سندروم استاندال یا فلورانس چیست و راه درمان آن چیست؟

« بودن در فلورانس مرا دچار نوعی خلسه می کند بودن نردیک بودن به آدم های بزرگ و ایستادن در کنار مقبره آن ها ، باعث می شود که جذب تعمق این زیبایی متعالی شوم . این همان جایی است که مرا به احساساتی آسمانی می رساند. همه چیز انگار دارد با روح و روان من بازی می کند تا آن جا که می توانم حتی فراموش کنم که قلبم باید تپش داشته باشد.انگار زندگی در من تخلیه شده باشد با ترس افتادن قدم می زدم. من به آن مرحله از احساسات رسیده ام که با دیدن آن هنرهای زیبا سرشار از احساسات آسمانی و پر شور شدم . قلبم شکست و از زندگی سیر شدم و از مرگ ترسیدم »

این بخشی از سفرنامه استندال است، استندال یک نویسنده سبک رئالیسم در فرانسه است که خیلی ها او را با کتاب سرخ و سیاه که مهدی سحابی ترجمه کرده است . استاندال جملات فوق را در سفری که در سال ۱۸۱۷به فلورانس داشت نوشت در کتابی به نام ناپل و فلورانس . وی در سفر خود به فلورانس ، از گوشه به گوشه شهر دیدن کرد. از هنری که در تمام شهر وجود داشت حیرت زده شده بود و او موزه ها ، کلیسا ها ، گنبد ها، مناظر، سقف ها ، نما ها و نقاشی های رو دیوار ها را می ‎دید و او در کل دوست داشت همه آن ها را ببیند یکی از جاهایی که عمیقا او را تحت تاثیر قرار داد ، هنگامی که او از کلیسای سانتا کروچه بازدید کرد ؛ جایی که نیکولو ماکیاولی فیلسوف ، میکل آنژ شاعر ایتالیایی و گالیله به خاک سپرده شده بودند ؛ نقاشی های جوتو دی بوندونه را مشاهده کرد و چیزی را احساس کرد که وجودش را تسخیر کرده برای همین جملات فوق را نوشت .

این بیماری بعد از آنکه استاندال در قرن ۱۹ آن را توصیف کرد، در سال ۱۹۷۹ به نام همین نویسنده ثبت شد.

تیم روانپزشکی بیمارستان سانتاماریا در سال ۱۹۷۹ متوجه شدند تعداد بیمارانی با علائم مشابه زیاد شده است. آنها با بررسی ۱۰۷بیمار متوجه شدند اغلب آنها گردشگر هستند و از کشورهای اروپایی دیگر برای دیدن این شهر آمده‌اند و طی سفر خود با بازدید از مکان‌های مختلف دچار علائمی مانند سرگیجه و حتی غش و از حال رفتن می‌شوند. با بررسی‌های فراوان آنها متوجه شدند استاندال، نویسنده معروف و برخی نویسندگان دیگر هم این علائم را داشته‌اند به همین دلیل نام سندرم استاندال را روی آن گذاشتند. این سندروم نام های دیگری مانند سندروم فلورانس، ویا هایپرکولچرمیا، استرس مسافر یا بیماری موزه دارد.

حالا وقت آن است که بدانیم این سندروم چیست؟

سندرم استندال یک اختلال سایکوسوماتیک یا اختلال روان تنی است که باعث ایجاد ضربان قلب سریع ، سرگیجه ، غش و ضعف ، سردرگمی و حتی توهم می شود . زمانی که یک فرد در معرض تجربه چیزهایی که به آنها اهمیت زیادی می دهد به ویژه هنر ، اختلال سندرم استندال اتفاق می افتد

سندرم استاندال شرایط غیرقابل کنترل فرد در مواجهه با زیبایی است. این وضعیت تمام حواس فرد را درگیر می‌کند و او به طور کامل مغلوب احساساتش می‌شود.

بسیار عجیب است که گردشگران آسیایی معمولاً دچار این سندرم نمی‌شوند و این می‌تواند به دلیل فرهنگ بسیار متفاوت آن‌ها باشد. در مورد گردشگران ایتالیایی نیز به همین شکل است، زیرا آن‌ها بیشتر از سایر افراد در محیط های خاص و زیبا قرار گرفته‌اند.

علائم این سندروم عبارتند از :

علائم این بیماری شامل ضربان قلب بالا، سرگیجه، غش، گیجی و توهم در مواجهه با زیبایی است. این اتفاق زمانی می‌افتد که فرد مقابل ساخته دست بشر یا زیبایی طبیعت قرار می‌گیرد. این دقیقا اتفاقی است که به طور معمول افراد در برابر زیبایی چشمگیر هنر به آن دچار می‌شوند. اما شاید با خودتان بگویید این یک اختلال نیست اما از آنجا که این وضعیت برای بازدیدکنندگان فلورانس زیاد اتفاق می‌افتد و مدام کنار مجسمه داود غش می‌کنند، روانپزشکان به این نتیجه رسیده‌اند که می‌توان آن را در رده اختلال‌های روانی قرار داد. طیف گسترده‌ علائم جسمی و روحی که می‌توان اضطراب، سردرگمی و فراموشی موقت را هم به آن اضافه کرد در صورت تشدید علائم می‌تواند به پارانویا و در موارد معدودی توهم و جنون موقت هم بینجامد.

این سندرم را چگونه می توان درمان کرد؟

به نظر می‌رسد درمان خاصی نمی‌توان برای این سندرم در نظر گرفت. علائم جسمی با درمان‌های دارویی برطرف می‌شود اما این بیماری به نوعی شوک محسوب می‌شود و به همین دلیل درمان‌های اورژانسی در مورد مبتلایان انجام می‌شود. چیزی که در این وضعیت پیش می‌آید تفاوت میان رؤیا و واقعیت است، یعنی در حالی که در بیماران اثرات روانی کاملا واضح و واقعی است رنجی که آنها می‌کشند چیزی بین واقعیت و خیال است. این سندرم ترکیبی از چند چیز از جمله استرس سفر و حساس بودن فرد است. به همین دلیل در میان افرادی که احساساتی هستند ولی احساسات‌شان را فرو می‌خورند بیشتر دیده می‌شود زیرا به یکباره تمام بار عاطفی که با تماشای این آثار زیبا به دست می‌آورند را تخلیه می‌کنند.


مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *