سایت بدون – ترامپ بارها از برنامهاش برای پایان دادن به تنشهای حاکم میان رژیم اسرائیل و فلسطینیها تحت عنوان معامله قرن یاد کرده است؛ برنامهای که به واسطه نادیده انگاشتن مولفههایی چون مباحث هویتی، جغرافیایی، بافت جمعیتی و تاریخی و معادلات منطقهای طرحی از پیش شکست خورده است و صرفا میتوان آن را در چارچوب یکی از سیاستهای تجارت مابانه رئیسجمهوری آمریکا تبیین کرد. برای اجرای این معامله، بحرین در نقش یک دلال ظاهر شده و قرار است مسئولیت ضیافت رونمایی از این طرح را سه هفته آینده (۲۵ ژوئن) عهده دار شود. عربستان و امارات نیز به سان عروسکهای خیمه شببازی باید این ضیافت آمریکایی-صهیونیستی را برجسته جلوه دهند و وانمود کنند که طرح تجارت مابانه رئیسجمهوری آمریکا تنها راه خروج از بن بست حاکم میان رژیم صهیونیستی و فلسطین است. با این تفاسیر ترامپ تصور میکند معاملهاش به سادگی و بدون هزینه محقق خواهد شد و در قالب بزرگ ترین دستاوردش در کارنامه سیاسیاش ثبت میشود. شاید روگل آلف، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به درستی گفته که ترامپ به واسطه جنون بیپایانش نام این دلالی منطقهای را معامله قرن گذاشته؛ آن هم درحالیکه بسیاری از تحلیلگران باور دیگری دارند و آن را بازار گرمی رئیسجمهوری ایالات متحده برای کارزار ۲۰۲۰ قلمداد میکنند، طرحی بلندپروازانه که قرار است اعراب منطقه هزینهاش را بپردازند؛ بازیگرانی که مدیون تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای سه سال ونیمه رئیسجمهوری آمریکا هستند. عربستان و امارات باید هزینه کلید خوردن پروژه ایران هراسانه ترامپ را پرداخته و «بی بی» که هم اکنون درگیر چالشهای داخلی است نیز باید به واسطه انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس شریف و شناسایی یک جانبه بلندیهای جولان اشغالی سوری از تاجر آمریکایی قدردانی و راه را برای بزرگ نمایی سیاست ترامپ هموار کند.
تکرار سناریوی نخ نما شده
نیویورک تایمز هفته گذشته طی یادداشتی به قلم پیتر بیکر با تایید شکست این طرح، از این برنامه تحت عنوان «سناریوی نخ نما شده آمریکایی با چاشنی متفاوت» یاد کرد؛ طرحی که تفاوتش با دیگر نمایشهای ساکنان پیشین کاخ سفید آن است که این بار ایالات متحده قرار نیست برای تحقق این مهم هزینه کند و بار مالی صلح بر دوش بازیگران منطقه، کشورهایی چون عربستان، امارات، مصر، لبنان و اردن و کشورهای اروپایی افکنده شده است. بدین طریق به خیال ترامپ صلح با بودجه جهان و به کام واشنگتن ثبت خواهد شد. با این حال رئیسجمهوری آمریکا برای تحقق این برنامه با چالشهای زیادی دست به گریبان است. هنوز مشخص نیست که چه گروه از بازیگران از برنامه ارائه شده استقبال خواهند کرد؛ برنامهای که هنوز اطلاعات مشخصی از جزئیاتش ارائه نشده است. آیا تشکیلات خودگردان فلسطین به رغم مخالفت هایش در نشست بحرین شرکت خواهند کرد یا نه. « بیبی» در میانه بیثباتی سیاسی حاکم بر سرزمینهای اشغالی چگونه میتواند در اجرایی کردن چنین طرحی مشارکتی جدی داشته باشد؟ علاوه بر این معادلات پیچیده میان بازیگران عرب نیز دامنه چالشها را گسترده تر کرده است. ترامپ گفته در نشست بحرین شرکت نمیکند چرا که در همان برهه زمانی میخواهد در اجلاس گروه ۲۰ حاضر شود. از همین رو قرار شده وزیر خزانه داری ایالات متحده مذاکرات را مدیریت کند. کشورهای دیگر نیز قرار است در سطح وزیر مالی یا وزیر امور خارجه حضور یابند، چرا که مسئله مورد بحث بیش از آنکه جنبه سیاسی داشته باشد دارای بار اقتصادی است.
برای صلح باج نمیگیریم
معامله قرن ترامپ شدنی نیست، چرا که یک طرف این توافق فلسطینیها قرار دارند؛ همانهایی که بدانها وعده داده شده تا با تحقق این مهم زمینه برای احیای زیرساختهای سرزمینهای اشغالی هموار میشود. با این حال فلسطین به واشنگتن بیاعتماد است، از همین رو نه تشکیلات خودگردان فلسطین و نه حماس هیچ کدام قرار نیست در این نمایش مشارکت کنند؛ حتی ساکنان سرزمینهای اشغالی فارغ از وعدههای مالی و تسهیلاتی آمریکاییها میگویند برای صلح باج نمیگیرند. آرون دیوید میلر، همانی که در زمان ریاست رؤسای جمهوری خواه و دموکراتها مذاکرات صلح را مدیریت میکرد بر این باور است که برنامه ترامپ برای گره زدن دو مولفه صلح و توسعه اقتصادی در فلسطین بینتیجه است. طبیعتا فلسطینیها خواهان توسعه اقتصادی اند؛ با این حال مشروط کردن این مهم نه تنها اعتبار طرح پیشنهادی رئیسجمهوری آمریکا را به چالش خواهد کشید بلکه به فرآیند صلح پایان میدهد. برخی ناظران از منظری دیگر به این توافق مینگرند. پاتریک گادناف، تحلیلگر مسائل خاورمیانه به شرایط نابرابر دو بازیگری که قرار است تنشهای حاکم میان شان پایان یابد اشاره کرده و در این باره طی یادداشتی در شبکه خبری ان بیسی نوشت: «بعد از انتقال سفارت، قطع کمکهای مالی به پناهجویان فلسطینی، به رسمیت شناختن بلندیهای جولان سوری و چراغ سبز ایالات متحده به تل آویو برای اشغال نوار غزه، دو طرف توافق در شرایط متفاوتی تعریف شدند. طبیعتا در چنین فضایی امکان تحقق صلح بعید است، چرا که فلسطینیها به واسطه مقولههایی چون سرزمین و هویت ملی حاضر نیستند تن به چنین صلحی بدهند.
حلقه مفقوده معامله قرن
بر مبنای طرح پیشنهادی ترامپ که توسط جرد کوشنر (داماد و مشاور ارشد
رئیسجمهوری) و جیسون گرینبلات، (نماینده ویژه واشنگتن برای صلح)، ترسیم
شده پیشنهادی برای شکل گیری دولت فلسطین ارائه نشده و قرار نیست فرآیند
شهرک سازیها متوقف شود. مسئله پناهجویان فلسطینی و بازگشت شان به
سرزمینهای اشغالی لاینحل مانده و صرفا مبنا اقتصاد و ارائه تسهیلات مالی
قرار گرفته است. ناظران میگویند در معامله قرن ترامپ معادلات منطقه ای،
موافقت اردن، مشارکت قطر و لبنان و واکنش جهان عرب به تحقق این مهم نادیده
گرفته شده است. بر مبنای طرح پیشنهادی قرار است کشورهای عرب حاشیه خلیج
فارس و حتی بازیگران اروپایی در تحقق این مهم مشارکت مالی داشته باشند. با
این حال انفعال جامعه جهانی و سکوت مرموز بازیگران بین الملل در برابر چنین
طرحی به یکی از چالشهای اجرایی شدن معامله قرن تبدیل شده است. تلاشهای
نافرجام نتانیاهو برای تشکیل حکومت ائتلافی آن هم در آستانه برگزاری نشست
بحرین طبیعتا هم در این میان میتواند مشکل ساز شود. برای نخستین بار در
رژیم اسرائیل نخست وزیر پیروز نتوانسته برای تشکیل کابینه ائتلاف کند،
هفتاد و چهار نماینده کنست خواهان انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات جدید
شدند؛ کارزاری که قرار است سه ماه آینده برگزار شود. سرنوشت کابینه بعدی
رژیم اسرائل و پرونده فساد «بی بی» که روزبه روز دامنهاش گسترده تر شده
طبیعتا آینده معامله قرن ایالات متحده آمریکا را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
از همین رو ناظران با کنار هم قرار دادن قطعات پازلها میگویند این طرح
مشکوک شکست خواهد خورد.
تامارا کافمن، محقق برجسته مسائل خاورمیانه فعال در موسسه بروکینگز در توصیف طرح ترامپ نوشت « انگار که بخواهید آسمان خراشی بسازید بدون آنکه از معماریاش طرحی در دست باشد، زمانی که میخواهید مطالبه ملتی را بخرید و مولفههای سیاسی را در اولویتهای بعدی تعریف میکنید، طبیعتا فضا برای وقوع هر رویدادی غیر قابل مهار هموار میشود». صلح میان فلسطین و رژیم اسرائیل در تمامی برنامههای ارائه شده توسط رؤسای جمهوری آمریکا از ریگان گرفته تا ترامپ لحاظ شده، اما این بار دولت سنت شکن واشنگتن بازی را به گونهای دیگر تعریف کرده، اگر تا پیش از این مطالبه دو طرف برای رایزنیها و چانه زنیهای سیاسی لحاظ میشد، این بار عدم توجه به خواست فلسطینیها حلقه مفقود معامله قرن ترامپ است. ترامپ میخواهد صلح را به مردمان سرزمین اشغالی بفروشد، او نمیداند صلح خریدنی نیست.