شهروند| تفرقه کلید شکست است و فوتبال ملی ایران سالیان درازی است که درگیر تفرقه و دوقطبیهای ویرانکننده شده است. معمار این بحران کسی نبود جز کارلوس کیروش که در مقام سرمربی تیمملی ایران با چهرههای شاخص شاغل در فوتبال ایران وارد چالش و جنگ شد و نتیجه آن چیزی جز از بین رفتن اتحاد ملی در حمایت از تیم ملی نبود. اما مسالهای که الان غیر قابل باور نیست، این است که ٨ ماه بعد از خروج این مربی پرتغالی و ۵ ماه بعد از حضور ویلموتس در ایران، جنگ و تفرقه و دوقطبیای که یک طرف آن کیروش بود، تمام نشده است. طرفداران سرسخت این مربی و مخالفان جدی او در تمام این مدت به هر بهانهای به جنگ حیرتانگیز خود ادامه دادهاند و حالا باخت تیمملی به بحرین آتش این اختلاف و فضای ملتهب را بیشتر کرده است.
چرا خصوصیات رفتاری ویلموتس از کیروش بهتر است؟
زمانی که کیروش در ایران بود، جدا از درگیری همیشگی با برانکو، هر چند روز
یکبار با یکی از اهالی فوتبال و رسانه درگیر میشد. هفتهای نبود که یک
بیانیه آتشین منتشر نکند و به مخالفان خود لقب خائن، سوسمار، مار، عقرب،
ویروس و… ندهد! او به هیچ یک از مدیران فدراسیون فوتبال هم اجازه
کوچکترین دخالتی در کار خود نمیداد. حتی مدیران فدراسیون را از اردوی
تیمملی بیرون میکرد. کیروش با این کارها و در افتادن با چهرههای محبوب
جامعه فوتبال مثل علی کریمی و برانکو بخش مهمی از حمایت هواداران فوتبال
کشور که عمده آنها پرسپولیسی بودند را به دشمن خود تبدیل کرد و هر
ازچندگاهی علیه مقامات دولتی هم موضع منفی میگرفت. البته او لشکر جان بر
کف خاص خودش را هم داشت که به هر آدمی که به مقابله با کیروش میپرداخت،
حمله میکردند. با حضور ویلموتس در تیمملی ایران اما خیلی چیزها فرق کرده
است. این مربی تا جایی که میشود با رسانهها مصاحبه نمیکند، علیه هیچ
باشگاه و مربی و بازیکنی موضعگیری منفی ندارد و صفحات مجازی او توپخانه
اختلافافکنی در جامعه فوتبال ایران نیست. ویلموتس برای دریافت مطالبات خود
هم با فدراسیون تعامل میکند و هر روز علیه یکی از مدیران به خاطر امکانات
کم و… مصاحبه نمیکند. از طرفی در تمام کنفرانسهای خبری خود از فلسفه
فوتبال هجومی حرف میزند. خودش و دستیارانش هر هفته مسابقات لیگ را با دقت
زیر نظر میگیرند و دیگر خبری از حضور مداوم بازیکنان در اردوی تیمملی
نیست. او برخلاف کیروش بازیکنی که تیم ندارد یا مصدوم است را دعوت نمیکند
و در همین اردو روی نام جهانبخش و ترابی قلم قرمز کشید و به جوانترها و
بازیکنان آماده لیگ فرصت حضور را در اردوها میدهد. در واقع ویلموتس دو چیز
را در دستور کار خود قرار داده است؛ اول داشتن آرامش و دوم انجامندادن
تمام آن کارهایی که کیروش انجام میداد.
آیا ویلموتس توصیهپذیر است؟
امروز اما شاهد ایجاد دوقطبی نگرانکننده ویلموتس-کیروش در فوتبال ملی
ایران هستیم. این ماجرا با انتشار فهرست تیمملی برای بازی با کامبوج و
بحرین شکلی جدی به خود گرفت. با خطخوردن وریا غفوری بعد از داستانهای
مربوط به دختر آبی، یک جریان بزرگ در فضای مجازی به راه انداخت که ویلموتس
توصیهپذیر است و از بازیکنان دفاع نمیکند و اگر کیروش بود، امکان نداشت
که در چنین فضایی غفوری را حتی اگر آماده نبود خط بزند. از طرفی دیگر
محمدرضا ساکت، مدیر تیمهای ملی، به شکلی غیر قابل باور به مرد همه کاره
فوتبال ایران تبدیل شده و همیشه کنار سرمربی بلژیکی است و برخلاف زمان
کیروش که اجازه هیچ دخالتی در کارهای تیمملی نداشت، امروز تمام قدرت در
اختیار او قرار گرفته است. باخت به بحرین اما باعث شد جنجال این دوقطبی به
اوج خود برسد و طرفداران کیروش از بازگشت به عقب فوتبال ایران حرف بزنند و
بگویند به زمانی برگشتیم که دوباره باید از تیمهای عربی مثل بحرین
بترسیم.
سایه کیروشِ در خطر اخراج!
یک حقیقت این است که ویلموتس سایه کیروش را بالای سر خود حس میکند؛ منتها
شانس آورد در شبی که تیمملی به بحرین باخت، کلمبیا هم در یک بازی
دوستانه به مصاف الجزایر رفت و با ارایه یک فوتبال ضعیف با نتیجه سه بر صفر
باخت و سنگینترین شکست تایخ خود را مقابل یک حریف آفریقایی تجربه کرد.
جالب اینجاست که در کلمبیا هم جو شدیدا علیه کیروش است و هشتگ اخراج او به
یکی از ترندهای برتر در این کشور تبدیل شده است و موج اعتراضها به
عملکردش روز به روز بیشتر میشود. جالب اینجاست که کیروش بعد از این باخت
از مردم کلمبیا عذرخواهی کرد. منتقدان او رفتار توهینآمیز او را در
کنفرانس خبری بعد از بازی مقابل ژاپن در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا
یادآوری کردند که وقتی از کیروش خواستند از مردم ایران به خاطر شکست سه بر
صفر و از دست رفتن رویای قهرمانی آسیا عذرخواهی کند، این کار را نکرد و به
خبرنگاران توهین کرد.