نشانههای خودکشی واقف باشند و افراد در شُرُف ارتکاب را شناسایی کنند. اما
نیازی نیست خودشان برای نجات مستقیما وارد عمل شوند. بلکه کافی است با
متخصصان این امر تماس بگیرند و فرد شناساییشده را گزارش دهند. این
آموزشها برای شناسایی افرادِ در شرف خودکشی بهمنزله نوعی امدادرسانی برای
احیای سلامت روحی است.
آموزشهای مذکور تا پیش از نتایج تحقیقات فوق
بیشتر به کسانی نظیر مشاوران، مربیان و روحانیون داده میشد. اما نتایج
بهدستآمده نشان داد کسانی که معمولا آخرین لحظات متوفی را میبینند اینها
نیستند. پس مقامات تصمیم گرفتند افرادی مانند پرسنل مسافرخانهها و
کارکنان پناهگاههای حیوانات و کلینیکهای درد را هم تحت آموزش
قرار دهند.
آنچه باید آموزش داد
در
این آموزشها یاد میگیرند چگونه افراد پریشان و بحرانزده را شناسایی
کنند. بهویژه میآموزند چگونه باید از این افراد بپرسند که آیا ناآرامی
بحرانگونهای در زندگیشان رخ داده یا نه. این افراد قرار نیست نقش مشاور
را بازی کنند یا کاری کنند که فرد پریشان حال بهتری پیدا کند. بلکه، همان
طور که پیشتر هم گفتیم، تنها باید پس از شناسایی با مرکز تماس بگیرند تا
کارشناسان خودشان را برسانند.
دِبرا دارماتا، هماهنگکننده این آموزشها
در شهرستان واشینگتن در ایالت اورِگان است و میگوید که از سال ۱۳۹۳/
۲۰۱۴ بیش از ۴۰۰۰ نفر از ساکنان منطقه تحت آموزشهای پیشگیری از خودکشی
قرار گرفتهاند.
بهموجب تغییرات انجامگرفته در پی نتایج تحقیقات رِپ و
همکارانش، نرخ خودکشی در این منطقه از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ تا ۴۰ درصد کاهش
یافته است و این پیشرفت بزرگی است.
رِپ تـأکیــد دارد که نتــایج فــوق
قابلتعمیم نیست. آنچه برای مثال در حومه پورتلند صدق میکند ممکن است در
سایر نقاط آمریکا صحیح نباشد، چه برسد به سایر کشورها در هر منطقهای باید
برحسب اطلاعات محلی عمل کنند، اما برای جمعآوری اطلاعات و کشف الگوها
میتوان از همان سیستم پیادهشده توسط رِپ و همکارانش الگو گرفت. این دقیقا
همان کاری است که اکنون در برخی نقاط دیگر آمریکا در حال انجام است و
میتواند الگوی اولیهای برای سایر کشورهای جهان باشد تا متناسب با قوانین و
الزامات خود اقدام کنند.