سایت بدون -این روزها استقبال جهانی از فیلم «حماسه کولی» که راوی قصه گروه موسیقی راک «کوئین» و خواننده مشهور آن فِردی مرکوری است، به تیتر یک اخبار هنری و سینمایی جهان تبدیل شده است. آثار سینمایی که مُهر «زندگینامه» بر خود دارند، معمولا اکرانی محدود و کمفروش را تجربه میکنند، اما «حماسه کولی» را باید یکی از استثناهای بزرگ این قاعده محتوم به شمار آورد، هرچند که جذابیت نام فردی مرکوری را نیز در این ماجرا نباید دستکم گرفت.
تولد یک پدیده
هنگامی که برایان می، راجر تیلور و تیم استافل حین تحصیل در کالج سلطنتی لندن تصمیم به راهاندازی یک گروه موسیقی راک گرفتند، تصورش را هم نمیکردند یکی از دوستان استافل با نام فرخ بُلسارا که فقط برای یک کمک مقطعی به گروه اضافه شده بود، قرار است بعدها تبدیل به مشهورترین خوانندهها و ترانهنویسهای دنیا شود. فرخ بُلسارا که امروز همه او را با نام فردی مرکوری میشناسند، پنجم سپتامبر ١٩۴۶ در تانزانیا به دنیا آمد. پدر و مادر او عضو جامعه ایرانیان زرتشتی هندوستان بودند که به پارسیان هند مشهورند. فرخ آموزش موسیقی را از ٧سالگی شروع کرد و هنگامی که در ١٧سالگی به همراه خانوادهاش راهی انگلستان شد، در نواختن پیانو و گیتار مهارتی بیبدیل داشت. او به سبب سختبودن تلفظ نامش در زبان انگلیسی نام هنری فردی مرکوری را برای خود برگزید و با درخشش در گروه کوئین این نام را شهرتی جهانی بخشید.
کوئین ابدی
گروه موسیقی کوئین زودتر از آنچه تصور میرفت، مورد توجه بریتانیاییها و سپس مردم دنیا قرار گرفت، اما در همه ادوار فعالیت این گروه، یعنی از دوران اوج آن در دهه٧٠ تا به امروز که همچنان فعال است، بیشک نام فردی مرکوری همچون سایهای سنگین بر سر آن قرار داشته و حتی حالا که ٢٧سال از مرگ مرکوری میگذرد، طرفداران کوئین هنوز و همچنان گروه موسیقی محبوب خود را با معیار «دوران مرکوری» مورد سنجش قرار میدهند. جذابیت مرکوری برای طرفداران موسیقی راک، منهای اِلمانهایی چون موسیقی و ترانه، به اجراهای زنده او نیز برمیگشت. مرکوری به معنای واقعی کلمه جزو خوانندههایی بود که صحنه را تمام و کمال در دست میگرفت و مخاطب را به هرکجا که اراده میکرد، میبرد.
پارسیان هند
زرتشتیهای پارسی پس از ورود به هند، در شهر بمبئی اقلیتی کوچک اما به لحاظ اقتصادی قدرتمند را تشکیل دادند و تا به امروز با گذشت ١٢٠٠سال از زمان استقرار در سرزمین جدید، آداب و سنن خود را همچنان حفظ کرده و مورد احترام جامعه هند هستند. منهای فِردی مرکوری، از دیگر پارسیان مشهور هند میتوان به هومی جی. بهابا (پدر برنامه هستهای هند)، جمشید جیتاتا (پدر صنعت هند) و فیروز گاندی (همسر ایندیرا گاندی و پدر راجیو گاندی، دونفر از نخستوزیرهای هند) اشاره کرد.
برچسبفردی مرکوری
مطلب پیشنهادی
حتما باید دید/ بابل؛لایه های زیرین ارتباطات انسانی
سایت بدون – فیلم بابل (Babel) محصول سال ۲۰۰۶، به کارگردانی الخاندرو گونزالس اینیاریتو، یکی …
سفرنامه ابن فضلان وتوصیف ترکان (ترجمه سید ابوالفضل طباطبائی، انتشارات شرق)
این مطلب در مورد نژاد اصیل ترکان یعنی نژاد زرد است و شامل ترک زبانهای اذری نمیشود.آلت پرستی دین پیشین ترکان بوده است پیش از آنکه ایرانیان آنها را به دینهای مانوی و مسیحی و بودایی و اسلام آشنا سازند چنانکه ابن فضلان نیز میگوید: سفرنامه ابن فضلان (ترجمه سید ابوالفضل طباطبائی، انتشارات شرق): «چون راه مزبور طی شد به قبیله ای از ترک ها به نام غزها (الغزیه) رسیدیم. آنان مردمی صحرانشین هستند و خانه موئی یا سیاه چادر دارند و همیشه در حرکت اند… این مردم زندگی صحرایی دارند و در رنج و مشقت به سر می برند.در عین حال مانند الاغ گمراه اند، به خدا ایمان ندارند و فاقد عقل و شعورند و هیچ چیز را نمی پرستند. فقط بزرگان خود را ارباب می خوانند. وقتی یکی از ایشان بخواهد با رییس خود در کاری مشورت کند می گوید:«ای خدا، در فلان کار چه کنم؟» ایشان در کار خویش با یکدیگر مشورت می کنند اما وقتی در امری اتفاق نمودند و روی آن تصمیم گرفتند، یکی ازپست ترین و فرومایه ترین آنان از میان شان برخاسته، قرارشان را بر هم می زند!
موضوع لواط نزد ایشان بسیار مهم است. مردی از اهل خوارزم به منطقه «گوذرکین» که جانشین پادشاه ترک است، وارد شد و چندی برای خرید گوسفند نزد دوست خود اقامت نمود. میزبان ترک پسر بی ریشی داشت. مرد خوارزمی همچنان به او اظهار علاقه می نمود تا او را به میل خود حاضر و تسلیم ساخت…. فردای آن روز با مردی از ترک ها که بسیار زشت و بدقیافه و رذل و پلید بود و لباس ژنده ای را در بر داشت برخوردیم. آن روز باران سختی ما را گرفته بود.آن مرد گفت:«بایستید.» تمام قافله که شامل قریب سه هزار چهارپا و پنج هزار مرد بود از حرکت ایستاد.آن گاه گفت:«هیچ یک از شما حرکت نکند». همگی دستور او را اطاعت نموده ایستادیم و به او گفتیم: «ما دوستان گوذرکین هستیم.» او پیش آمده خنده ای کرد و گفت: «گوذرکین کیست! …….. گوذرکین.» سپس گفت: «پکند». به زبان خوارزمی یعنی نان. من چند گرده نان به او دادم و آن ها را گرفت وگفت: «بروید به شما رحم کردم» … نزد قبیله باشقرد:
این جماعت شرورترین و کثیفترین ترکها و سختترین ایشان در آدمکشی میباشند. [ناگهان میبیند] مردی مرد دیگر را به زمین انداخته سر او را میبُرد و آن را برمیدارد و بدناش را رها میکند. آنها ریش خود را میتراشند و شپش میخورند. بدین شکل که درزهای نیمتنهی خود را جستوجو کرده، شپشها را با دندان جویده، میخورند ………. با دانستن این واقعیت ها بر ما مشخص می شود تا به اذریهای ترک زبان ایران انگ ترک بودن نچسبانیم و انها را اذری بنامیم نه نام یک قوم وحشی و بدوی به نام ترک یا تورک تمام ازمایشات ژنتیکی اریایی بودن و همنژاد بودن ایرانیان را تایید میکند . از ظاهر اذری های ایرانی مشخص است هیچ شباهتی به مغولان و ترکان مغولستان(زردها) ندارند. انها بدنهای بی مو چشمهای کشیده و صورت بی ریش دارند ولی عده ای مزدور سعی دارند اذریها را ترک نژاد نشان دهند تا برای مقاصد سیاسی و تجزیه طلبی از ان استفاده کنند که اب در هاون کوبیدن است.
کردها از تبار کولی های مهاجر هندی هستند / هادی محمودی بله یی
۱ . کولی ها طوایفی بسیار پر جمعیت از هندوستان و قسمتی از پاکستان هستند که زندگی آنها همیشه با کوچ نشینی همراه بوده؛ و در زبانهای محلی ایرانی مانند طبری نیز «کرد» بمعنی چوپان کوچ نشین است.
۲ . لباس محلی کولی ها کاملاً مشابه با لباس محلی کردها است. کلاه کردها مشابه عمامه کولی های هندی است. لباس محلی و آرایش موی زنان کرد شباهت بسیاری با کولی ها دارد. (البته بعضی از کولی ها، لباسهای محلی کشور میزبان را نیز ممکن است بپوشند ولی منظور ما لباس سنتی اصلی کولیان است که شباهت بسیار با لباس کردی دارد) (تشابه قیافه هایشان هم غیر قابل انکار است).
۴ . اسامی طوایف کولی ها که به ثبت رسیده اند مشابه اسامی طوایف کردها است. مانند:
طوایف کولی: کلیلایی، سوران، خرات، سور، جات/جاف، کاولی، کرماچی، قادریا، خانی، بوکان
طوایف کردی: کلیایی، سورانی، خرات، زور، جاف، کاویانی، کرمانچی، قادری، خانی، بوکان
کلیلا، نام شهری در استان «راجستان» هندوستان است و به ساکنان آنجا «کلیلایی» گفته میشود. «کولی های کلیلایی» در ایران، «کردهای کلیایی» نامیده میشوند. خرات، نام شهری در استان «اوتار پرادش» هندوستان است. طایفه خرات در سنندج و کرمانشاه رسماً خودشان را کولی معرفی میکنند و در کتاب «تاریخ مردوخ»، نوشته شده توسط مردوخ کردستانی، طایفه خرات را از کردها معرفی میکند. پس ملاحظه میشود که خود کردها، طوایف «کولی» و «کردی» را در یک مقوله دسته بندی کرده اند. در حقیقت چون طوایف مهاجر کولی کوچ نشین بودند از آنرو واژه «کرد» را برای آنها بکار برده اند. خانی، نام طایفه ایست پر جمعیت در استان «هیماچال پرادش» هندوستان در نزدیکی مرز پاکستان اقلیتی هم در پاکستان زندگی میکنند. مهاجران «کولی خانی» در شمال عراق ساکن شدند و بعدها به ترکیه هم مهاجرت کردند. جات، نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی است که در سرتاسر شمال هند و قسمتی از پاکستان زندگی میکنند. زط ها، هم زیرشاخه همین طایفه هستند. دسته ای از کولی های جات به شمال عراق مهاجرت و در آنجا ساکن شده بودند و در زمان محمد رضا شاه به ایران مهاجرت کردند و در کرمانشاه ساکن شدند. در ایران به آنها کردهای «جاف» هم می گویند. طایفه ای بنام «زط» هم در استان ایلام زندگی میکند. بوکان، نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی است که در استان «پنجاب» زندگی میکنند. در جنوب افغانستان نیز دسته ای از آنها زندگی میکند. بوکان در زبان سانسکریت یعنی «گرد و غبار». بسیاری از مردم این طایفه از پیشوند و پسوند «بوکان» برای اسم فامیل خود استفاده میکنند. کولی های مهاجر «بوکان» در جنوب استان آذربایجان غربی ساکن شدند و اسم آن شهر را هم بوکان گذاشتند. برخی کردها به قصد بومی جلوه دادن خود در ایران، سعی میکنند تا گذشته کولی خودشان را انکار کنند و با رندی نام طایفه هایشان را تحریف میکنند تا از شکل هندی خارج شود. مثلاً نام یکی از طوایف کولی ها در شهر مهاباد «قادریا» است که در زبان سانسکریت بمعنی «گوسفند» است و با زیرکی آنرا به طایفه «قادری» تحریف کرده اند! طایفه «قادریا» یکی از پر جمعیت ترین طوایف هندی است و هم اکنون در شمال هندوستان زندگی میکنند. سوران، نام شهری در استان «اوریسای» هندوستان است. و به ساکنان آن شهر «سورانی» گفته میشود. مهاجران کولی سورانی در شمال عراق ساکن شدند و بعدها به سوریه و ایران نیز آمدند. در سوریه و عراق شهرهایی بنام «سوران» وجود دارند که کولی های مهاجر سورانی، آنجا ساکن شدند. ملاحظه میکنید که اسامی تمام طوایف کردی از نام شهرهای هندی گرفته شده، زیرا از آن نواحی به خاورمیانه مهاجرت کرده اند. اگر این تشابه اسمی، یک یا دو تا بود، آنرا بحساب تصادف یا شانس میگذاشتیم ولی وقتی اسامی تمام طوایف کردی، واژه های هندی هستند، دیگر احتمال تصادفی بودن منتفی میشود.
۵ . معرکه گیرهای کرد، نمایشهای عجیب و غریبی نشان میدهند که مشابه نمایشهای مرتاضهای هندی است. هر دو گروه شمشیر و میل از یکطرف بدنشان بطرف دیگر فرو میبرند، یا میخ و خنجر به سرشان وارد میکنند و طوری هم نمیشود. کردها اینگونه نمایشها را با خود از هندوستان آورده اند.
مهاجرت کولی ها (کردها) به ایران، از زمان ساسانیان (بهرام گور) آغاز شد و آنها را به قصد مطربی و رقاصی می آورند. ابتدا در شمال عراق که پایتخت ساسانیان بود اسکان دادند و بعد به دیگر جاها پخش شدند. مهاجرت کولی ها از هندوستان به شمال عراق کماکان ادامه داشت تا اینکه در زمان خلفای اموی بار دیگر شدت گرفت. حمد الله مستوفی میگوید: در زمان بهرام کار مطربان بالا گرفت، چنانکه مطربی روزی به صد درم قانع نمیشد. بهرام از هندوستان دو هزار لوطی (کولی) جهت مطربی بیاورد و نسل ایشان هنوز در ایران مطربی میکنند. حمزه اصفهانی، همین ماجرا را در کتابش بازگو میکند اما تعداد کولی های مهاجر را دوازده هزار نفر می گوید که در شمال عراق ساکن شدند. فردوسی طوسی هم همین ماجرا را بیان میکند و تعداد کولی های وارد شده از هندوستان به شمال عراق در زمان بهرام گور را دوازده هزار میشمارد. عماد توحیدی در باره مهاجرت کولی ها (کردها) به شمال عراق می نویسد: کولی ها در عهد ولید بن عبدالملک خلیفه اموی به ایران و بین النهرین آمدند. این کولی ها از حوالی رود سند سفلی (هندوستان قدیم) بطرف فرات و دجله آمدند و به محض اینکه مستقر شدند به دزدی و راهزنی و قتل پرداختند و راه بصره و بغداد را بستند و قیمت خواربار بالا رفت و مردم در فشار قرار گرفتند. از جمع بندی منابع تاریخی فوق میتوان نتیجه گرفت که شمال عراق در زمان ساسانیان و حتی بعد از ظهور اسلام، مهمترین مقصد کولی های مهاجر بود. فقط در زمان بهرام شاه تعداد آنها بالغ بر دوازده هزار نفر بود و بعدها تعدادشان بیشتر شد. بعد از ظهور اسلام در زمان خلافت ولید بن عبدالملک بازهم دسته های کولی از هندوستان به شمال عراق وارد شدند که تعداد آنها را بسیار زیاد ساخت. در کتاب جهانگشای نادری، می گوید که نادر شاه افشار تعدادی از کولی های هندی الاصل (کردها) را به قصد رامشگری به خراسان آورد.
در کتاب تاریخ مردوخ، اثر مردوخ کردستانی میگوید: که خان کرد در استان سلیمانیه عراق از طوایف جاف و ثلاث (دو تا از طوایف کرد عراقی که بعدها به ایران مهاجرت کردند) عصبانی بود زیرا آنها راهزنی میکردند و از بابت چرای احشامشان حق علوفه نمی پرداختند. از جمع بندی تمام مطالب فوق اثبات میشود که کردها همان کولی های مهاجر هستند که در دوره های ساسانی و خلفای اموی به شمال عراق کوچیده اند و بعدها بخاطر افزایش جمعیت به اطراف پراکنده شده اند. در زمان نادر شاه هم جمعیت قابل توجهی از کولی های کراچی (کردهای کرمانچی) در خراسان ساکن شدند. در تمام کتب تاریخی نوشته اند که بسیاری از مردان کولی به شغل آهنگری مشغول بودند و این تنها صنعتی است که آنها بلدند کولی ها مهاجر توسط ساسانیان و خلفای اموی به شمال عراق بقصد مطربی و رقاصی دعوت شدند و بعد از ازیاد جمعیتشان بر علیه همان حکومتها شورش کردند. مهاجرت کولی ها (کردها) از هندوستان به ایران، بعد از ظهور اسلام هم ادامه داشت که در زمان نادرشاه افشار بیشتر شد.در زبان هندی به عمو می گویند «کاکا» و در زبان کردی هم همین واژه با همان معنا زیاد استعمال میشود. در ضمن کولی های شیراز هم «کاکو» تلفظ میکنند.
منابع:
پرسه کولی ها در سرزمین ایران، عماد توحیدی
تاریخ طبری، محمد جریر طبری
شاهنامه فردوسی
Edwards, j. , (2009), Language and Identity, Cambridge University, New York
Duranti, a. , (2004), Linguistic anthropology, Cambridge University, New York
Amanolahi, S. Norbeck, E. , (1975), The Luti, an Outcaste Group of Iran. Rice University Studies 61(2): 1-12
واژه کاکو در شیراز ربطی به کولی ها ندارد کاکو در شیرازی یعنی دوشخص واحد دو یار و برادر اصل اینکلمه اکا اکا بوده که به معنی یک یک میباشد که مرور به کاکا ودر لحجه شیرازی به کاکو بیان میشود این نویسنده سعی کرده شیرازی ها رو هم به کولی ها ربط بده که خوشبختانه شیرازی ها فارس تبار هستن نه کولی .درجواب اقای محمودی و نویسنده کتاب اقای عماد توحیدی