شلیک بی‌انگیزه مرد معتاد به مأمور پلیس

سایت بدون – مرد معتاد که در پارکی در شرق تهران به سمت مأمور پلیس شلیک کرده بود، پای میز محاکمه ایستاد و مدعی شد تحت تأثیر مصرف مواد مخدر دست به این کار زده است. در این ماجرا مأمور پلیس به‌طرز معجزه‌آسایی زنده ماند.
به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به‌دنبال شنیده‌شدن صدای شلیک گلوله در پارکی در شرق تهران آغاز شد. رهگذرانی که در پارک بودند با صحنه وحشتناکی مواجه شدند و دیدند یک مرد با اسلحه به‌صورت مأمور پلیس شلیک کرد. او می‌خواست بعد از شلیک خونین از پارک فرار کند که از‌سوی رهگذران دستگیر و به پلیس تحویل داده شد. مأمور پلیس که از ناحیه سر و صورت به‌شدت آسیب دیده بود، با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. این مأمور به‌طرز معجزه‌‌آسایی زنده ماند و پس از ترخیص از بیمارستان از مرد مسلح شکایت کرد. مأمور پلیس گفت: من وارد پارک شدم و در حال گشت‌زنی بودم. هنوز به مورد مشکوکی برنخورده بودم که یک‌دفعه مردی جوان اسلحه‌ای بیرون کشید و به سمت من شلیک کرد. من در‌جا بیهوش شدم و نتوانستم واکنش نشان دهم. من ماه‌های زیادی در بیمارستان ماندم و بیهوش بودم. پزشکان از زنده‌ماندنم قطع امید کرده بودند. در‌حال‌حاضر هم صورت و بخشی از جمجمه‌ام را از دست داده‌ام.
متهم ۳۵ساله به‌نام حمید که کارمند یک وزارتخانه بود، بعد از انجام تحقیقات مقدماتی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام شلیک به مأمور پلیس و حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه رسیدگی ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده و با توجه به مدارک موجود در پرونده، درخواست رسیدگی به آن مطرح شد. براساس کیفرخواست صادرشده، متهم بدون هیچ درگیری قبلی یا حتی تذکر به سمت قربانی رفته و در یک آن سلاح را بیرون کشیده و به سر قربانی شلیک کرده است. تیر بخش زیادی از جمجمه قربانی را از بین برده و صورتش نیز دچار جراحت شدیدی شده است. همچنین طبق کیفرخواست، متهم سلاح غیرقانونی نگهداری و حمل می‌کرده، ضمن اینکه روز حادثه نیز مقداری مواد مخدر نیز با خود همراه داشته است. در جلسه دادگاه بعد از خوانده‌شدن کیفرخواست، مأمور پلیس که از ناحیه سر و صورت به‌شدت آسیب دیده بود، در جایگاه ویژه ‌ایستاد و گفت: آن روز من در حال گشت‌زنی در پارک بودم و اصلا متوجه حضور حمید نشده بودم. حتی ندیده بودم او در حال استعمال مواد مخدر است. من در حین انجام مأموریت بودم که یکباره و بدون هیچ مقدمه‌ای او به سر و صورتم شلیک کرد. من معجزه‌آسا زنده ماندم، اما صورتم به‌شدت آسیب دیده و این ماجرا همه زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار داده است. من هنوز نتوانسته‌ام به زندگی عادی برگردم. جراحت‌ها همچنان من را آزار می‌دهد. ضمن اینکه هنوز در حال درمان هستم و هزینه درمان بسیار بالاست و این موضوع نیز به یکی از مشکلات زندگی من تبدیل شده است. به‌ همین‌ دلیل برای متهم درخواست اشد مجازات را دارم و برای جراحت‌هایم دیه می‌خواهم و از دادگاه درخواست دارم هزینه کامل درمان را به‌عنوان خسارت من از متهم بگیرد.
سپس حمید روبه‌روی قضات ایستاد. او در‌حالی‌که سرش را پایین انداخته بود از کارش ابراز پشیمانی کرد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من کارمند وزارتخانه بودم و زندگی آبرومندی داشتم، اما مدتی بود به مواد مخدر معتاد شده بودم. برای اینکه خانواده‌ام متوجه اعتیادم نشوند، گاهی اوقات به پارک می‌رفتم و آنجا مخفیانه مواد مخدر مصرف می‌کردم. آن روز در پارک مشغول استعمال مواد مخدر بودم که یکباره مأمور پلیس را دیدم و نمی‌دانم چرا اسلحه‌ای را که همراه داشتم از جیبم بیرون آوردم و به سر او شلیک کردم. متهم ادامه داد: باور کنید من حال طبیعی نداشتم که دست به چنین کاری زدم. تحت تأثیر مصرف مواد مخدر کنترل رفتارم را از دست داده بودم. به‌ همین‌ خاطر دست به چنین اشتباهی زدم و حالا طلب بخشش دارم.
حمید درباره حمل سلاح غیرمجاز نیز به قضات توضیح داد: چند سال پیش برای تفریح به مریوان رفته بودم که آنجا اسلحه و یک شوکر خریدم. من هیچ هدفی برای خرید آنها نداشتم و بدون انگیزه خاصی این لوازم را با خودم به خانه بردم و سال‌ها از آنها نگهداری کردم. آن روز اتفاقی اسلحه را در جیبم گذاشته بودم که به‌محض دیدن مأمور پلیس به او شلیک کردم. من هنوز هم نمی‌دانم چرا دست به چنین کاری زدم. من شرمنده مأمور پلیس هستم و اتهامم را قبول دارم.
متهم در پاسخ به این پرسش که اگر قصد شلیک نداشتی پس چرا سلاح را مسلح کردی، گفت: من اصلا به تنظیمات سلاح دست نزدم. من کار با اسلحه را بلند نبودم و فقط بلد بودم ماشه را بچکانم. آن روز هم فقط شلیک کردم. هدفم هم کشتن مأمور پلیس نبود. اصلا نمی‌دانم چرا شلیک کردم. فکر می‌کنم تحت تأثیر مواد مخدر این کار را انجام دادم و به‌ خاطر کاری که کرده‌ام خیلی پشیمان هستم. در واقع من بی‌هدف شلیک کردم. هر بار که مواد می‌کشیدم، دست به خرابکاری می‌زدم و کارهای نادرست انجام می‌دادم. این‌بار نیز اشتباهی شلیک کردم، در‌حالی‌که هیچ انگیزه و هدفی از این کار نداشتم. من همسر و فرزند دارم و این موضوع به‌شدت زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار داده است. هرچند قبول دارم این اشتباه خودم بود، اما به‌ خاطر خانواده‌ام از مأمور پلیس که به او آسیب رساندم، درخواست بخشش دارم. در پایان جلسه قضات با توجه به دفاعیات متهم وارد شور شدند تا رأی خود را در این خصوص صادر کنند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *