سیروس مقدم، کارگردان سریال «پایتخت» با حضور در برنامه «سلام صبحبخیر» درباره نحوه شکلگیری سریال پایتخت توضیح داد: «پایتخت یک طرح خلاصه دو، سه صفحهای داشت که تورج اصلانی ارائه کرده بود، آقای تنابنده قرار بود آن را بنویسد و اصلانی بسازد. سال ۸۹ تنابنده این طرح را به من معرفی کرد. ما قبل از آن سریال «چاردیواری» و «پیامک از دیار باقی» را با هم کار کرده بودیم. یکخطی قصه پایتخت خیلی بهنظرم جذاب و عزیز آمد. این طرح یک جمله کلیدی داشت که خانوادهای بهخاطر تعطیلات عید مجبورند ۱۴ روز پشت کامیون زندگی کنند. این موضوع خیلی برای من جذاب بود که آنها میآیند خانهشان را تحویل بگیرند اما مجبور میشوند کنار هم در پشت کامیون قرار بگیرند و این طرح من و خانم غفوری را جذب کرد و تصمیم گرفتیم آن را بخریم. تورج به دفتر ما آمد، لطف کرد و طرح را در اختیار ما قرار داد و مبلغی به او پرداخت شد. طرح دچار تغییرات مختلفی شد، مثلا این خانواده در ابتدا حاشیهنشین بودند که همهچیز خیلی تغییر کرد. خیلی فکر کردیم که اینها را به کدام نقطه از ایران مرتبط کنیم. یزد، کردستان، همدان و لرستان هم مدنظرمان بود اما وقتی موسیقی مازندران را شنیدیم دیدیم چقدر مهجور است و غنا دارد. در بازبینیهایمان به مازندران رسیدیم که آنقدر مردم خونگرمی داشت که حتی ساعت ۶ صبح که به یک روستا وارد شدیم در هر خانهای را میزدیم به زور ما را داخل میبردند و تخممرغ محلی جلویمان میگذاشتند. اوایل قدری بین شمالیها سوءتفاهم ایجاد شد ولی هرچه کار جلو رفت بیشتر فهمیدند که در راستای شناساندن فرهنگ شمال پیش میرود.»
این کارگردان درباره دشواری هویتپردازی برای شخصیتها در ابتدا و امروز تصریح کرد: «این بخش از یک نظر سخت و از نظر دیگر سهل شده است. آسان از این نظر که نویسندهها روحیات و لحن شخصیتها را میشناسند؛ اما در پنج فصل سراغ همه ویژگیهای این خانواده رفتیم و پیدا کردن چیزهای جدید خیلی سخت است. حالا دوماه است محسن تنابنده و آرش عباسی دنبال ظرفیتهای جدید هستند.»
مقدم ماجرای حذف باباپنجعلی را اینگونه شرح داد: «این اتفاق نه به دیروز و نه یکهفته پیش مربوط است اما برخی آن را به اتفاقاتی ربط دادند که واقعا صحت نداشت. وقتی «پایتخت ۵» تمام شد با روزنامه «هفت صبح» مصاحبهای جدی داشتیم و تنابنده هم در برنامه رشیدپور اعلام کرد ظرفیت نقش باباپنجعلی بهنظر میرسد تمام شده است و باید راه دیگری برای بقای آن پیدا و آن را به شکل دیگری وارد قصه کرد، مثلا تبدیل به روحی شود که هرازگاهی بیاید و چیزی از گذشته تعریف کند یا او برود و برادری به قصه اضافه شود که کار پنجعلی را انجام دهد. این صحبت برای یکسال پیش است و مصاحبههایش هم موجود است و وقتی با سازمان قرارداد بستیم تبدیل به یک تصمیم جدی شد و ما تصمیم بر حذف باباپنجعلی گرفتیم.» وی موضوع بیاطلاعی خمسه را تایید نکرد و گفت: «اینطور که او را صدا بزنند و بگویند قرارداد اینگونه شده و باباپنجعلی حذف شده نبوده، او از قبل خبر داشت. درباره خمسه بگویم که ما ۱۰ سال زندگی تنگاتنگی را با هم داشتیم. همه بچههای پایتخت آقای خمسه را دوست دارند. حتی حین پایتخت ۵ ناخوشی مشکوکی پیدا کرد که همه ما بههم ریخته بودیم و خانم غفوری بهسرعت شرایط را فراهم کرد که او زودتر به تهران برود و با بیمارستان هماهنگ شد تا چکاپ شود. ما ایشان را دوست داریم ولی بهلحاظ حرفهای قرار است همکاریمان به شکل دیگری ادامه پیدا کند. ایشان دیروز برای کار بعدی من دفتر بودند و صحبت کردیم تا یکی از نقشهای خوابزده را ایفا کند. درباره بهبود در قسمت قبلی اعلام کردیم اتفاقی میافتد؛ او حین آموزش و پرورش فیل فوت کرده و جسد او را آتش زدهاند. اما او برمیگردد و چگونگی برگشتن او هم بامزه است. ما آفریقا را به سریال میآوریم و قصه جذابی دارد که خود بهبود هم در آن هست و روح نیست.
متنهای سریال در حال نوشته شدن است، همین حالا در کیفم قسمت دوم را دارم
که در راه داشتم آن را میخواندم. اوایل آذرماه تصویربرداری را شروع
میکنیم و از ۱۵، ۲۰ روز قبل دیدن لوکیشنها و پیشتولید را خواهیم داشت؛
ضمن اینکه ممکن است کاراکتر مسنی وارد قصه کنیم تا طیف کهنسال هم از ما
راضی باشند، اما بازیگر این نقش هنوز مشخص نیست.» وی درباره دلیل گرایشش
به تلویزیون بهجای سینما توضیح داد: «در شرایط حاکم بر سینما و تلویزیون
تفاوتهایی وجود دارد. در تلویزیون ۷۰، ۸۰ درصد خود سیروس مقدم اندیشه
میکند، تیم مورد علاقه و بازیگران دلخواهش را میآورد و قصه مورد علاقه را
میسازد، چون بازگشت اقتصادی و مالی در تلویزیون در درجه اول قرار ندارد و
بار فرهنگی اولویت اول است؛ اما در سینما برای بازگشت مالی خودشان قصه و
بازیگران را انتخاب میکنند که مورد پسند من نیست. سریالی را بعد از انقلاب
کار کردیم به نام «کوچک جنگلی» که اول آقای تقوایی و بعد افخمی کارگردانی
آن را برعهده داشتند و من این فرصت را داشتم در خدمتشان باشم و تجربههای
زیادی را در آن دو سال به دست آوردم. در دوره افخمی هم برنامهریزی و
دستیاری را ادامه دادم و اتفاقا به توصیه خود آقای تقوایی در تیم ماندم.
بعد از آن «ای ایران» را با آقای تقوایی کار کردم تا زمانی که آقای
میرباقری برای سریال «امامعلی» مرا دعوت بهکار کرد.»