سایت بدون – چهار مرد که در اقدامی هولناک با شکنجه یک راننده مینیبوس باعث مرگ او شده بودند بزودی در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشوند.
رسیدگی به این پرونده با گزارش ناپدید شدن مردی ۴۲ ساله به نام سیروس از سوی همسرش آغاز شد. این زن در توضیح بیشتر به مأموران گفت: شوهرم راننده مینیبوس است و صبح طبق معمول برای جابهجا کردن مسافر از خانه خارج شد و دیگر خبری از او ندارم و هرچه با تلفن همراهش هم تماس گرفتم خاموش بود.
چند روز بعد مینیبوس سیروس در نزدیکی پمپ بنزینی حوالی خیابان سبلان پیدا شد. این در حالی بود که به گفته کارکنان پمپ بنزین مردی ناشناس مینیبوس و بدن نیمهجان سیروس را به آنجا منتقل کرده و گریخته بود. پس از انتقال سیروس به بیمارستان وی بر اثر جراحات وارده جان باخت و موضوع به پلیس اعلام شد.
در ادامه مأموران به پرسوجو از کارکنان پمپ بنزین و اورژانس پرداختند و در بررسی دوربینهای مداربسته پمپ بنزین دوست سیروس به نام رضا شناسایی و بازداشت شد. با دستگیری او در بازجوییها عنوان کرد: من و سیروس سالها با هم دوست بودیم. آخرین بار برای تفریح به حوالی جاجرود رفته بودیم. در راه بازگشت متوجه فنسهای فلزی کنار یک باغ شدیم و تصمیم گرفتیم آنها را سرقت کنیم. در حال بریدن فنسها بودیم که یکباره چهار مرد با چوب و چماق به ما حمله کردند و کتک مان زدند. بعد هم پاهایمان را با زنجیر به یک تراکتور بستند و ما را روی زمین کشیدند. وقتی دیگر نیمهجان بودیم رهایمان کردند. سیروس بیهوش شده بود که سوار ماشینش کردم. از ترسم او را به تهران آوردم و از کارکنان پمپ بنزین کمک خواستم و خودم از آنجا گریختم.
به دنبال اظهارات این مرد صاحب باغی که از آن سرقت شده بود بازداشت شد.
این مرد در توضیح ماجرا گفت: من از ماجرای کشته شدن صاحب مینیبوس اطلاعی ندارم. اما شاید نگهبانان باغ بدانند چه اتفاقی افتاده است.
به دنبال اظهارات این مرد نگهبانان باغ که دو برادر، داماد و دوستشان بودند بازداشت شدند و به شکنجه ۲ سارق اعتراف کردند.
یکی از متهمان گفت: آن روز متوجه شدم دو مرد در حال سرقت فنسهای باغ هستند. من به همراه برادرم، دوستم و شوهر خواهرم آنها را کتک زدیم و برای اینکه ادب شوند پاهایشان را با زنجیر به تراکتور بستیم و چندمتر آنها را روی زمین کشیدیم. سپس آنها را رها کردیم.
در ادامه بازپرس بار دیگر همدست مقتول را مورد بازجویی قرار داد. این در حالی بود که پزشکی قانونی آثار جراحات شدید روی بدن او را مورد تأیید قرار داده بود. این مرد در توضیحاتی که به بازپرس داد گفت: وقتی پاهای ما را به زنجیر بستند و با تراکتور روی زمین کشیدند زمین سنگلاخ بود ما روی زمین غلت میخوردیم و با سرعت روی زمین کشیده میشدیم. یکدفعه صدای فریاد بلندی از دوستم شنیدم و سرش خونآلود شد. من فکر میکنم در همان لحظه سرش دچار شکستگی شده بود.
وقتی مردان شکنجهگر ما را رها کردند متوجه شدم حال سیروس طبیعی نیست خونریزی زیادی داشت همه جای بدنش هم زخمی بود. البته قبل از آن هم چهار متهم من و دوستم را با چوب و چماق کتک زدند.
با توجه به اظهارات این مرد، درخواست قصاص اولیای دم و اعتراف متهمان برای هر چهار متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»
سایت بدون – ضربالمثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …