سازماندهی کننده حملات رسانهای به دکتر مصدق، چگونه به جلسات شورای امنیت شاه راه یافت؟
سایت بدون – بریتانیا از اواسط دوره قاجاریه، نفوذی گسترده در ایران پیدا کرد. این نفوذ در تقابل با فعالیتهای استعماری رقیب دیرینه انگلیس، یعنی روسیه تزاری، گسترش فراوانی یافت. یکی از ویژگیهای هر دو قدرت استعمارگر، تلاش آن ها برای ایجاد پایگاه در ایران، از طریق جلب همکاری خاندانهای پرنفوذ بود؛ خاندانهایی مانند فرمانفرما، قوام شیرازی و … در همین راستا، در زمره دوستان قدیمی انگلستان قرار داشتند و مراودات آن ها با این دولت استعمارگر، برای چند نسل ادامه یافت. با وجود این، بریتانیا برای تحقق اهدافش در ایران، تنها به خاندانهای ایرانی ساکن کشور اکتفا نمیکرد؛ بلکه سعی داشت از ظرفیت خاندانهای ایرانیالاصلی که خارج از ایران، به ویژه در سرزمینهای تحت استعمار انگلیس زندگی میکنند هم، نهایت بهره را ببرد. یکی از این خاندانها، خاندان «جی» یا «ریپورتر» بود؛ خانوادهای از پارسیان هند؛ زرتشتیانی که ظاهراً ریشه ایرانی داشتند، اما قرنها بود در شرق هندوستان، به ویژه در بمبئی زندگی میکردند. پارسیان هند، اقلیتی آرام محسوب میشوند که پیوندی پایدار با زرتشتیان داخل ایران داشته و دارند؛ آن ها خدمات اجتماعی فراوانی را در دوره معاصر، در شهرهایی مانند یزد، انجام دادهاند و اینکه خانواده «جی» را به آن ها منسوب میکنیم، دلیل بر انکار این ویژگیهای مثبت در پارسیان هند نیست.
پیشینه خانوادگی یک جاسوس بزرگ
اردشیر جی یا اردشیر ریپورتر(خبرنگار: به دلیل فعالیت مطبوعاتی)، برجستهترین فرد از این خانواده بود که پیوندی عمیق با استعمار انگلیس داشت. او به ایران آمد و نمایندگی پارسیان هند در تهران را برعهده داشت. مشهور است که او، رضاخان میرپنج را به آیرونساید معرفی کرد و نقشی بیبدیل در تربیت سیاسی پهلوی اول داشت. اردشیر در مدرسه علوم سیاسی دارالفنون، تدریس میکرد و از همین طریق، به جذب نخبگان سیاسی ایران میپرداخت. طبق گزارش یحیی دولتآبادی، رئیس فرقه بابی ازلی در ایران، اردشیر جی با اشاره انگلیسیها، پیشنهاد خرید خوزستان را به ناصرالدینشاه ارائه کرد؛ پیشنهادی که هرچند با موافقت شاه ایران روبهرو نشد، اما نشان دهنده تحرکات خاندان جی، در راستای سیاستهای تجزیهطلبانه انگلیس در این دوره تاریخی است. به هر حال، در چنین خانوادهای، در سال ۱۲۹۹هـ.ش، سال «کودتای سیاه»، پسری به دنیا آمد که اردشیر نام وی را شاپور گذاشت؛ او پس از پدرش، جایگاه خاندانی وی را نزد انگلیسیها گرفت و به تعبیر حسین فردوست، به «سَرجاسوس» غرب در ایران تبدیل شد.
تکاپوهای جاسوسی شاپور تا کودتای ۲۸ مرداد
شاپور جی، مشهور به شاپور ریپورتر، در محیطی انگلیسی – ایرانی پرورش یافت. به نوشته حسین فردوست، شاپور از هوش بالایی برخوردار بود و مدارج نظامی و تحصیلی را در انگلیس طی کرد. او اواخر جنگ جهانی دوم، به عنوان «کارشناس جنگ روانی»، به هند اعزام شد و در بحبوحه جریان استقلالطلبی مردم این کشور، نقشی مهم در راستای منافع استعماری انگلیس ایفا کرد. کارایی فوقالعاده شاپور در هند، باعث شد که انگلیسیها او را برای مأموریت در ایران انتخاب کنند؛ وی در حالی که تنها ۲۶ سال داشت، در سال ۱۳۲۵ به تهران آمد و تمام مسئولیتهایی را که پدرش عهدهدار بود، پذیرفت. شاپور زمانی به ایران اعزام شد که شبکه نوین جاسوسی انگلیس در ایران، با مهندسی آلنچالز ترات، آن لمبتن و ارنست پرون، سازمان دهی شده بود. فرد اخیر، نفوذی مثالزدنی روی محمدرضا پهلوی داشت و با او از دوران تحصیل در مدرسه لهروزه سوئیس، همراه بود. شاپور به تدریج پُستهای کلیدی تشکیلات جاسوسی بریتانیا را در ایران قبضه کرد و همزمان با قدرت گرفتن دکتر مصدق، همهکاره این تشکیلات در تهران بود، هرچند رسماً، در هیچ کجا، نامی از وی به میان نمیآمد.شاپور یک شبکه اطلاعاتی مستقل در ایران ایجاد کرد که به طور مستقیم با ویکتور روچیلد و ام.آی.۶ در لندن ارتباط داشت و میتوانست فوق ساختار رسمی «اینتلیجنس سرویس» عمل کند. شاپور جی به عنوان یک متخصص جنگ روانی، حملات گسترده و شدیدی را علیه دولت مصدق سازماندهی کرد؛ روزنامههای متعددی با پشتوانه مالی وی تأسیس و فعال شدند. او افزون بر شبکه داخلی سفارت، با اسدا… علم و دربار هم مرتبط و به ظاهر، معلم انگلیسی ثریا اسفندیاری، همسر شاه بود. هنگامی که آمریکاییها در پذیرش طرح براندازی مصدق تردید داشتند، این شاپور ریپورتر بود که با راه انداختن نمایش به کمک نفوذیهای خود در حزب توده، کاخ سفید را از تردید بیرون آورد و برای ورود به ماجرای کودتا، مجاب کرد. شاپور جی در پروژه مشترک شبکه «بدامن» هم، نقش فعالی داشت؛ این پروژه وظیفه داشت مسئولان عالیرتبه دولت مصدق را به خود جلب کند و با راهاندازی تیم رسانهای قوی، مطالبی را در اختیار روزنامهها قرار دهد؛ روزنامههایی که با گرفتن پول، حاضر به انتشار هر مطلبی بودند. به این ترتیب، با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، حکومت مصدق ساقط شد. شاپور جی، به عنوان خبرنگار جراید انگلیس، در دادگاه فرمایشی مصدق حاضر بود.
جاسوس انگلیس در شورای امنیت شاه!
شاپور ریپورتر پس از کودتا، نقشی عمده در ساختار اطلاعاتی بریتانیا در ایران بر عهده گرفت. او مؤسس واقعی دفتر ویژه اطلاعات بود؛ جایی که با سرپرستی حسین فردوست، محور اصلی سازمان امنیتی شاه را تشکیل میداد. تلاشهای وی در راستای اجرای نقشههای غرب و به ویژه انگلیس در ایران، آنقدر مؤثر بود که در سال ۱۳۴۷، از سوی ملکه انگلیس به شاپور ریپورتر نشان «امپراتوری بریتانیا» (O.B.E) اعطا شد و او لقب «سِر» گرفت. وی از سال ۱۳۴۹، به طور رسمی در جلسات شورای امنیتی محمدرضا پهلوی شرکت میکرد و عملاً طرح جدیدی برای فعالیتهای اطلاعاتی رژیم پهلوی در منطقه کشید. شاپور در همان حال، فعالیت شرکتهای انگلیسی را در ایران تسهیل میکرد. حسین فردوست، تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری را، حاصل مشورت شاه با شاپور ریپورتر میداند. او در دلالیهای میلیارد دلاری اسلحه ایران، در کنار عناصری مانند فلیکس آقایان و طوفانیان، نقشی عمده برعهده داشت که البته، ثروتی انبوه را برایش به ارمغان آورد. شاپور در سال ۱۳۵۱، نشان «شوالیه» را از ملکه انگلیس، به پاس خدمات جاسوسی خود در ایران گرفت؛ همان زمان «چپمن پینچر»، مقالهنویس روزنامه «دیلی اکسپرس» در یادداشتی با عنوان «افتخارات برای مرد محبوب شاه»، فعالیتهای شاپور ریپورتر را ستود و او را به عنوان مشاور بسیاری از شرکتهای اقتصادی انگلیسی معرفی کرد.پیروزی انقلاب اسلامی، تمام برنامههای اَبَرجاسوس غرب در ایران را به هم ریخت. او با سرعت به انگلیس بازگشت و کوشید با شبکه دوستان خود، فعالیتهایی را برای براندازی جمهوری اسلامی آغاز کند؛ تلاش برای گرفتن اقامت در لندن برای محمدرضا پهلوی و تزریق یک میلیون دلار به حساب بهرام آریانا، ارتشبد فراری، برای ایجاد شبکه جاسوسی در ایران، از فعالیتهای شاپور جی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. او ظاهراً در سال ۱۳۹۲، در لندن درگذشت.