سایت بدون – پسر جوان که به اتهام ارتباط نامشروع با دختری دانشجو به شلاق و تبعید محکوم شده، از دختر جوان خواست او را ببخشد.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل دختری ۲۰ ساله با مراجعه به پلیس مدعی شد پسری ۳۴ ساله او را اغفال کرده و اموالش را به سرقت برده است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران کلانتری گفت: من دانشجو هستم و مدتی قبل در خیابان با جمشید آشنا شدم. او کمکم به من ابراز علاقه کرد و پس از مدتی به بهانهای مرا به خانهاش برد اما آنجا به من تعرض کرد. من که از این اتفاق خیلی ناراحت بودم به او اعتراض کردم اما جمشید نه تنها از من دلجویی نکرد بلکه با من درگیر شد و گوشی تلفن همراهم را به دیوار کوبید و شکست بعد هم کارت عابربانکم و رمز آن را به زور از من گرفت و از کارتم پول برداشت کرد. حالا آمدهام تا از او شکایت کنم.با شکایت دختر جوان وی به پزشکی قانونی معرفی و جمشید نیز بازداشت شد. پس از آن پرونده به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و جمشید به اتهام تجاوز به عنف و سرقت پای میز محاکمه ایستاد اما منکر ارتکاب این جرایم شد و گفت که دختر جوان به میل و خواسته خودش با او ارتباط برقرار کرده است.
در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به مدارک موجود وی را از اتهام تجاوز به عنف و سرقت تبرئه کردند اما به اتهام رابطه نامشروع به ۱۰۰ ضربه شلاق و دو سال تبعید به منطقه بد آب و هوا محکوم شد.
اما دختر جوان به این حکم اعتراض کرد و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شد. قضات دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی پرونده حکم شلاق و تبعید متهم را تأیید اما حکم تبرئه او از اتهام سرقت را نقض کردند و قرار شد متهم دوباره در شعبه هم عرض محاکمه شود.
به این ترتیب جمشید بار دیگر در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه فریبا درحالی که اشک میریخت، گفت: این ماجرا تأثیر بدی در روحیه من گذاشته و باعث شده از نظر روحی و روانی دچار مشکل شوم. من به جمشید علاقهمند بودم اما او از این علاقه سوءاستفاده کرد و مرا آزار داد بعد هم اموالم را سرقت کرد. اما قضات دادگاه مجازات کمی برای او درنظر گرفتند و حتی او را از اتهام سرقت تبرئه کردند. اما جمشید کارت عابربانکم را سرقت کرد. من حاضر به گذشت نیستم.وقتی پسر جوان در جایگاه متهم ایستاد، گفت: من اتهام سرقت را قبول ندارم. من از کارت عابربانک فریبا فقط ۲۰۰ هزار تومان برداشت کردم که ۱۰۰ هزار تومان را به خودش برگرداندم. ضمن اینکه ما همدیگر را دوست داشتیم. او خودش میداند در این پرونده دروغ گفته است. من حاضرم از او عذرخواهی کنم و هرچقدر بخواهد به او پول و خسارت بدهم تا راضی شود و از من بگذرد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»
سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …