گروه ادب و هنر- شاید بعضیها تصور کنند همه شاعران و بزرگان ادبیات فارسی، کاری نداشتهاند جز نشستن در کنج عزلت و شعر سرودن. اما آنها هم مانند هر آدمی نیاز به کسب درآمد داشته اند تا نانی به دست بیاورند. یک گروه از شاعران کلاسیک فارسی مانند عنصری بلخی و فرخی سیستانی، صرفاً با شعر سرودن برای پادشاهان و درباریان و دریافت صله، روزگار میگذراندند اما عده دیگری از شاعران در کنار فعالیت ادبی، شغل دیگری هم داشتهاند که منبع درآمدشان بوده است. در ادامه از شغل چند شاعر کلاسیک فارسی میخوانید.
رودکی سمرقندی
پدر
شعر فارسی، یعنی رودکی سمرقندی علاوه بر شاعری، در موسیقی هم مهارت داشته و
چنگ مینواخته است. گفته میشود او شعر مشهورش، «بوی جوی مولیان» را با
آهنگ و موسیقی برای امیر سامانی خواند و او را آنقدر تحت تأثیر قرار داد
که بدون پوشیدن کفش سوار اسب شد و به سمت بخارا حرکت کرد. رودکی با
نوازندگی و شاعری در دربار سامانیان درآمد زیادی کسب کرد.
خیام نیشابوری
پدر
حکیم خیام نیشابوری خیمهدوز بوده و به همین دلیل به خیام مشهور شده است
اما شغل خود او اخترشناسی و تخصص اش در نجوم بوده است. خیام نیشابوری به
همراه گروهی از منجمها، در ساختن رصدخانه ملکشاه سلجوقی به کار مشغول بود.
علاوه بر این به درخواست ملکشاه تقویم را هم اصلاح کرد و نامش را تقویم
جلالی گذاشت. گفته میشود این حکیم نامدار، علوم و فلسفه یونان را هم درس
میداده است.
عطار نیشابوری
از
اسم عطار پیداست که شغلش داروسازی و داروفروشی بوده است. پدر عطار
نیشابوری، شاعر بزرگ قرن هفتم هجری، داروفروش بوده و عطار هم همین شغل را
ادامه داده است. پیشه عطاری در آن زمان یک جور طبابت هم به حساب میآمد. به
نظر میرسد داشتنِ این شغل باعث بیرغبتی عطار به دربار پادشاهان، برای
دریافت صله شده است. داستان معروف درویشی که موجب رفتن عطار به سمت عرفان
شد هم در دکان عطاری او اتفاق افتاد.
ناصرخسرو قبادیانی
سفرنامه
ناصرخسرو یکی از مشهورترین آثار این نویسنده و شاعر قرن پنجم هجری است.
ناصرخسرو قبل از رفتن به سفر هفت سالهاش، مأمور گرفتن مالیات دربار سلجوقی
بوده است و بعد که تصمیم به سفر میگیرد، آن هم چنین سفری طولانی، بسته به
موقعیت و نیازش کار میکرده و خرج سفرش را در میآورده است؛ همان روشی که
امروزه خیلی از گروههای ایرانگردی و جهانگردی پیش می گیرند، به فکر
ناصرخسرو در قرن پنجم رسیده بوده و از آن استفاده می کرده است.
فردوسی توسی
سراینده
شاهنامه فرزند یکی از دهقانهای توس بود. دهقان در گذشته به کسانی گفته
میشد که آب و زمین زیادی داشتند و جزو قشر مرفه جامعه به حساب میآمدند.
فردوسی هم به پشتوانه همین درآمد فراوان از املاک پدریاش در پاژ، سرودن
شاهنامه را آغاز کرد و همه داراییاش را بر سر این کار گذاشت و به هر زحمت و
سختی که بود، توانست آن را به پایان برساند.
سعدی شیرازی
شیخ
اجل و صاحب گلستان و بوستان، علاوه بر این که شاعر و نویسنده بود،
جهانگردی هم میکرد و ۳۵ سال از عمرش را در سفر گذراند؛ به قول خودش
«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». سعدی شیرازی امتیاز بزرگی نصیبش شد که
توانست در یکی از بزرگ ترین دانشگاههای عصر خودش، یعنی نظامیه بغداد، درس
بخواند و به عنوان خطیب به شام و حجاز سفر کند.
انوری ابیوردی
انوری،
شاعر قرن ششم هجری را به زبان تند و تیز و هجوهایش میشناسند اما او به جز
اینها شغل و هنرهای دیگری هم داشته است. این استادِ قصیدهسرایی خوشنویسی
هم میکرده و در موسیقی هم مهارت داشته است. تا جایی که عدهای از
صاحبنظران معتقدند او یک موسیقیدان برجسته به حساب می آید.
مولوی بلخی
زندگی
مولانا جلالالدین محمد بلخی، به دو بخشِ قبل و بعد از دیدار با شمس
تبریزی تقسیم میشود. مولوی قبل از این که شمس را ببیند، یک واعظ و خطیب
بود که در مدرسهای کنار خانهاش تدریس میکرد و شاگردان زیادی هم داشت،
اما بعد از دیدار با شمس وعظ و درس را رها کرد و وارد عالم شعر و عرفان شد.